(Minghui.org) من پنجاه ساله هستم و بیش از 20 سال فالون دافا را تزکیه کرده‌ام. احساس می‌کنم بسیار خوش‌شانس هستم که فرصت تزکیه دافا را دارم. من خیلی خیلی خوش‌شانس هستم!

از زمانی که تزکیه را شروع کردم، هر سال وضعیت ازبین بردن کارمای مشابهی را تجربه کرده‌ام. علائمی پیدا کردم که چشم‌هایم قرمز و متورم، پر از اشک، حساس به نور و دردناک شد.

خیلی به علائم توجه نکردم زیرا هر بار که بروز می‌کرد، فقط یک چشم تحت تأثیر قرار می‌گرفت. این مسئله تأثیری در توانایی‌ام برای خواندن یا ایجاد مشکلی در کارم نداشت.

در سال‌های اخیر، این علائم بدتر شد و درد آن چنان شدید بود که احساس می‌کردم گویی چاقویی چشمم را می‌بُرد. هر بار که این علائم ظاهر می‌شد، قبل از اینکه از بین برود، حدود یک ماه ادامه داشت. اما، هنوز به درونم نگاه نمی‌کردم تا به علت آن پی ببرم و ذهنم را تزکیه نمی‌کردم.

دراوایل سال2019 در چشم راستم درد و سوزش شدید، اشک ریختن، قرمزی و تورم را دوباره تجربه کردم. چند روز بعد، یک لایه سفید نازک مانند پرده‌ای روی این چشم ظاهر شد و مردمک را کاملاً پوشاند. دیدم خیلی تار شد و نمی‌توانستم چیزها را به‌طور واضح ببینم.

با این حال، هنوز توجه زیادی به علائم آن نکردم و به دلیل ادامه‌دار شدن آن هم فکر نکردم.

یک روز، نزدیک به پایان ژوئیه 2019 ناگهان متوجه شدم که یک لایه سفید روی چشم چپم نیز ظاهر شده است. هنوز نگران نبودم. چند روز بعد هنگام کار، متوجه شدم که دید چشم چپم نیز تار شده است و لایه سفید به‌تدریج مردمک را می‌پوشاند. درحالی‌که با معاملات بانکی آنلاین کار می‌کردم، نمی‌توانستم اعداد را به وضوح ببینم.

چشم راستم کمی بهتر شد، اما هنوز هم نمی‌توانستم به وضوح ببینم. دید هر دو چشم ضعیف بود. دیگر نمی‌توانستم اعداد معاملات را ببینم.

به سراغ مسئول حسابداری رفتم و به او گفتم: «من نمی‌توانم اعداد را به وضوح ببینم و نمی‌توانم کارم را انجام دهم. لطفاً شخص دیگری را برای انجام این کار پیدا کنید.» او به من دلداری داد و گفت که حالم خوب می‌شود و از من خواست برای معالجه به بیمارستان بروم.

موافقت کردم که برای ویزیت به بیمارستان بروم و چند روز مرخصی خواستم. بعد از اینکه به خانه رفتم، فکر کردم: «من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم. اگر به بیمارستان می‌رفتم آیا علائم را به عنوان یک بیماری درنظر نمی‌گرفتم؟ یک تمرین‌کننده دافا بیماری ندارد. باید برای جواب به‌درون نگاه کنم.»

هر بار که این علائم بروز می‌کرد، همیشه به نظر می رسید که یک دلیل خارجی وجود دارد، مانند بازسازی دفتر، مبلمان جدید و غیره. این بار به نظر می‌رسید که بازسازی خانه من است. همه مردم فکر می‌کردند که فرمالدئید علت مشکلات چشمی من است.

با این حال، با نگاهی به‌درون دلیل واقعی آن را فهمیدم. تزکیه دافا جدی است! تمرین‌کنندگان دافا باید واقعاً تزکیه کنند! اما، مدتها بود که خودم را به‌طور کوشا تزکیه نکرده بودم. دریافتم که نیروهای کهن در تزکیه‌ام مداخله کرده و سعی می‌کنند مرا به دلیل کمتر کوشا بودنم به پایین بکشند.

متوجه شدم از زمانی که با کامپیوتر کار می‌کنم، کیوکیو، وی‌چت و بازی‌های دیگر را بازی می‌کنم. در اوقات فراغت از کار، اغلب این بازی ها را انجام می‌دادم، سریال های تلویزیونی را تماشا می‌کردم و با افراد دیگر در وی‌چت گپ می‌زدم. بعد از کار، هنوز هم نمی‌توانستم این بازی ها و سرگرمی‌ها را در خانه کنار بگذارم.

به محض اینکه خواندن جوآن فالون را آغاز می‌کردم، احساس خواب‌آلودگی به من دست می‌داد و نمی‌توانستم صبح برای انجام تمرین‌ها از خواب بیدار شوم. مدتها بود که قادر به انجام پنج مجموعه تمرین نبودم. به‌طورمداوم خودم را در زندگی عادی غرق می‌کردم.

به خودم گفتم که من یک تمرین‌کننده دافا هستم با معلمی که به من نیرو می‌دهد و باید مداخله نیروهای کهن را نپذیرم. می‌دانستم که برای دلایل ادامه‌دار شدن این مشکل چشمی، باید به‌درونم نگاه کنم و باید واقعاً خودم را تزکیه کنم.

شروع کردم تا هر روز به سخنرانی های فای استاد گوش دهم (زیرا نمی‌توانستم به وضوح ببینم) و هر ساعت افکار درست ‌فرستادم. هم‌تمرین‌کنندگان نیز برای کمک به من افکار درست می‌فرستادند. یک هم‌تمرین‌کننده که در همان حوالی زندگی می‌کرد، هر روز پس از کار به خانه‌ام می‌آمد و ما با هم افکار درست می‌فرستادیم.

من و هم‌تمرین‌کنندگان تجربه‌های تزکیه‌مان را با هم به اشتراک می‌گذاشتیم. آنها به من کمک کردند تا به درون نگاه کنم و بر اساس فا خودم را اصلاح کنم. برنامه کیوکیو و وی‌چت و سایر نرم‌افزارهای سرگرمی را حذف کردم. به‌طور کوشایی مطالعه فا و انجام تمرین‌ها را شروع کردم.

با نیرو بخشیدن استاد و کمک هم‌تمرین‌کنندگان، بینایی‌ام بهبود یافت و طولی نکشید که قادر به خواندن فا شدم. چشم‌هایم به‌تدریج بهبود یافته است و به سرعت از این مصیبت بهبود می‌یابم.