(Minghui.org) پس از دهه‌ها تزکیه در دوره اصلاح فا ، آگاه شدم که وقتی با دیگران دچار اختلاف می‌شویم یا در قلبمان سردرگمی داریم، اینکه در درون فا در جستجوی راه‌حل بگردیم تنها راه قدم گذاشتن در یک راه راستین و ارتقای شین‌شینگ و تجربه نیک‌خواهی آفریدگار است.

درهم‌شکستن ترس

سال‌ها پیش ترس زیادی داشتم. فا را بسیار کم مطالعه می‌کردم و نمی‌دانستم چگونه مردم را با افکار و اعمال درست نجات دهم. یک روز تمرین‌کننده‌ای به نام آنا از من پرسید که آیا می‌توانم کامپیوتری را برای تمرین‌کننده دیگری تعمیر کنم؟ او می‌دانست که من ترس زیادی دارم و نمی‌خواهم با رفتن به خانه تمرین‌کننده دیگری خود را در معرض دید قرار دهم، بنابراین او همۀ کارها را انجام داد و کامپیوتر را برای من آورد و پس از درست کردن آن، رایانه را به دست آن تمرین‌کننده رساند.

من و آنا سال‌ها اینچنین همکاری کرده‌ایم. احساس کردم او مانند چتری است که به من پناهگاهی امن برای انجام کارهای پشتیبانی فنی می‌دهد.

چند سال بعد، وقتی افکار درست‌تر و ترس کمتری داشتم، آنا مرا به تمرین‌کننده‌ای به نام بتی معرفی کرد. بتی یک محل تولید مطالب را در خانه‌اش اداره و مطالب روشنگری حقیقت را برای گروه بزرگی از تمرین‌کنندگان فراهم می‌کرد.

ابتدا تردید کردم و فکر کردم محیط بتی بیش از حد خطرناک است. بعد از یک درگیری طولانی و سخت درونی تصمیم گرفتم با او کار کنم، فقط بعد از اینکه فهمیدم دیگر نمی‌توانم به سایر تمرین‌کنندگان تکیه کنم و مجبور شدم مسیر خودم را طی کنم.

نجات افراد بیشتر تنها استاندارد است

بتی استاندارد بالایی در تولید مطالب روشنگری حقیقت داشت. او از نظر مواد اولیه، چاپ و تولید جلد دارای استانداردهای بالای کیفیت بود.

فکر ‌ کردم که او وقت خود را برای کارهای بی‌اهمیت تلف می‌کند و عقاید و تصورات خود را به من تحمیل می‌کند. در ابتدا با اکراه از دستورات او پیروی می‌کردم.

کم کم فهمیدم که به‌خاطر مطابقت یافتن با استانداردهای او، استانداردهایم بالا رفته است. فهمیدم که مطالب چاپ شده ظریف‌تر به‌نظر می‌رسند و مردم تمایل بیشتری به پذیرش آنها دارند، اگرچه هزینه آنها کمی بیشتر است و برای تولید به زمان بیشتری نیاز دارند.

با تمرین‌کنندگان بیشتری تماس گرفتم که مطالب روشنگری حقیقت را چاپ می‌کردند. وقتی استانداردهایم را با آنها در میان گذاشتم، بعضی از آنها پیشنهادهایم را پذیرفتند، بعضی به نظر می‌رسید كه آنها را قبول می‌كنند و رویه‌های خود را در مقابل من تغییر می‌دهند اما پس از رفتنم  روش‌های قدیمی خود را از سر می‌گیرند و برخی مستقیماً پیشنهاداتم را رد می‌كنند.

وابستگی‌ای در من رشد کرد که تمایل داشتم دیگران با من موافقت کنند، و شناسایی و از بین بردن آن مدت زیادی طول کشید.

ما یک سال تقویم‌های روشنگری حقیقت را چاپ کردیم. مشاهده کردم که هم‌تمرین‌کننده‌ای در حال بررسی چند پارامتر در خصوصیات چاپگر است تا خروجی اشباع تر شود. فکر کردم چاپ آنها به این شکل خیلی متفاوت از طرح اصلی است و نظرم را ابراز کردم، اما آن تمرین‌کننده با من موافقت نکرد.

هر دوی ما به عقاید خود چسبیده بودیم و در بن بست قرار گرفتیم. ما تصمیم گرفتیم از تمرین‌کنندگانی که تقویم‌ها را توزیع می‌کنند بخواهیم قضاوت کنند که کدام نسخه بهتر است. بازخورد این بود که مردم عادی رنگ‌ها خیلی `پررنگ را بیشتر دوست دارند زیرا تقویم‌ها با حال و هوای جشن‌های سال نو هماهنگ‌ترند.

از این موضوع فهمیدم که باید به نظر هر تمرین‌کننده احترام بگذارم. باید در طول دوره اصلاح فا بر نجات موجودات ذی‌شعور تمرکز کنیم. نحوه بهتر نجات مردم باید استاندارد هر پروژه باشد.

رها کردن عقاید و تصورات بشری و نفی نظم و ترتیبات نیروهای کهن

چند سال پیش در جریان دستگیری گسترده‌ای در منطقه‌مان بازداشت شدم. مرا در بازداشتگاه قرار دادند و ذهنم پر از افکاری درباره نحوه خروج از این محل بود. با این حال، حضور در آنجا به من فرصت داد تا درون خود را جستجو کنم و افکار خود را تحلیل کنم که آیا آنها مبتنی بر خودخواهی و عقاید بشری دیگری است.

متوجه شدم که می‌توانم با آرامش از پس افکار ناشی از تصورات بشری و وابستگی‌هایم برآیم که قبلاً در رابطه با آنها آزمایش شده بودم و آنها را از بین بردم. عقاید و تصورات و خواسته‌های چالش برانگیز افکاری بود که در گذشته مایل نبودم با آنها روبرو شوم یا بر آنها غلبه کنم.

این بصیرت را پیدا کردم که این تصورات و تمایلات بشری توسط نیروهای کهن مورد استفاده قرار می‌گیرند، و به‌عنوان یک تزکیه‌کننده باید ذهنی پاک داشته باشم و بدانم که این عقاید و تصورات و تمایلات مال من نیستند. بعد از اینکه فهمیدم اینها افکار خودم نیستند، آرام شدم.

یک شب، احساس کردم هیچ خواسته و تمایلی ندارم. اولین بار در زندگی‌ام بود که این چنین احساسی را تجربه می‌کردم. برای یک دوره زمانی، هیچ فکر و آرزویی درخصوص خلاص شدن از بازداشتگاه نداشتم. ذهنم کاملاً خالی از هرگونه فکر بود.

صبح روز بعد، در سلول باز شد و نام مرا صدا زدند. آزاد شدم. فکر کردم به استانداردی که فا از من می‌خواست رسیده بودم.

آزادی را بدست آوردم، اما ترسم بازگشت. خودم را در خانه‌ام حبس کردم.

النا، تمرین‌کننده دیگری که در زمینه پشتیبانی فنی فعالیت می‌کند و یک محل تولید مطالب را اداره می‌کند، مرا به خانه خود دعوت کرد. دعوت او را رد کردم زیرا نمی‌خواستم برایش دردسر ایجاد کنم. او اصرار کرد و در نهایت، ما در یک سالن غذاخوری در یک مرکز خرید دیدار کردیم. بسیار مضطرب و ترسیده بودم، اما او بسیار آرام بود و لبخند آرامش بخشی را به همراه داشت. ساعت‌ها با هم صحبت کردیم.

او به من کمک کرد تا پس از دو  تبادل تجربه طولانی مدت، زندان خانگی‌ام را درهم‌ شکنم. تصمیم گرفتم مسیری را که استاد لی (بنیانگذار دافا) برایم نظم و ترتیب داده‌اند ادامه دهم. با فا و استاد، پس از زمین خوردن نمی‌توانستم برای همیشه در آنجا بمانم.

استاد بیان کردند:

«برای یک مرید دافا، تزکیه اولین اولویت است. زیرا اگر نتوانید خوب تزکیه کنید، نخواهید توانست آنچه را که باید انجام دهید به انجام برسانید.» (مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند - آموزش فای ارائه شده در کنفرانسفای منطقه‌‏ی شهری واشنگتن دی‌‏سی ۲۰۱۱)

شروع به خواندن منظم آموزه‌های استاد کردم. قبلاً روی جوآن فالون تمرکز می‌کردم و به ندرت آموزه‌های دیگری را می‌خواندم. از تبادل تجربه النا متوجه شدم که اصلاح فا را کاملاً درک نکرده‌ام. بنابراین همه کتاب‌ها را به ترتیب ‌خواندم و از کتاب اول به آخر شروع به خواندن کردم.

آگاه شدم که نیروهای کهن توانستند از انواع مداخلات، از جمله زندان‌های غیرقانونی، شکنجه، محرومیت مالی، مداخلات خانوادگی، تلفن‌های هوشمند، تلویزیون و موارد دیگر استفاده کنند. هدف فقط متزلزل کردن اراده یک تمرین‌کننده در انجام سه کار است.

مسئولیت پذیری بدون منیت

بسیاری از تمرین‌کنندگانی که محل‌های تولید مطالب را اداره می‌کنند برای تمرین‌کنندگان مسئول پشتیبانی فنی احترام زیادی قائل هستند و احترام زیادی به ما نشان می‌دهند. اما این می‌تواند باعث شود تمرین‌کنندگان مسئول پشتیبانی فنی منیت بزرگ و سایر عقاید و تصورات بشری را شکل دهند.

اگرچه فقط تعداد اندکی از تمرین‌کنندگان می‌توانند پشتیبانی فنی ارائه دهند، اما این تنها روش مشارکت آنهاست و آنها را از سایر تمرین‌کنندگان بالاتر نمی‌برد.

برای من، تمرین‌کنندگانی که مطالب را چاپ یا توزیع می‌کنند، با مردم در خیابان صحبت می‌کنند و از طریق تلفن با مردم تماس می‌گیرند، کسانی هستند که یک تمرین‌کننده متخصص پشتیبانی فنی باید از آنها حمایت کند و به آنها خدماتی ارائه دهد.

بعد از اینکه عملیات تعمیر و نگهداری را برای تمرین‌کننده‌ای انجام می‌دهم، او از من تشکر می‌کند. من همیشه می‌گویم: «استاد روابط تقدیری برای ما نظم و ترتیب دادند. همه ما باید از استاد تشکر کنیم. شما به آنچه عهد و پیمان بسته‌اید عمل می‌کنید. برای من هم همین است.»

گاهی اوقات آن تمرین‌کننده می‌خواهد هزینه مطالب، زمان و سفر را به من پرداخت کند. همیشه پیشنهاد آنها را رد می‌کنم و می‌گویم: «از توجه شما قدردانی می‌کنم. شما برای خرید تجهیزات، ملزومات و حمل و نقل از پول خود استفاده می‌کنید. این پروژه من است بنابراین باید هزینه‌های خودم را پرداخت کنم. اگر به پول احتیاج داشتم، آن را می‌پذیرفتم. اما وضعیت من خوب است.» آنها پس از آن اصرار نخواهند کرد.

استاد از شما سپاسگزارم!

هم‌تمرین‌کنندگان از شما سپاسگزارم!