(Minghui.org) هزاران سال است که مردم چین به فرهنگ سنتی و انجام کارهایی که کمک به منفعت عمومی کند باور داشتهاند. اما پس از اینکه دهها سال پیش حزب کمونیست چین (حکچ) به قدرت رسید، تمام این باورها تغییر کرد. پس از اینکه حکومت در ژوئیه1999 شروع به سرکوب فالون دافا و آزار و شکنجۀ تمرینکنندگان بهخاطر باورشان به حقیقت، نیکخواهی، بردباری کرد وضعیت بدتر شد.
ازطریق تلاشهای مستمر تمرینکنندگان فالون دافا برای خنثیسازی تبلیغات منفی حکچ، مردم بیشتر و بیشتری به حقایق آگاه شدهاند و انتخاب کردند که از حکومت جدا شده و در کنار بیگناهان بایستند. اقدامات راستین آنها، از حمایت مستقیم از تمرینکنندگان گرفته تا تکرار عبارت «فالون دافا هائو» (که «فالون دافا خوب است» ترجمه میشود)، برای آنها شگفتیها و برکاتی را به ارمغان آورده است.
(ادامۀ قسمت 1)
در ادامه دو عدد از چنین ماجراهایی که مینگهویی دریافت کرده است را بازگو میکنیم.
درمان نارسایی کلیه
من در استان لیائونینگ زندگی میکنم. روزی در سال2007 دخترعمویم تب کرد. پزشک روستا داروی اشتباه تجویز کرد و براثر آن دخترعمویم دچار اورمی و نارسایی کلیه شد. پزشکان محلی نمیدانستند چه کنند، بنابراین او به بیمارستان معروفی در استان جیلین رفت.
اما باوجود دیالیز و درمانهای دیگری که بیمارستان انجام داد وضعیتش بدتر شد. نهایتاً پزشکان مأیوس شدند.
یکی از پزشکان گفت: «کار دیگری از دست ما برنمیآید.»
وقتی خبردار شدم به دیدنش رفتم. بیرون کلبهاش تابوتی قرار داشت. داخل شدم و دیدم که فوقالعاده ضعیف شده و روی تخت دراز کشیده است. بهطور مختصر توضیح دادم که فالون دافا چیست و به او توصیه کردم که آن را امتحان کند. پاسخ داد: «به این باور دارم. در هر صورت در حال مرگ هستم- به آنچه گفتی باور خواهم آورد.»
یک دستگاه پخش صوت دیجیتال به او دادم که حاوی سخنرانیهای استاد لی، بنیانگذار فالون دافا، بود و او شروع به گوش کردن آنها کرد. چند روز بعد که به دیدنش رفتم، دیدم که قدرت کافی برای تکان خوردن دارد ولی هنوز در تخت بستری بود.
گفت: «تمام مدت به سخنرانیها گوش کردهام و وضعیت سلامتیام خیلی بهبود یافته است!»
3 روز بعد، دخترعمویم توانست روی تخت بنشیند. به او یادآوری کردم که عبارات «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند.
کمی پس از آن بهخاطر صحبت با مردم دربارۀ حقایق فالون دافا بازداشت و به مدت 5 سال حبس شدم. وقتی آزاد شدم، مجدداً دخترعمویم را ملاقات کردم. باوجود اینکه هنوز یکی از پاهایش در وضعیت ایدهآل نبود، زنده بود و مانند فردی سالم حرکت میکرد. او گفت که شخصی دستگاه پخش صوت را از او گرفته و پس نداده است.
دخترعمویم گفت: «طی این سالها توانستم با تکرار عباراتی که به من گفتی و نگه داشتن نشانی که به من دادی زنده بمانم.» نشان کارتی است که بر آن «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» نوشته شده است.
یک دستگاه پخش صوت دیگر و یک نشان دیگر به او دادم. او یکبار دیگر لبخند زد– میدانست که فالون دافا جانش را نجات داده است.
نجات از سونامی
در جامعۀ مدرن ما نیز چنین اتفاقات شگفتانگیزی روی داده است. در روز 26دسامبر2004 زلزلۀ اقیانوس هند و سونامی باعث مرگ 230هزار نفر در 14 کشور شد. مقالهای به مینگهویی فرستاده شد که شرح میداد چطور دختر نویسندۀ آن مقاله و دوستانش از سونامی جان سالم بهدر بردند.
نویسندۀ مقاله نوشت: «در کریسمس2004 دخترم و دوستانش برای تعطیلات به تایلند رفتند. 20 دقیقه قبل از اینکه بزرگترین موج به ساحل جزیرۀ پوکت برسد، دخترم و دوستانش با کشتی به جزایر فی فی رفتند.»
دخترم و دوستانش درحالیکه روی قایق بودند از آفتاب و مناظر زیبا لذت میبردند و کاملاً بیخبر بودند که سونامی در زیر دریا از فی فی به سمت پوکت، جزیرهای که تازه آن را ترک کرده بودند، در حرکت است.
«وقتی شاهد بهخروشان درآمدن اقیانوس بودند و اخبار فاجعه را شنیدند، دوستانش ترسیدند. دخترم به آنها گفت که "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را تکرار کنند. آنها ترسیده بودند، اما دخترم به آنها گفت که در امان خواهند بود.»
نویسنده توضیح داد: «اگر آنها 20 دقیقه دیرتر پوکت را ترک کرده بودند یا 30 دقیقه زودتر به فی فی میرسیدند، با سونامی برخورد کرده بودند. چند ساعت بعد وقتی به سلامت به پوکت رسیدند، این جزیرۀ زیبا تبدیل به ویرانهای شده بود. دخترم شاهد اجساد قربانیان در هتل محل اقامتشان بود. او تمام پول نقدی که داشت را به ساکنان محلی بخشید.»
تمام دوستان و خویشاوندان نویسنده از اینکه دخترش با این فاجعه مواجه نشد شگفتزده شدند.
گزارش مرتبط:
http://www.minghui.org/mh/articles/2020/1/31/九字真言小故事-南亚大海啸中的二十分钟-400424.html
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.