(Minghui.org) یک زوج که هر دو تمرین‌کننده فالون دافا هستند سال‌ها است که کسب‌وکاری دارند. آنها برای فروش کالاها هر روز به بازار می‌روند. خانمش یک بار با خوشحالی به من گفت: «استاد به ما کمک می‌کنند. ما همیشه بیشتر از دیگران می‌فروشیم.» او گفت هیچکدام از رقبای‌شان نمی‌توانند به اندازه آنها بفروشند. حتی وقتی دیگران سود کمی کسب می‌کنند، آنها بازهم می‌توانند درآمد کسب کنند.

من واقعاً نمی‌دانستم که به آنها چه بگویم. با گذشت سال‌ها، این زوج کمک بسیاری در اعتباربخشی به دافا در منطقه ما داشتند. اما، نتوانستم حرف‌های او را فراموش کنم و اغلب درباره آن فکر می‌کردم. بنابراین مایلم درکم را با شما به‌اشتراک بگذارم. قصدم قضاوت یا سرزنش آن زوج نیست. امیدوارم سخنانم باعث شود که سایر تمرین‌کنندگان که درک مشابهی با این زوج دارند، کاری را که انجام می‌دهند درنظر بگیرند. اگر مطلب نامناسبی می‌گویم، لطفاً آن را تصحیح کنید.

در این آخرین لحظات دوره اصلاح فا، معیارهایی که ما تمرین‌کنندگان باید رعایت کنیم بالاتر و بالاتر می‌روند. فقط هنگامی‌که هر فکر تمرین‌کنندگان در راستای فا باشد، نیروهای کهن نمی‌توانند از شکاف‌های ما استفاده کنند و ما می‌توانیم آخرین قدم‌های سفرمان را به‌خوبی طی ‌کنیم.

این زوج اغلب به بازارهای داخل و خارج از شهر می‌روند. آنها صبح زود بیدار می‌شوند و شب دیروقت به خانه باز می‌گردند. در سفرهای‌شان تعدادی مطالب اطلاع‌رسانی درباره دافا را نیز توزیع می‌کنند. اما، آنها فرصت کمی برای مطالعه فا، انجام تمرین‌ها یا فرستادن افکار درست دارند، اینها کارهایی اساسی هستند که تمرین‌کنندگان باید انجام دهند. هنگامی‌که کسب‌وکارشان به‌خوبی پیش می‌رود و سرشان شلوغ‌تر می‌شود، به‌نظر می‌رسید که کاملاً آن کارها را فراموش می‌کنند. وقتی به خانه می‌رسند، دیر شده است. درحالی‌که حساب می‌کنند در آن روز چقدر درآمد کسب کرده‌اند، درباره روز بعد و رویداد تجاری بعدی فکر می‌کنند. احساس غرور می‌کنند که: «همیشه بیشتر از سایرین می‌فروشند.» آیا به این دلیل نیست که وابستگی شما توسط نیروهای کهن مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ هرچه وابستگی‌تان بیشتر شود، بیشتر می‌فروشید. هرچه پول بیشتری کسب کنید، خوشحال‌تر می‌شوید. استاد بیان کردند:

«بسیار آسان است که ذهن یک فرد عادی را کنترل کرد. حیوان می‌تواند مردم زیادی را کنترل کند و کاری کند که برای معالجه به نزد او بیایند و آنها به‌صورت دسته می‌آیند. عجب!- درحالی‌که او مریض‌هایی را این‌جا شفا می‌دهد، حیوان کاری می‌کند که خبرنگاران برای او در روزنامه‌ها تبلیغ کنند. او مردم عادی را برای انجام این کارها کنترل می‌کند. وقتی کسی که برای معالجه نزد او می‌آید به اندازه کافی به او حق‌الزحمه نمی‌پردازد، نمی‌گذارد بدون دردسر برود، حیوان سبب می‌شود که بیمار سردرد بگیرد. به هر حال، فرد باید به او مقدار زیادی پول بپردازد.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

اگر یک تمرین‌کننده به این شکل پیش رود، ممکن است فراموش کند که افکار درست را در چهار زمان جهانی بفرستد. حتی ممکن است انجام تمرین‌ها را کنار بگذارد و ممکن است وقت نداشته باشد حتی فا را مطالعه کند.

به دلایل ذکر شده در بالا، به‌نظر می‌رسد وقتی یک تمرین‌کننده با افراد عادی چانه‌زنی می‌کند، شین‌شینگ او در همان سطح یک فرد عادی است. این مطمئناً آن چیزی نیست که استاد می‌خواهند. راهبان در گذشته درباره این موضوع صحبت می‌کردند: «تا زمانی که شخص یک راهب است، به زدن ناقوس ادامه دهد.» به‌عنوان یک تمرین‌کننده، اگر حتی نمی‌توانیم «به زدن ناقوس ادامه دهیم،» چگونه می‌توانیم شایسته نجات دلسوزانه استاد باشیم؟

به‌خاطر دارم که مقاله تبادل تجربه تمرین‌کننده‌ای را مطالعه می‌کردم. او سوپرمارکت کوچکی را باز کرد. برای تأمین درآمد، مجبور بود تمام روز را در فروشگاهش کار کند. با دیدن سایر تمرین‌کنندگان که بیرون رفته و مردم را نجات می‌دهند، اضطراب پیدا کرد. اخیراً، او متوجه شد: تمرین‌کنندگان اینجا هستند تا مردم را نجات دهند. نمی‌توانم اجازه ‌دهم که اداره کردن کسب‌وکارم مانع بیرون رفتن و نجات مردم شود. او تصمیمش را گرفت و در طول روز برای روشنگری حقیقت بیرون می‌رفت. غروب برگشته و سوپر مارکتش را برای چند ساعت باز می‌کرد. به‌طور شگفت‌انگیزی، کسب‌وکارش مقدار بیشتری نسبت به زمانی که تمام روز سوپر مارکت باز بود، درآمد داشت. تمرین‌کنندگان دریافتند که چرا این اتفاق افتاده است.

استاد به ما هشدار دادند: «آیا می‌توانید چیزهایی را که عمیقاً در قلب‌تان نمی‌توانید رها کنید به بهشت ببرید؟» («تزکیۀ حقیقی» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) برای زندگی نیاز به پول داریم، اما برای درآمدزایی به اینجا نیامده‌ایم. استاد قبلاً بهترین نظم و ترتیب‌ها را برای ما انجام داده‌اند. فقط باید کاری را انجام دهیم که استاد می‌خواهند.

به‌خاطر دارم که چگونه استاد در پایان سخنرانی‌شان به تمرین‌کنندگان استرالیایی با دقت بسیار توصیه‌هایی کردند. استاد منتظر شنیدن اخبار خوب از طرف هر تمرین‌کننده هستند. وقتی تزکیه خودم را بررسی می‌کنم، عمیقاً احساس می‌کنم که خوب عمل نکرده‌ام!