(Minghui.org) چند سالی است که با موتورسیکلتم به روستاها و بازارهای روز در فضای باز میروم تا حقایق مربوط به فالون دافا را برای مردم روشن کنم. بعضی اوقات میتوانستم بیش از 20 نفر را ترغیب کنم که از حزب کمونیست چین (حکچ) خارج شوند و خوشحال بودم.
اما در سال 2016 بهدلیل صحبت با مردم دربارۀ آزار و شکنجه گزارشم را به مقامات دادند و بهطور غیرقانونی دستگیر شدم. پلیس بیش از 5هزاریوان نیز از خانوادهام اخاذی کرد.
سه مأمور لباس شخصی در سال 2017 به خانهام هجوم آوردند و آنجا را غارت کردند و بیش از 40 کتاب دافا، یک بلندگو برای پخش موسیقی تمرینات و تعدادی دیویدی و بروشورهایروشنگری حقیقت را سرقت یا از بین بردند.
این سلسله حوادث آسیب بزرگی به خانوادهام وارد کرد و من نیز بسیار ترسیدم. بعد از این اتفاق، فقط گاهی اوقات بهصورت رودررو حقیقت را برای مردم روشن میکردم و به پروژه دیگر دافا ملحق شدم.
پروژهای که اخیراً در آن کار میکردم، مشکلاتی داشت و به اجبار متوقف شد. وقتی میدیدم بسیاری از افراد با دروغ های حکچ فریب خوردهاند و با شرایط وخیمی روبرو شدهاند، بسیار متأسف میشدم. اما متأسفانه بهدلیل ترس نمیتوانستم بهطور درستی به آنها نزدیک شوم.
میترسیدم بهمحض خروج از خانه بازداشت شوم. در افسردگی عمیقی قرار داشتم و دچار بیقراری مداوم شده بودم.
در اکتبر2019 مقالهای از هفتهنامهمینگهویی با عنوان «درک من از توانایی» را خواندم که در آن تمرینکنندهای نوشته بود: «بعد از 20ژوئیه1999، ذهنم درست بود و برای مدتی همه چیز بهدلیل بنیان محکم مطالعه فا بیدردسر پیش میرفت. در آن زمان همه گیج شده بودند که چه کار کنند.»
استاد لی در هنگ یین بیان کردند:
«فای راستین اشاعه مییابد،
هزاران اهریمن مانع میشوند،
موجودات را رهایی میبخشد،
تصورات تغییر میکند،
فاسد نابود میشود،
نور و روشنایی نمایان میشود.»
(زندگی جدید هنگ یین ۱)
فوراً موضوع را فهمیدم. آیا اکنون هزاران اهریمن مانع ما نمیشوند؟
برای حل این مسئله، باید عقاید و تصورات بشریِ مردم عادی را تغییر داده و ذهنشان را ارتقاء دهیم. اگر افکار بد در ذهنشان از بین برود، آیا روشنایی ظاهر نمیشود؟
موجودات روشنبین درحال نجات موجودات ذیشعور هستند. فهمیدم که همۀ کاری که باید انجام دهم این است که برای کمک به مردم نیکخواهانه حقیقت را برایشان روشن کنم.
استاد نظم و ترتیبی دادند تا یک همتمرینکننده مرا آگاه کند و کمکم کند تا لایه دیگری از معنی مقاله استاد را درک کنم. در ابتدا فکر میکردم اصول فایی که استاد در این شعر بیان کردند برای این است که ما بتوانیم در تزکیه شخصی خود پیشرفت کنیم. اکنون میفهمم که استاد بیان کردند قبل از بیرون رفتن برای ارائه نجات به مردم، ذهنیت خودمان را تغییر دهیم.
سپس مقاله تمرینکنندۀ دیگری را خواندم دربارۀ چگونگی روشنگری حقایق فالون دافا به مدت 13 سال بدون اینکه حتی یکبار مورد آزار و اذیت قرار گیرد. این تمرینکننده معمولاً ابتدا با افراد گپی میزد و براساس علایق و وابستگیهای شخصی هر کسی، مطلبی برای شروع گفتگو پیدا میکرد.
این نیز مرا به یاد سخن استاد انداخت:
«با پيروي از عقل و منطقي بودن به فا اعتبار بخشيد، با خردمندي حقيقت را روشن كنيد، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهيد.» (منطقی بودن، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۲)
از آن زمان ترسم از بین رفت.
روز بعد، تصمیم گرفتم بیرون بروم و رودررو با مردم صحبت کنم. قبل از خروج از خانه، از استاد میخواستم که به من خرد عطا کنند و ترتیبی دهند با افراد دارای رابطه تقدیری مواجه شوم.
به بازار روز صبحگاهی رفتم. در راه، رهگذرانی را دیدم که با عجله در حال عبور بودند و فکر کردم که هر یک از آنها باید حقیقت را درک کند.
متأسفانه نتوانستم به همه آنها حقیقت را بگویم و فقط دو نفر را ترغیب کردم که از حک چ خارج شوند.
این بسیار کمتر از گذشته بود، زیرا سابقاً میتوانستم روزانه 20 نفر را ترغیب کنم که از حک چ خارج شوند. اما احساساتم متفاوت بود.
بعد از گذشت سه سال دوباره برای روشنگری حقیقت برای مردم بیرون رفته بودم. در گذشته انگیزهام این بود که برای رسیدن به روشنبینی خودم را تزکیه کنم. و برای رسیدن به این هدف نیاز به مطالعه فا و نجات موجودات ذیشعور داشتم تا از این کار عقب نمانم. مبنای کارم «خودم!» بود.
اگر مردم بیشتری را ترغیب میکردم كه از حک چ خارج شوند، احساس شادی میکردم. اگر تعداد کمتری را ترغیب میکردم، احساس ناامیدی میکردم.
گاهی متوجه میشدم که شورو شوق زیاد دارم، اما نمیتوانستم از شر آن خلاص شوم. اکنون میفهمم که این همه بهخاطر خودخواهیام بوده است. تمام وابستگیهایم به شور و شوق بیش از حد، ناامیدی و ترس مبتنی بر خودخواهی بود و نمیتوانست به راحتی از بین برود.
درحال حاضر مبنای من کمک به استاد در اصلاح فا و کمک به موجودات ذیشعور برای درک حقیقت است. ما باید مظهر نیکخواهی باشیم و برای داشتن نیکخواهی باید جذب فا شویم.
اکنون تمایل شدیدی دارم که خودم را بهخوبی تزکیه کنم و هرگونه مداخله با مطالعه فایم را از بین ببرم، دائماً به درون نگاه کنم و وابستگیهایم را از بین ببرم.
مبنای کارم نوعدوستی است. مبنای اساسی ترسم که خودخواهی است، دیگر فضایی ندارد تا در من وجود داشته باشد.
استاد لی بیان کردند:
«به همين جهت، گفته ميشود كه عمل تزکيه به تلاش خود شخص بستگي دارد، درحالي كه گونگ به استاد مربوط است. شما فقط ميتوانيد چنين آرزويی داشته باشيد و به آنصورت به آن فكر كنيد، اما درحقيقت اين استاد است كه اين كارها را انجام ميدهد.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
«ميتوانم هماكنون شما را مطمئن کنم- پشت سر هر تمرينكننده فاشن من وجود دارد و نه فقط يكي. بنابراين فاشن من اين کارها را انجام خواهد داد.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)
با نگاه به گذشته فهمیدم که وقتی پروژه جدیدی که روی آن کار میکردم، مشکلاتی داشت، استاد بهطور منظم ترتیبی دادند تا با آن روبهرو و از ترسم رها شوم. ایشان دیدند که من هنوز به فکر کمک به مردم هستم و کمکم کردند تا «ترس» سرسخت در میدان بُعدیام را از بین ببرم.
پس از آن، پروژهای که روی آن کار میکردم نیز بهطور خارقالعادهای از بین رفت. «ترس» واقعاً آنقدر ترسناک نیست!
تا زمانی که ما در وضعیت عاری از خودخواهی قرار داشته باشیم و قلبی برای کمک به موجودات ذیشعور داشته باشیم، استاد همیشه میتوانند به ما کمک کنند.
قدرت استاد بی حد و مرز است و ایشان همیشه در کنار ما هستند. استاد از شما برای نجات نیکخواهانهتان سپاسگزارم!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود