(Minghui.org) بسیاری از مردم از طریق تمرین فالون دافا تجربیات شگفت‌انگیزی را تجربه کرده‌اند. فالون دافا یک تمرین معنوی باستانی براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری است. تمرین‌کننده‌ای از استان هبی و تمرین‌کننده دیگری از استان هنان دو تجربه‌ را به‌خاطر می‌آورند.

تمرین‌کننده‌ای در استان هبی: بیماری مزمنم ازبین رفت

من دچار عفونت تنفسی فوقانی بودم که هر بهار عود می‌کرد. علائم سرماخوردگی، تنگی نفس و برونشیت داشتم که شش ماه طول می‌کشید. تنها چیزی که باعث کاهش رنجم می‌شد، درمان‌های داخل وریدی بود.

در ژوئن1996، همسایه‌ای درباره فالون دافا به من گفت و اینکه بسیاری از افراد بعد از تمرینِ آن سالم شدند.

درباره قدرت سلامتی فالون دافا تردید داشتم، اما به دلیل کنجکاوی به مکان تمرین گروهی رفتم. تمرین‌کننده‌ای که داوطلبانه آموزش می‌داد بسیار مهربان و صبور بود. او تمرینات را به من یاد داد، ما جوآن فالون، کتاب اصلی تمرین را مطالعه کردیم. پس از یادگیری تمرینات به مدت یک هفته، به مکان تمرین بزرگتری رفتم که بالغ بر 1000 نفر آنجا بودند. وقتی چهارمین تمرین را انجام می‌دادم، دیدم زمین از نور طلایی پوشیده شده است. شگفت‌زده شدم و نمی‌توانستم صبر کنم تا به خانواده‌ام بگویم.

تشویق شدم و بدون توجه به هوای بد، روزانه به مکان تمرین می‌رفتم. یک روز صبح، هوا خیلی سرد بود. فکر کردم امکان دارد افراد زیادی آنجا نباشند، اما وقتی رسیدم از دیدن اینکه همه آمده بودند، متعجب شدم!

چند ماه بعد، متوجه شدم که بیماری مزمنم ازبین رفته است! از آن زمان سالم و پرانرژی‌ بوده‌ام.

بعد از انفجار شدید آسیب مهمی وجود نداشت

جایی که من در شهرستان جیاهه، استان هنان زندگی می‌کنم، در چین به خانه آهنگری مشهور است. هر خانواده‌ای در اینجا دارای کسب و کار آهنگری است. پدرم در تمام زندگی‌اش یک آهنگر بود و کارش را به من واگذار کرد.

در 1نوامبر2018، در کارگاه خانوادگی درحال تیز کردن تبر‌ها بودم که چرخ تیزکن به‌طور ناگهانی منفجر شد.

تقریباً 80 کیلو وزن دارم، اما آن انفجار مرا بیش از دو متر به هوا پرتاب کرد. یک چرخ با ضخامت پنج سانتیمتر در لباس‌هایم وارد شد و به دنده چپم برخورد کرد. با دردی طاقت‌فرسا، در حالت مدیتیشن نشستم و بارها و بارها گفتم: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی بردباری خوب است!»

همسرم با عجله به آنجا آمد تا ببیند که چه اتفاقی افتاده است. چرخ تیزکن تکه تکه شده بود، میز فلزی چند قطعه شده بود و صفحات تیزکن همه جا وجود داشتند. تکه‌های پاره شده لباسم داخل زخم‌های بازم رفته بودند. همسرم فوراً نشست و از استاد لی خواست مرا نجات دهند. او آن عبارات را بارها با من تکرار کرد.

پس از مدتی سعی کردم لباس‌هایم را از اطراف زخم بیرون بیاورم. صفحه تیزکن به همراه تکه‌ای از استخوان بیرون آمد.

وقتی بیمارستان رفتم، آنها گفتند که سوراخی به اندازه دانه برنج در دنده‌ام است، اما هیچ شکستگی یا جراحات دیگری وجود ندارد. فالون دافا واقعاً شگفت‌انگیز است!