(Minghui.org) صبح روزی که جسد تمرین‌کننده‌ای به نام آلن قرار بود سوزانده شود، روح اصلی‌اش با تمرین‌کننده‌ای که می‌شناخت ارتباط برقرار کرد و گفت: «پشیمان هستم. می‌خواهم گریه کنم.»

آلن قبلاً یکی از هماهنگ‌کنندگان منطقه ما بود. او از من دعوت كرد كه چند سال پیش در یك پروژه با او كار كنم. اما از تصمیمات او ایراد می‌گرفتم و اغلب او را به چالش می‌کشیدم، بنابراین خیلی زود از هم جدا شدیم. این باعث ناراحتی من شد.

هماهنگ‌کننده‌ای بود که در شهری در نزدیکی آلن زندگی می‌کرد. آن هماهنگ‌کننده پرخاشگر بود و به نظرات دیگران گوش نمی‌داد. او یک بار طرح‌های هرمی را در بین تمرین‌کنندگان تبلیغ کرد. اگر کسی از این هماهنگ‌کننده پیروی نمی‌کرد، او، آنها را از دسترسی به سخنرانی‌های جدید استاد و مجلات هفته‌نامه مینگهویی محروم و آنها را این‌گونه تنبیه می‌کرد.

او از تمرین‌کنندگان پول قرض می‌گرفت بدون اینکه آن را پس بدهد. وقتی تمرین‌کنندگان پول خود را درخواست می‌کردند، به آنها می‌گفت: «دیگر درباره آن نپرسید. فقط آن را به‌عنوان کمک مالی به دافا محسوب کنید.»

یک بار او یک کنفرانس تبادل تجربه برگزار کرد. او سایر هماهنگ‌کنندگان محلی را دعوت نکرد، اما آلن را به سخنرانی دعوت کرد. آلن درک شخصی خود را برای کل صبح به اشتراک گذاشت تا اینکه اکثر حاضران از محل برگزاری خارج شدند.

بدیهی است که هماهنگ‌کننده آن شهر به درون نگاه نمی‌کرد. او سال گذشته دستگیر شد. چند تمرین‌کننده گفتند که مسئولین نگفتند که چه کار اشتباهی انجام داده است، اما هنوز او را به زندان محکوم کرده‌اند.

آلن نیز کارهایی را انجام می‌داد که سایر تمرین‌کنندگان با آن موافق نبودند، مانند تغییر طرح جلد دی‌وی‌دی‌های شن یون، ایجاد بروشورهایی برای روشنگری حقیقت با استفاده از مقالات مورد علاقه خود از اپک تایمز و وب‌سایت ژنگجیان، اما از مقالات وب سایت مینگهویی استفاده نمی‌کرد.

هنگامی که تمرین‌کنندگان از رهبر سابق حزب کمونیست چین، جیانگ زمین شکایت کردند، او مخالف این کار بود و جلوی مشارکت سایر تمرین‌کنندگان را گرفت. اما او بعداً دادخواست خود علیه جیانگ را ارائه داد.

امسال به نظر می‌رسید که آلن کارمای بیماری دارد. در ابتدا آن را جدی نگرفت، اما علائمش شدیدتر و شدیدتر شد. اگرچه سایر تمرین‌کنندگان برای او افکار درست فرستادند، او درگذشت.

صبح روزی که جسد آلن قرار بود سوزانده شود، روح اصلی‌اش با تمرین‌کننده‌ای آشنا ارتباط برقرار کرد و گفت: «پشیمانم. می‌خواهم گریه کنم... استاد مکانی را برایم نظم و ترتیب داده‌اند، بنابراین اکنون در حال ترک اینجا هستم.»

این تمرین‌کننده پرسید که آیا او می‌تواند آلن را ببیند؟ آلن پاسخ داد: «بله، می‌توانی. فقط به آسمان نگاه کن.»

یک روز ابری بود، اما شکافی در آسمان باز شد. پرتوهای باشکوه نور از طریق شکاف در ابرها می‌درخشید. دو دقیقه بعد شکاف در ابرها بسته شد.

می‌دانستیم که استاد مکان بسیار خوبی را برای روح اصلی آلن ترتیب داده‌اند. پس چرا آلن پشیمان شده بود؟ درک من این است که استاد می‌خواستند به سایر تمرین‌کنندگان یادآوری کنند که کوشا باشند.

مهم نیست که درگیر چه پروژه‌ای هستیم، مهمترین چیز روند بهبود خود است. این نادرست است که از روی منیت خودنمایی کنیم. نمونه بارزی از منیت تمرکز روی کاستی‌های دیگران و ایجاد اختلاف بین تمرین‌کنندگان است.

تا زمانی که نیروهای کهن هنوز وجود داشته باشند، خطر و آزمایش ادامه خواهد یافت. چه رهبر باشیم و چه پیرو، الزامات برای بهبود خصوصیات اخلاقی یکی است.

سفر تزکیه ما دیر یا زود به پایان می‌رسد و آن لحظه باشکوه و درخشان در انتظار ما است. مانند آلن پشیمانی به جای نگذارید.