(Minghui.org) هنگامی که همراه با سایر تمرین‌کنندگان فالون دافا برای گفتگو با مردم درباره فالون دافا (یا همان فالون گونگ) بیرون می‌رفتم، اغلب به میدان شهر می‌رفتیم تا با سالمندان در آنجا گفتگو کنیم.

شروع گفتگو با آنها آسان بود زیرا ما نیز سالمند هستیم. اما وقتی پیشنهاد می‌کردم که از حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) و هر یک از سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند، برخی از سالمندان ما را متهم به مخالفت با حزب می‌کردند. آنها هنوز به ح‌ک‌چ اعتقاد داشتند و به‌خاطر دروغ‌ها و تبلیغاتی که از سوی رسانه‌های دولتی منتشر می‌شد، عمیقاً فریب خورده بودند.

هنگام صحبت با این نوع افراد با دیده تحقیر به آنها نگاه می‌کردیم. حتی در میان خودمان غیبت می‌کردیم و حرف‌هایی از این دست می‌گفتیم: «در آینده، از اینکه به ما گوش ندادند، پشیمان می‌شوند.»

استاد بیان کردند:

«زمانی که نیک‌خواهی ما ظاهر شود، احتمالاً خواهیم دید که تمام موجودات ذی‌شعور درحال رنج‌کشیدن هستند و هرکسی درحال رنج‌کشیدن است. این اتفاق خواهد افتاد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

ازآنجاکه فاقد نیک‌خواهی و احساس مسئولیت نسبت به این افراد بودم، نمی‌توانستم بسیاری از افراد حاضر در میدان را ترغیب کنم که از ح‌ک‌چ خارج شوند، بنابراین از رفتن به آنجا منصرف شدم.

تغییر مکان

بعداً سعی کردیم به ایستگاه اتوبوس برویم. افراد زیادی از آنجا عبور می‌کنند و ما می‌توانستیم به افراد زیادی کمک کنیم که حزب را ترک کنند. اما، گاهی اوقات همچنان با چالش‌هایی روبرو می‌شدیم.

کشاورزی عصبانی با صدایی گوشخراش فریاد زد: «چه کسی به شما اجازه داد تا در اینجا درباره فالون گونگ صحبت کنید؟ دولت به مردم اجازه نمی‌دهد که این کار را انجام دهند. شما مخالف ح‌ک‌چ هستید. من با افرادی در اداره پلیس آشنا هستم.» او طوری عمل کرد که انگار قصد دارد درباره من به مسئولان گزارش دهد.

برای چنین کسی که اینقدر کورکورانه به ح‌ک‌چ وفادار بوده و از تمرین‌کنندگان دافا که زندگی‌شان را به خطر انداختند تا حقیقت را برایشان بگویند، متنفر بودند، احساس تأسف کردم.

لبخند زدم و با مهربانی شروع به گفتگو با او کردم. به جزئیات مربوط به فالون گونگ نپرداختم، اما سرانجام درباره ارزشمندی فالون دافا و چگونگی محبوبیت دافا در سراسر جهان و همچنین آزار و اذیت، با او صحبت کردم.

او از حزب خارج شد و از صمیم قلب از من تشکر کرد. خوشحال شدم زیرا موجودی که عمیقاً با دروغ‌های ح‌ک‌چ فریب خورده بود، سرانجام نور را دید.

یک‌بار با کشاورزی گفتگوی بسیار خوبی داشتم و او به من گفت که مسیحی است. اما وقتی از او پرسیدم که آیا می‌خواهد برای حفاظت از خودش از حزب کناره‌گیری كند، نگرش او تغییر كرد. عصبانی شد و گفت: «اگر فالون گونگ را تمرین می‌کنید، مخالف ح‌ک‌چ هستید و باید دستگیر شوید.»

از استاد خواستم تا از من محافظت کنند و با آرامش به او گفتم: «شما گفتید که به خدا ایمان دارید، اما می‌خواهید ما دستگیر شویم. شفقت شما کجاست؟» آن زن در پاسخ چیزی نگفت.

شنیدم پیرمردی درحضور گروهی از مردم که در ایستگاه اتوبوس منتظر بودند، به فالون دافا توهین کرد. او گفت که کارمند بازنشسته ارتش است. برای او به‌خاطر حمایت از ح‌ک‌چ احساس تأسف کردم.

می‌خواستم او و کسانی که منتظر اتوبوس هستند، آینده‌ای روشن داشته باشد، به همین دلیل رفتم تا با آنها صحبت کنم.

آن مرد بلافاصله سعی کرد از صحبت من درباره دافا جلوگیری کند. با آرامش به او گفتم: «شنیدم که شما اشاره کردید که نظامی بازنشسته هستید. شما باید فردی بسیار توانمند باشید و بدانید که چگونه استدلال کنید. درباره فالون دافا چیزهای بد بسیاری گفتید. قبل از اینکه کمی شروع به روشن کردن مسائل کنم، صبر کردم تا صحبت شما تمام شود. اما، به‌محض اینکه شروع به صحبت کردم، سعی می‌کنید جلوی مرا بگیرید. این کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.»

او تسلیم شد و اجازه داد تا صحبت کنم.

با آنها درباره فالون دافا، آزار و شکنجه و درباره مرکز جهانی توئیدانگ صحبت کردم، جایی که میلیون‌ها نفر از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شده‌اند.

هنگامی که روشنگری حقایق را به پایان رساندم، به سوی مرد برگشتم و گفتم: «من شما را مقصر نمی‌دانم، زیرا حقیقت را نمی‌دانید.»

او لبخند زد و عذرخواهی کرد و گفت: «من اشتباه کردم. در آینده غیر‌مسئولانه صحبت نخواهم کرد.»

همه لبخند زدند. سپس شخص دیگری به‌آرامی به من گفت که می‌خواهد لیگ جوانان و پیشاهنگان جوان (دو سازمان ح‌ک‌چ) را ترک کند.

وقتی دوباره با کارمند بازنشسته ملاقات کردم، او نیز از حزب کناره‌گیری کرد.

غلبه بر ترس با مهربانی

در گذشته به‌خاطر ترس از روشنگری حقایق در انظار عمومی شک و تردید داشتم، اما طی این برخوردها هیچ‌گونه ترسی احساس نکردم.

اکنون درک کردم، دلیلش این است که در آن لحظه در قلبم نسبت به آن افراد احساس نیک‌خواهی داشتم.

استاد بیان کردند:

«وقتي با رنجي مواجه مي‌شويد، آن نيک‌خواهي عظيم، شما را در غلبه کردن بر آن کمک مي‌کند.» (فصل سوم، فالون گونگ)

اصلاح فا در مرحله آخر است. باید با همه با نیک‌خواهی رفتار کنم و مسئولیتم را به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون دافا به انجام برسانم.