(Minghui.org) اخیراً روزی که قرار بود یکی از هم‌تمرین‌کنندگان آزاد شود، با سایر تمرین‌کنندگان به بازداشتگاه رفتیم.

ما پنج روز به‌طور هماهنگ‌شده با هم کار کرده بودیم تا آن تمرین‌کننده آزاد شود. در این روند به این درک رسیدیم که باید قاطع باشیم و آزار و شکنجه و مداخلۀ نیروهای کهن را تصدیق نکنیم.

بیرون بازداشتگاه و نزدیک به ادارۀ پلیس جمع شدیم و از صبح تا بعدازظهر افکار درست فرستادیم.

همچنین با تمرین‌کنندگان در سایر مناطق تماس گرفتیم و از آنها خواستیم تا  برای ازبین بردن هرگونه مداخله و آزادی بدون مشکل آن تمرین‌کننده، افکار درست بفرستیم.

آنچه در بُعدهای دیگر دیدم

هنگام فرستادن افکار درست در بُعدهای دیگر دیدم که فوراً تعداد زیادی از موجودات حشره‌مانند خاکستری و سیاه را که اطراف ادارۀ پلیس و بازداشتگاه جمع شده بودند ازبین بردیم.

هیولاهای تغییرشکل داده شده از تمام جهات وارد می‌شدند. به‌محض اینکه یک دسته از آنها ازبین می‌رفتند، فوراً دستۀ دیگری فضای خالی را پر می‌کردند. متوجه شدم که آنها از یک کشتی سیاه با عجله بیرون می‌آمدند، بنابراین با صاعقه‌ای آن را منهدم کردم.

سپس جاودان‌های اهریمنی را دیدم که ماهرانه افراد بد را به انجام کارهای شرورانه تحریک می‌کردند. نیروهای کهن به ما گفتند که مداخله نکنید و اینکه آن جاودان‌ها بدهی‌های خود را پس می‌گیرند.

با لحنی تند به آنها گفتم: «تمرین‌کنندۀ محبوس در اصلاح فا به استاد کمک می‌کند. آزار و شکنجۀ او یک گناه است. در انتقام‌جویی گیر نکنید. اگر دافا را تحت آزار و شکنجه قرار ندهید و درعوض از دافا حمایت کنید، استاد همه چیز را به بهترین شیوه حل و فصل خواهند کرد!»

جاودان‌های اهریمنی به صحبتم گوش نکردند، بنابراین از استاد تقاضا کردم که افکار درستم را تقویت کنند تا بتوانم آنها را ازبین ببرم.

درحالی‌که بُعدها را پاک می‌کردم و به سطوح میکروسکوپی‌تر وارد می‌شدم، با چالش‌های بزرگتری مواجه شدم.

وقتی به یک بُعد بسیار عمیق رسیدم، متوجه شدم که آن تمرین‌کنندۀ محبوس هنگام فرود آمدن به زمین با آن مکان مداخله کرده بود و باعث آسیب بزرگی شده بود.

توانایی آن را نداشتم که مشکلات آنجا را حل کنم. اما بعد دیدم که استاد به آن تمرین‌کننده کمک می‌کنند و فوراً انواع و اقسام مشکلاتی را که در آنجا ایجاد کرده بود، حل می‌کنند.

آنچه را که در بعدهای دیگر دیده بودم به سایر تمرین‌کنندگان گفتم و همگی افکار درستمان را تقویت کردیم تا موجودات باقیماندۀ نیروهای کهن را ازبین ببریم.

تا ساعت 4 بعدازظهر دیگر در تلاش‌های‌مان برای پاکسازی محیط مقاومتی احساس نکردیم.

بیرون آمدن از بازداشتگاه

نگهبانان بازداشتگاه چند دقیقه بعد از ساعت 6 بعدازظهر بیرون آمدند و به ما گفتند که تمرین‌کنندۀ محبوس پس از تکمیل مدارک آزاد خواهد شد.

همۀ تمرین‌کنندگان بسیار خوب همکاری کردند و به فرستادن افکار درست ادامه دادند. بوداها، دائوها و موجودات الهی بسیاری ظاهر شدند که ما را تحسین می‌کردند و برخی از آنها حتی به ما ادای احترام کردند. به خوشامدگویی‌شان پاسخ دادم و به آنها ادای احترام کردم.

این تمرین‌کننده توانست پنج روز پس از دستگیری، از بازداشتگاه بیرون بیاید.

هرگاه در تزکیه‌مان رشد کنیم، استاد به ما کمک و هر قلمرویی را که به آن برسیم غنی می‌کنند.