(Minghui.org) هر قدم رو به جلوی‌ام در مسیر تزکیه‌ طی این 20 سال گذشته به این دلیل بوده است که استاد لی به من قدرت می‌بخشند و از من محافظت می‌کنند. همیشه احساس خوشبختی و شادی می‌کنم که توانسته‌ام در فالون دافا تزکیه کنم.

می‌خواهم تجربیات خود را با شما در میان بگذارم و امیدوارم که همه ما بتوانیم نجات نیک‌خواهانه استاد و زمان محدودی را که برای تزکیه و ارائه نجات به افراد بیشتر برای ما باقی مانده است، گرامی بداریم.

اجاره آپارتمان

با کمک هم‌تمرین‌کننده‌ای یک آپارتمان مناسب در نزدیکی آن تمرین‌کننده پیدا کردم، بنابراین تصمیم گرفتم آن را اجاره کنم.

اما شنیدم که تمرین‌کننده دیگری نیز به‌دنبال یک آپارتمان است. حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) شوهرش را دستگیر و زندانی کرده بود. او یک فرزند داشت و با مشکلات مالی روبرو بود. وضعیت تزکیه‌اش کمی متزلزل بود، بنابراین او نیز می‌خواست که نزدیک تمرین‌کننده دیگری زندگی کند.

فکر کردم آپارتمانی که پیدا کردم متناسب با نیازهای او است، اما در ابتدا به او نگفتم زیرا فقط با خودم فکر می‌کردم. کار پرمشغله‌ای داشتم، زمان کمی برای جستجوی آپارتمان داشتم و اجاره‌نامه فعلی‌ام به پایان رسیده بود. علاوه بر این وضعیت مالی‌ام خوب نبود و می‌خواستم پس‌انداز کنم.

در راه بازگشت به خانه، دائماً به این فکر می‌کردم كه آیا باید بگذارم او آن آپارتمان را داشته باشد یا نه، اما نمی‌توانستم تصمیم بگیرم.

ناگهان، تصویر استاد در ذهنم ظاهر شد، گویی ایشان در همان نزدیکی بودند و به من نگاه می‌کردند. اشک بر گونه‌هایم سرازیر شد و کلمه «نیک‌خواهی» را به‌زبان آوردم. نیک‌خواهی استاد به من نیرو بخشید.

دفعه بعد که به همان آپارتمان رفتم، به هم‌تمرین‌کننده‌ام گفتم که حاضر هستم آن را در اختیار تمرین‌کننده دیگر قرار دهم. اما فهمیدم که آن خانم آن را نمی‌خواهد زیرا خانه‌اش خیلی سرد بود و برای کودک خردسالش مناسب نبود. بعد فهمیدم که استاد به من فرصتی داده‌اند که شین‌شینگ خود را بهبود بخشم.

گروه مطالعه فا

به یک گروه مطالعه فا پیوستم، اما بعد از مدتی، کمی احساس ناراحتی کردم و به فکر ترک این گروه افتادم. یک روز قبل از اینکه شروع به خواندن کنیم، به‌طور جدی فکر کردم که دیگر به این گروه مطالعه فا نروم.

وقتی جوآن فالون را باز کردم و به کلمات نگاه کردم، نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. نیک‌خواهی عظیم استاد را احساس کردم انگار که ایشان درحال گفتن چیزی به من بودند. عمیقاً تحت تأثیر واقع شدم و صدایم در حین خواندن می‌لرزید. استاد مرا بهتر از خودم می‌شناختند.

استاد از ما می‌خواهند که با هم مطالعه کنیم و یک بدن تشکیل دهیم. هر تمرین‌کننده در محیط گروه مشارکت دارد. خروج غیرمسئولانه‌ام از گروه می‌توانست ‌به محیط گروهی آسیب برساند.

وقتی احساس ناراحتی می‌کنم باید علت را جستجو کنم. احساس ناراحتی نشانگر این است که با گروه سازگار و هماهنگ نیستم و حداقل تا حدی به‌خاطر این شرایط مسئول هستم. باید وابستگی‌هایم را پیدا کنم و خودم را بهبود ببخشم. اجتناب از یک وضعیت، تزکیه محسوب نمی‌شود.

همانطور که درباره این وضعیت فکر می‌کردم، فهمیدم که مشکلات زیادی دارم: لازم بود شین‌شینگ خود را بالا ببرم و منیتم را کنار بگذارم و به‌جای یافتن دلایل مشکلات در بیرون به درون نگاه کنم و به‌دنبال اشتباهات دیگران نباشم. تزکیه درباره تزکیه خود است. چگونه می‌توانم افراد دیگر را تزکیه کنم؟

تزکیه در حین انجام کارهای دافا

تا پایان نوامبر سال گذشته، تعدادی تقویم‌ رومیزی چاپ کرده بودم. تمرین‌کننده‌ای اشاره کرد که بسیاری از تقویم‌ها هنوز هم به ورقه مقوایی احتیاج دارند و او نمی‌دانست از کجا می‌تواند آنها را به‌دست آورد. قول دادم تعدادی از آنها را برایش پیدا کنم.

دو روز بعد، یک جعبه بزرگ از ورقه مقوایی پیدا کردم و تحویل آنها دادم. اما او نیز تعدادی ورقه مقوایی پیدا کرده بود و دیگر نیازی به آن نداشت.

نمی‌توانستم جعبه را برگردانم، بنابراین تصمیم گرفتم خودم تقویم‌های بیشتری آماده کنم. دستگاه پانچ نداشتم، اما هم‌تمرین‌کننده‌ای قول داد یکی برایم پیدا کند.

در ماه نوامبر، مشغول چاپ تقویم‌ها و جزوات حاوی اطلاعات درباره فالون دافا بودم.

در واقع آنقدر سرم شلوغ بود که وقت نداشتم که آموزه‌ها را بخوانم یا افکار درست بفرستم. همچنین قادر به انجام تمرینات به‌طور منظم نبودم. فکر می‌کردم بعد از اتمام چاپ تقویم، می‌توانم نفسی بکشم. متأسفانه در آخر کارهای بسیار زیاد دیگری وجود داشت که باید انجام می‌دادم.

هنگام کار، از وقت استراحت خود برای خواندن چند مقاله تبادل تجربه استفاده می‌کردم. تمرین‌کننده‌ای نوشته بود که او هر روز چند سخنرانی از جوآن فالون را می‌خواند. ذهنم دوباره برانگیخته شد و حسادت کردم: «من آنقدر سرم شلوغ است که حتی نمی‌‌توانم روزی یک سخنرانی را بخوانم، اما او این همه وقت دارد که روزانه چند سخنرانی بخواند؟»

عصبانی بودم و احساس می‌کردم چیزهای زیادی را از دست داده‌ام و این وضعیت ناعادلانه است. اگرچه سعی کردم احساساتم را پنهان کنم، اما فکر کردم: «بسیار خوب، این آخرین باری است که من این کارها را انجام خواهم داد. تمام وقت خود را برای مطالعه فا، انجام تمرینات و فرستادن افکار درست استفاده خواهم کرد. قصد ندارم درباره نجات مردم بیش از حد نگران باشم. باید تمام وقت خود را صرف خواندن این فای بزرگ کنم وگرنه پشیمان خواهم شد!»

وقتی آن روز آمدم که دستگاه پانچ را ببرم، تمرین‌کننده دیگری موافقت کرد که مرا با ماشین برساند. اما او در زمان مقرر نرسید و و ازآنجاکه از قبل هم نارحت بودم، از دستش بیشتر ناراحت شدم.

مرتباً خودم را سرزنش می‌کردم: «زمانم خیلی فشرده است. حالا تو مرا منتظر نگه‌‌داشته‌ای. وقتی می‌دانی که امروز یک روز بین هفته است و ما باید مسیری طولانی را طی کنیم، آیا نمی‌توانستی زودتر از خانه خارج شوی؟»

درحالی که منتظر بودم، شروع به مطالعه فا کردم. وقتی جوآن فالون را باز کردم، دوباره اشک از چشمانم سرازیر شد. نیک‌خواهی عظیم و انرژی قدرتمند استاد را احساس کردم. ناگهان لجبازی احمقانه در ذهنم حل شد. نجات مردم امری ضروری است، اما هنوز فقط درباره خودم فکر می‌کردم. خیلی شرمنده شدم!

همانطور که می‌خواندم، مجبور شدم اشک‌هایم را پاک کنم. بعد از رسیدن آن تمرین‌کننده، ذهنم آرام شده بود.

وقتی به آنجا رسیدیم، فهمیدم که آنها جعبه ورقه مقوایی تقویم مرا نگه داشته‌اند و لازم نیست کار دیگری انجام دهم.

بعد از این تجربه، از دست خودم ناراحت شدم زیرا این آزمون مربوط به سطح شین‌شینگم بود، نه به این دلیل که نمی‌توانستم از عهده حجم کاری برآیم.

با توجه به درک محدودم، نفهمیدم که موقعیت‌هایی که با آن روبرو شدم به‌منظور افشای کاستی‌هایم بود و فرصت‌هایی را برایم فراهم می‌کرد تا پیشرفت‌هایی داشته باشم.

همچنین فهمیدم که وقتی کارهای دافا را انجام می‌دهم، درحال مشارکت در کارها نیز هستم. این تلاش‌ها در محدوده شین‌شینگم بود. با این حال وقتی اوضاع بر منافع شخصی‌ام تأثیر گذاشت، اول خودم را در نظر گرفتم و الزام استاد مبنی بر عاری از خودخواهی بودن و نوع دوستی را برآورده نکردم.

وقتی اخیراً دوباره به این تجربه فکر کردم، آموزش استاد در ذهنم ظاهر شد: «هرچقدر بدهید، همان مقدار خواهید گرفت.» (آموزش فا و پاسخ به پرسش‌ها در یانجی، جوآن فالون فاجی‌یه)

استاد امیدوارند که ما موجودات بیشتری را نجات دهیم و با جدیت بیشتری تزکیه کنیم!