(Minghui.org) 9اوت1945، یک روز خاص در تاریخ چین بود. در حالی که هشت سال از حمله گسترده [ژاپن] به چین گذشته بود، رهبران ارشد ژاپن ساعت 4 صبح همان روز فهمیدند که اتحاد جماهیر شوروی علیه ژاپن اعلان جنگ کرده است. هفت ساعت بعد، ایالات متحده دومین حمله بمب اتمی را به ژاپن آغاز کرد. بعد از آن شب، هیروهیتو امپراطور ژاپن تصمیم گرفت جنگ را خاتمه دهد و در 15اوت به‌طور رسمی تسلیم شد.

این امر همچنین باعث ایجاد یک سری تغییرات در داخل چین شد. گرچه کومین‌تانگ نیروی اصلی مقابله با ارتش مهاجم ژاپن بود، حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) هیچ وقتی را برای برداشت میوه پیروزی تلف نکرد. بین 10 تا 11اوت1945، مائوزدونگ، رهبر وقت حزب ح‌ک‌چ، در عرض 18 ساعت 7 دستور صادر کرد و از 200هزار نفر از سربازانش مصرانه خواست قلمروهایی را از مناطق اشغال شده توسط ژاپن مطالبه کنند.

به گفته شین هائونیان مورخ چینی، این اولین بار بود که مائو دستورات رسمی برای مقابله با ارتش ژاپن صادر کرد. قبل از آن مائو به‌خاطر رشد خود ح‌ک‌چ همیشه از درگیری مستقیم با ارتش ژاپن  خودداری می‌کرد، در حالی که میلیون‌ها سرباز کومین‌تانگ در جنگ با ژاپنی‌ها بین سال‌های 1937 تا 1945 در جبهه‌های جنگ کشته شدند.

معامله مضاعف توسط ح‌ک‌چ

چیانگ کای شک رئیس وقت کومین‌تانگ به امید صلح در داخل چین، بین 11 تا 23 اوت1945 سه بار مائو را برای ملاقات دعوت کرد. اگرچه مائو مردد بود، جوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی به او دستور داد که برود و گفت که امنیت او توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تضمین می شود.

در 28اوت1945، مائو با همراهی پاتریک جی هرلی، سفیر وقت آمریکا در جمهوری چین به چونگ‌چینگ پرواز کرد. به محض اینکه از هواپیما پیاده شد، مائو که چند دهه با چیانگ جنگیده بود، فریاد زد: «زنده باد سپهسالار چیانگ!» و یک بیانیه کتبی درباره «اطمینان از صلح داخلی، اجرای سیاست‌های دموکراتیک و تحکیم وحدت داخلی» ارائه داد.

مائو احساس دروغینی از تمایل به همکاری با کومین‌تانگ را در ظاهر نشان می‌داد، در حالی که در پشت صحنه او تمام تلاش خود را به کار بست تا ثمره پیروزی جنگ با ارتش ژاپن را بدست آورد. مائو قبل از رفتن به چونگ‌چینگ، در 25اوت1945 به فرماندهان نظامی خود لیو بوچنگ و دنگ شیائوپینگ دستور داده بود تا آنجا که ممکن است به ارتش چیانگ حمله کنند، «نگران امنیت من در چونگ‌چینگ نباشید. هرچه بهتر بجنگید، ایمن‌تر خواهم بود و نتیجه بهتری برای ما در مذاکرات کسب خواهد شد.»

درحالی‌که مذاکرات 41 روزه چونگ‌چینگ توجه کل کشور را به خود جلب کرد، ارتش حزب کمونیست چین 200 شهر را اشغال کرد و به‌منظور جلوگیری از دسترسی ارتش کومین‌تانگ به مناطق و تسلیحات واگذار شده توسط ارتش ژاپن، جاده‌های اصلی را تخریب کرد. این به ح‌ک‌چ اجازه می‌داد تا حداکثر سلاح‌ها را از نیروهای تسلیم شده ژاپن تصاحب کند.

در 10اکتبر1945، کومین‌تانگ و ح‌ک‌چ توافقنامه صلحی را امضاء کردند. با این حال کمتر از یک ماه بعد، مائو تمام توافقات و همه وعده‌ها را کاملاً نابود کرد.

چیانگ: حزب کمونیست بزرگترین دشمن بشریت است

چیانگ که دهه‌ها با ح‌ک‌چ سر و کار داشت، می‌دانست که با حزب کمونیست چین تطبیق نخواهد یافت. او روز بعد از امضای توافقنامه، در دفتر خاطرات خود نوشت: «ح‌ک‌چ نه تنها در رفتار خود قابل اعتماد نیست بلکه قابل تحقیر است. آنها از حیوانات بدتر هستند.» او به‌خوبی می‌دانست که تنها نتیجه «همزیستی مسالمت‌آمیز» با رژیم کمونیستی لکه‌دار شدن توسط کمونیسم اهریمنی خواهد بود.

چیانگ به این نتیجه رسید زیرا کمونیسم شوروی و ح‌ک‌چ را بسیار خوب می‌شناخت. چیانگ هنگام سفر سه ماهه در سال 1923 به اتحاد جماهیر شوروی طبق توصیه سان یات سن فهمید که سیستم سیاسی اتحاد جماهیر شوروی یک سیستم خودکامه از یک سازمان تروریستی است.

در سال 1926، همانطور که لشکر شمالی به رهبری چیانگ موفقیت اولیه خود را در شکست فرماندهان ارتش منطقه نشان داد، ح‌ک‌چ مقامات طرفدار خود در دولت کومین‌تانگ را تحریک کرد تا رژیم دیگری را در شهر ووهان، استان هوبئی ایجاد کنند تا در لشکرکشی شمال مداخله کند. چیانگ در «پیام به همه سربازان» نوشت: «در حالی که ارتش انقلابی ملی ما در جیانگشی در حال جنگ خونین بود، حزب کمونیست، [برای ایجاد مشکلات] شورشی را در هونان و هوبئی ترتیب داد. در حالی که سربازان خط مقدم ما در ژجیانگ و جیانگسو به‌شدت می‌جنگیدند، مقامات [ح‌ک‌چ] در ووهان از پرداخت حقوق به سربازان و تهیه هرگونه مهمات، حتی یک گلوله برای آنها خودداری کردند.»

چیانگ درباره ترفندهای حقه‌بازانه و از پشت خنجر زدن ح‌ک‌چ کاملاً آگاه بود، بنابراین او جنبش گسترده‌ای را برای پاکسازی کمونیست‌های شاغل در دولت کومین‌تانگ و نیروهای نظامی آغاز کرد.

چیانگ در پایان مبارزات هوآهای در ژانویه1949، یکی از آخرین جنگهای قبل از به قدرت رسیدن حزب کمونیست چین در چین، دستور توقف جنگ را صادر کرد و در عوض سرزمین اصلی چین را به مقصد تایوان ترک کرد. محافظ شخصی‌اش در آن زمان ناامیدی چیانگ را به‌یاد آورد: او سر و بازوهای خود را روی میز قرار داد و با اندوه فراوان گریه کرد. همانطور که گریه می‌کرد با خودش زمزمه کرد. «دیگر جنگ بس است، جنگ بس است؛ سربازان زمین افتاده همه چینی هستند.» «این می‌تواند سرنوشت من باشد. اکنون مردم چین همه به آنها (مقامات ح‌ک‌چ) اعتقاد دارند- دیگر هیچ جایی برای جنگ وجود ندارد. وقتی آنها [مردم چین] به تدریج حقیقت را ببینند، آرزوی بازگشت ما را خواهند کرد.»

پس از غصب قدرت توسط ح‌ک‌چ، چیانگ همچنان به افشاگری ماهیت شرورانه ح‌ک‌چ پرداخت. در سال 1960، چیانگ در «شهادت‌نامه جمعه خوب» خود گفت: «ارازل و اوباش متکبر کمونیست فریاد زدند که همه مذاهب جهان را نابود خواهند کرد، و همه انسان‌هایی را که کمونیسم پرستش نمی‌کنند نابود خواهند کرد و کمونیسم بر جهان تسلط خواهد یافت.» همه آزار و شکنجه‌ها، مبارزات، زندانی کردن‌ها و دادگاه‌های عمومیِ امروز آنها دقیقاً مانند شیطان اهریمنی ذکر شده در عهد جدید در 1900 سال پیش است.

ممکن است از خود بپرسیم همانطور که در فصل 20 مکاشفه ذکر شده است آیا به پایان هزاره رسیده‌ایم؟ «شیطان از زندان خود خلاصی خواهد یافت  تا بیرون رود و مردمی را که در چهار گوشه جهان هستند، یعنی یأجوج و مأجوج را گمراه کند و ایشان را برای جنگ فراهم آورد که عدد ایشان چون ریگ دریاست.» پژوهشگران انجیل باور دارند که وقتی شیطان از زندان آزاد شود، ممکن است بسیار قدرتمند شود. کمونیسم، تجسم شیطان است که، نه تنها با خدا می‌جنگد بلکه به عمد  در برابر خداوند حقه‌بازی می‌کند.

چیانگ به سرعت باورنکردنی تهاجم کمونیست پی‌برد. از زمان پایان جنگ جهانی دوم، حدود 800 میلیون نفر در زیر دیوار آهنین کمونیسم زندگی می‌کردند، و تا زمانی که کمونیسم هنوز برقرار است، در جهان صلح برقرار نخواهد شد. او معتقد بود که هیچ راه فراری از حزب کمونیست نیست و گفت: ‌هرگونه تلاش برای سازش با کمونیست‌ها همان افتادن خودخواسته به دام حزب کمونیست یا گشودن در برای دعوت از سارقان است. اگر جهان آزاد این مسیر را طی کند، نه تنها در بازسازی معبد خدا کوتاهی خواهد کرد، بلکه راهی برای تصاحب شدنش [توسط کمونیسم] باز خواهد کرد. این نوع سازش، دعوت شیطان برای اداره جهان است.»

در سال 1969، وقتی ح‌ک‌چ انقلاب فرهنگی را آغاز کرد، چیانگ گفت که ماهیت جنایتکارانه و اهریمنی ارازل و اوباش مائو کاملاً در تضاد با فرهنگ سنتی چین است. او نوشت: «به بهانه به‌اصطلاح "انقلاب فرهنگی"، جنایات وحشتناک تخریب فرهنگ را مرتکب شدند. سرزمین اصلی امروز به یک زندان بزرگ تبدیل شده است، که در آن احساسات بین پدر و پسر، قدردانی بین زن و شوهر ... همه خیانت‌آمیز تلقی می‌شود، و افرادی که چنین احساساتی را نشان می‌دهند در هر زمان مورد انتقاد شدید قرار می‌گیرند!»

در سال 1972، چیانگ تجزیه کشورهای کمونیستی اروپا را در سال 1990 به‌طور دقیق پیش‌بینی کرد و اینکه ح‌ک‌چ نیز کمی بعد متلاشی خواهد شد. چیانگ تا زمان مرگش اندیشه «نجات چین» همیشه در ذهنش بود. او در یکی از سخنرانی‌های خود تأیید کرد: «هیچ‌کسی نمی‌تواند فرهنگ چین را از بین ببرد! نیروی صالحی که منعکس‌کننده شخصیت و توانایی مستقل ملت ما است و در فرهنگ سنتی چین ما نهفته است در نهایت راهزنان کمونیست را از بین می‌برد!»

راز پشت مبارزه طبقاتی ح‌ک‌چ

یان شی‌شان به‌عنوان فرماندار دولت استانی شانشی و بعداً به عنوان نخست وزیر جمهوری چین خدمت کرد. وی در یک سخنرانی در طی یک کنفرانس بزرگ در سال 1949 گفت که برخی از مردم در چین و ایالات متحده به اشتباه حزب کمونیست چین را به عنوان «یک حزب سیاسی» در نظر گرفتند. آنها نتوانستند تشخیص دهند که این حزب در واقع «حزب شورشیان خیانتکار» است.

یان که سال‌ها در جنگ با حزب کمونیست متحمل رنج‌های فراوانی شده بود، درک عمیقی از اقدامات حزب کمونیست چین و ایدئولوژی بنیادی آنها بدست آورد. هنگامی که وی در شانشی بود، دو سند از حزب کمونیست بدست آورد که به او این امکان را داد تا درک کند که چرا حزب کمونیست درباره مبارزات طبقاتی اینقدر مشتاق است. در آن زمان ترفندهای حزب کمونیست در برخورد با مردم در روستاهای چین شامل مجازات گام به گام مردم بود. اول آنها طبقه متوسط به بالا را به طرف خود می‌کشیدند تا کشاورزان ثروتمند را مجازات کنند.سپس کشاورزانی را که مالک زمین‌های کوچکی بودند تحریک می‌کردند که با کشاورزان طبقه متوسط تسویه حساب کنند. پس از آن، دهقانان فقیر را تحریک می‌کردند تا همین کار را با کشاورزانی انجام دهند که مالک زمین‌های کوچک بودند.

سرانجام، ح‌ک‌چ با دهقانان فقیر برخورد می‌کرد. اما کارمندان محلی با این امر مخالف بودند و فکر می‌کردند که ضرورتی ندارد. ح‌ک‌چ برای متحد کردن ذهن آنها، کارمندهای سطح شهرستان یا بالاتر را ملزم به انتشار مخفیانه سندی می‌کرد که در آن می‌گفت: «هدف انقلابی ما آزادی کل جهان است ... و این امپریالیست‌های انگلیس و آمریکا را تحریک می‌کند تا با نیروهای متحد به ما حمله کنند. وقتی این اتفاق می‌افتد، ما باید عقب‌نشینی کنیم، بی‌سروصدا مردم و منابع مادی را با خود ببریم تا دشمنان ما چیزی در این زمینه ندانند. وقتی تا مسافت معینی عقب نشینی می‌کنیم، مسیر فرار آنها را قطع می کنیم، آنها را به دام می‌اندازیم و می‌کشیم. این تنها راه مقابله با حمله امپریالیست است. در آن زمان ما اجازه نخواهیم داد که حتی یک فرد ضد انقلاب در میان مردم ما باشد، و همچنین کسی را که برخورد خنثی داشته باشد تحمل نخواهیم کرد. حتی کسانی که با ما همدردی می‌کنند قابل اعتماد نیستند. ما باید اطمینان حاصل کنیم که هیچ کسی بدون رژیم ما نمی‌تواند زنده بماند و فقط در این صورت است که آنها می‌توانند در کنار ما بجنگند و وضعیت ما را برای جهان خارج آشکار نکنند. اگر ما با دهقانان فقیر تسویه حساب نکنیم، آنها می‌توانند با تلاش خود زندگی کنند و وقتی امپریالیست‌ها به ما حمله می‌کنند، این دهقانان مطمئناً متزلزل می‌شوند، یا حداقل موضعی بی‌طرفانه اتخاذ می کنند. بنابراین ما باید با دهقانان فقیر نیز تسویه حساب کنیم تا پیروزی نهایی خود را تضمین کنیم.»

پس چگونه با دهقانان فقیر کنار بیاییم؟ این سند اشاره داشت: «درباره نحوه برخورد با دهقانان فقیر، ما نیاز به کار خاصی نداریم، جزاینکه برای آنها توضیح دهیم: ارتش آزادی‌بخش خلق برای مردم می‌جنگد، و کسانی که در جبهه نیستند باید غلات مالیاتی را به دولت تحویل دهند. ابتدا غلات مالیاتی امسال را از آنها بخواهید و اگر هنوز غلاتی در ذخیره دارند، به آنها بگویید مالیات سال گذشته را تحویل دهند. اگر هنوز پس‌مانده‌ای دارند، از آنها بخواهید مالیات سال قبل را تحویل دهند تا زمانی که نتوانند زنده بمانند. سپس ما مقداری از غلات  و برخی از ابزارهای تولید را به آنها ارائه خواهیم داد تا آنها مجبور شوند برای امرار معاش خود به ما اعتماد کنند و تنها در صورت داشتن چنین ارتباطی با ما می‌توانند تا آخر همراه با ما بجنگند.»

یان از آنچه در این سند گفته شد بسیار شوکه شد زیرا نشان داد که چگونه ح‌ک‌چ کل مردم چین را به گروگان گرفت و با سوزاندن، کشتار و غارت، منابع و نیروی انسانی خود را بدست آورد و در نتیجه توانست به سرعت بزرگ شود. او گفت: «ما یک کشور ملی هستیم و تمام تلاش خود را برای محافظت از مردم انجام می‌دهیم. ح‌ک‌چ حزبی متشکل از اوباش‌ها است و آنها همه تلاش خود را می‌كنند تا مردم را مجازات کنند و آنها را تحت كنترل خود نگه دارند. ح‌ک‌چ نمی خواهد مردم در صلح زندگی کنند، آنها به افرادی احتیاج دارند که همراه با آنها هرج و مرج ایجاد کنند ... آنها به دنبال پول افراد ثروتمند و زمین صاحبان‌ ملک هستند و از آنها به‌عنوان سرمایه برای ایجاد دردسر استفاده می‌کنند. از همه مهم‌تر آنها می‌خواهند افراد فقیر در راهبردهای جنگی خود خوراک توپ باشند و در جنگ جانفشانی کنند.»

یان همچنین پیش‌بینی کرد که وقتی حزب کمونیست با چین ارتباط برقرار کرد، مطمئناً این کار را با آسیای جنوب شرقی و هند انجام خواهد داد و در نهایت سعی در برقراری ارتباط با تمام جهان خواهد داشت. کمونیسم در سطح بین‌المللی تهاجمی است و همه جنگ‌هایی که توسط حزب کمونیست آغاز شد جنگ‌های بین المللی بود. او همچنین سند داخلی دیگری از ح‌ک‌چ به دست آورد، که کادر ح‌ک‌چ را تشویق می‌کرد: «از بمب‌های اتمی نترسند» و همچنین جاه‌طلبی ح‌ک‌چ برای برقراری ارتباط و کنترل جهان را تأیید می‌کرد.

در این سند «بمب‌های ضد اتمی» که ح‌ک‌چ در دست دارد توضیح داده شده است: امپریالیست‌های انگلیس و ایالات متحده بمب‌های اتمی دارند، بنابراین برای مقابله با بمب‌های اتمی دشمنان باید بمب‌های ضد اتمی داشته باشیم. آنها بمب‌های اتمی نظامی دارند ، در حالی که ما بمب‌های اتمی سیاسی داریم. امپریالیست‌های انگلیس و ایالات متحده برای کنترل مناطق صنعتی  و شهرهای بزرگ به ما حمله می‌کنند، اما ما توانسته ایم سرزمین پهناور آسیا و توده مردم را به گونه‌ای سازمان دهیم که از ما جدا نشوند، و این همان چیزی است که می‌توانیم به‌عنوان اقدام متقابل در برابر بمب‌های اتمی استفاده کنیم و می‌تواند بمب‌های اتمی دشمن را خنثی سازد. این رویکرد ما در برابر بمب‌های اتمی است، یعنی ما دستگاه‌های ضد بمب اتمی داریم و از امپریالیست‌های انگلیس و ایالات متحده نمی‌ترسیم. علاوه بر این ما نیز بمب‌های اتمی داریم. ما می‌توانیم شهرهای بزرگ انگلیس و ایالات متحده را بمباران کنیم و مناطق صنعتی آنها را نابود کنیم، و با این حال آنها مانند ما سیستم‌های سازمانی ضد بمب اتمی ندارند. آنها قطعاً احساس ناتوانی خواهند کرد. ما از جنگ جهانی سوم نمی‌ترسیم. برعکس ما از جنگ جهانی سوم استقبال می‌کنیم.»

یان در پایان و درباره اینکه چرا او معتقد بود کمونیسم در سراسر جهان فراگیر می‌شود، گفت که رویکرد حزب کمونیست در تاریخ بی‌سابقه است، یک استراتژی تهاجمی سیاسی توده‌های مسلح. حزب کمونیست همیشه از استراتژی سیاسی برای دستکاری استراتژی نظامی، و از استراتژی نظامی برای دستکاری تاکتیک‌ها استفاده می‌کرد، و در عین حال خود را با تبلیغات دروغ بزرگ جلوه می‌دهند.

او گفت: «ح‌ک‌چ در بیرون وانمود می‌کند که یک حزب سیاسی عادی است. به‌نظر می‌رسید که در تبلیغات خود در رابطه با «صلح»، «دموکراسی» و «پیشرفت» بسیار مشتاق است. قبلاً درباره «مذاکره» و «مشاوره» در سیاست صحبت می‌کرد. اما، در پشت این ظاهر زیبا و خیره‌کننده، ح‌ک‌چ همیشه اسلحه را به سمت قلب حریف خود نشانه می‌گیرد. وقتی آنها نتوانند در میدان جنگ پیروز شوند، حزب کمونیست چین به میز مذاکره می‌آید. هنگامی که آنها نتوانند در میز مذاکره پیروز شوند، حزب کمونیست چین دوباره به میدان جنگ برمی‌گردد. در مقابله با کشورها از «خشونت» و «صلح» به‌عنوان شمشیر دو لبه استفاده می‌شد!»

چن چنگ: تروریسم و کمونیسم هرگز از هم جدا نشده‌اند. آرزوی مادام العمر من «تقویت کردن تایوان و بازپس گیری سرزمین اصلی» است

چن چنگ، که زمانی دومین شخصیت قدرتمند در سیاست تایوان بود، همیشه از چیانگ پیروی می‌کرد تا کمونیست‌ها را با تعهد کامل ریشه‌کن کند. او در تمام مدت وفادارانه از چیانگ دفاع کرد و در زمان جنگ داخلی بین کومین‌تانگ و ح‌ک‌چ به عنوان رئیس ستاد و فرمانده کل نیروی دریایی ارتش خدمت کرد. او در طول زندگی خود قاطعانه به نابودی کمونیست‌ها متعهد بود، وفادارانه به کشور خدمت کرد، و هرگز «بازپس گیری سرزمین اصلی» را فراموش نکرد.

چن در خاطراتش از ارتش سرخ ح‌ک‌چ به‌عنوان «راهزنان سرخ» یاد کرد و خاطرنشان کرد که این گروه راهزنی است که توسط انترناسیونال کمونیست شوروی ایجاد شده است، و ح‌ک‌چ که در سال 1921 تأسیس شد، یک سازمان خیانتکار بود که منافع ملی را فروخت.

چن استراتژی سان ‌یات ‌سن را درباره «همکاری با کمونیسم» تحلیل کرد و گفت که «همکاری با کمونیسم» برای سازگاری با کمونیسم نیست، چه رسد به اینکه اعضای حزب کمونیست به کومین‌تانگ بپیوندند. وقتی لی داژائو (بنیانگذار حزب کمونیست چین) و دیگر کمونیست‌ها پیشنهاد پیوستن به کومین‌تانگ را دادند، آنها گفتند که به‌عنوان افراد مستقل به کومین‌تانگ می‌پیوندند، نه اینکه گروهی را به کومین‌تانگ اضافه کنند.

«با بردباری و سخاوت «پدر ملت» [سان ‌یات ‌سن]، هیچ تبعیضی علیه هیچ «انسانی» وجود نداشت. اما وقتی مردم به حزب کمونیست پیوستند، دیگر ماهیت انسانی ندارند. چگونه ممکن بود «پدر ملت» در آغاز این مسئله را درک کند؟» «پس از اینکه اعضای ح‌ک‌چ به‌صورت فردی به کومین‌تانگ پیوستند، آنها بلافاصله شروع به از بین بردن کومین‌تانگ کردند، و «چپگرایان»، «راست‌گرایان» و«میانه‌روها» را ایجاد کردند... ح‌ک‌چ ماهیت واقعی‌اش را فاش کرد.»

چن اشاره کرد که قتل‌های خونین ح‌ک‌چ به‌تنهایی رکوردی بی‌سابقه را به ثبت رسانده است. قحطی نیز نوعی قتل عام تدریجی بود [حدود 45 میلیون نفر در طی قحطی بزرگ در چین بین سال‌های 1959 تا 1961 درگذشتند]. چن گفت: «ح‌ک‌چ دشمن ارزش جهانی بشریت بود زیرا آنها «انسان بودنِ انسان‌ها را انکار، و تأیید می‌کنند که انسان‌ها نیز اشیاء هستند» و «از ابتدا تا انتها، تروریسم و حکومت کمونیستی هرگز از هم جدا نشده‌اند.»

چن بدون ریختن خون اصلاحات ارضی تایوان را اداره کرد. در همان زمان، او انباشت سرمایه مورد نیاز برای صنعتی سازی را به پایان رساند و توسعه سریع اقتصادی تایوان را تسریع کرد. در مقابل، حداقل دو میلیون صاحبخانه در جریان اصلاحات ارضی ح‌ک‌چ کشته شدند و بسیاری از افراد خانواده و عزیزانشان را از دست دادند. زمینی که دهقانان فقیر از سرقت از صاحبخانه‌ها به‌دست آوردند، توسط ح‌ک‌چ مصادره شد قبل از اینکه حتی وقت کنند علف‌های هرز را پاک‌سازی کنند.

چیانگ و چن هر دو حزب کمونیست چین را به خوبی می‌شناختند و آنها همیشه می‌خواستند مردم چین و تمدن چین را از مسمومیت و نابودی توسط حزب کمونیست چین نجات دهند. آنها 70 سال پیش، ماهیت شیطانی کمونیسم و ح‌ک‌چ را دیدند، و می‌دانستند که آنها شیطان‌هایی هستند که هدف آنها نابودی چین و کمونیستی کردن تمام جهان است.

متأسفانه، بسیاری از شهروندان چینی و مردم در جامعه بین‌المللی نتوانستند توجه کافی به این واقعیت داشته باشند. همانطور که ح‌ک‌چ برای تسلط بر جهان رشد می‌کند و نقشه کمونیسم خود را پیش می‌برد، و از آنجاکه کل جهان به‌خاطر سؤمدیریت ح‌ک‌چ در رابطه با شیوع ویروس کرونا، از این پاندمی رنج می‌برد، زمان آن فرا رسیده است که درباره این موضوعات تأمل کرده و راهی به جلو پیدا کنیم.