(Minghui.org) اخیراً شبی در خانه یک تمرین‌کننده ماندم. صبح روز بعد وقتی مدیتیشن می‌کردیم، تمرین‌کننده دیگری به من خاطر نشان کرد که در حالت نیمه‌خواب هستم. تعجب کردم زیرا فکر می‌کردم که خوب تمرکز کرده‌ام و هرگز خوابم نمی‌برد.

وقتی به خانه برگشتم، مدیتیشنم را ضبط کردم. با دیدن ویدئو فهمیدم که تمرین‌کننده حق داشته است. وقتی مدیتیشن می‌کردم، مانند این بود که در خواب هستم. فهمیدم که این مدتهاست ادامه دارد. موقعی که مدیتیشن می‌کردم، پاهایم درد می‌گرفت و مانع چرت زدنم می‌شد. به وضوح می‌توانستم حساب کنم که چند بخش موسیقی پخش شده است. به‌تدریج درد ازبین رفت و به آرامی آگاهی‌ام درباره پخش موسیقی را ازدست دادم. فکر می‌کردم که تمرکز دارم! این نشان‌دهنده یک مشکل جدی در تزکیه‌ام بود. می‌دانستم که زمان رشدم رسیده است!

همچنین هنگام خواندن فا در تمرکز کردن مشکل داشتم. دهانم درحال خواندن کلمات بود اما تمرکز ذهنم روی مسائل زندگی و کاری بود. آموزه‌ها را طوری مطالعه می‌کردم که انگار درحال انجام دادن یک تکلیف هستم.

با نگاه به گذشته فهمیدم که هنگام روشنگری حقیقت نیز مشکلاتی داشتم. واقعاً برایم مهم نبود که شنوندگان گفته‌هایم را بپذیرند. فکر می‌کردم: «واقعیت را به آنها گفته‌ام، به خودشان بستگی دارد که آن را بپذیرند یا نپذیرند.» سعی نمی‌کردم به قلبشان نفوذ کنم. به سادگی آن را مانند کارهای روزمره عادی درنظر می‌‌گرفتم که لازم بود انجام دهم.

با توجه به وضعیت تزکیه‌ام، انجام تمریناتم تفاوتی با انجام تمرینات مردم عادی نداشت. بدنم درحال پیرشدن بود. رنگ موهایم خاکستری شد و مقدار زیادی از موهای بالای سرم را از دست دادم. بینایی‌ام درحال بدتر شدن بود و درخواندن کلمات کوچک مشکل داشتم. اگر به نادیده گرفتن وضعیت تزکیه‌ام ادامه می‌دادم، شکل ظاهریم ممکن بود باعث سردرگمی افرادی شود که برای‌شان به روشنگری حقیقت می‌پرداختم.

استاد بیان کردند:

«علاوه بر آن، این به هیچ وجه کار راحتی برای شخص نیست که خود را تزکیه کند. گفته‌ام که تزکیه موضوعی بسیار جدی است؛ آن فراسوی مردم عادی بوده و انجام آن دشوارتر از هرکاری است که مردم عادی انجام می‌دهند. آیا این، چیزی بالاتر نیست؟ به همین جهت، الزامات برای شما، بالاتر از هرچیز دیگر در خصوص مردم عادی است.» (سخنرانی سوم،جوآن فالون)

فهمیدم اگر شین‌شینگم را بهبود ندهم یا برای رشدم از الزامات دافا پیروی نکنم، معنای عمیق‌تری را که پشت این تعلیمات وجود دارد درک نخواهم کرد. آیا واقعاً درحال تزکیه‌ هستم؟

والدینم نیز تمرین‌کننده دافا بودند. بااینکه آنها فا را مطالعه می‌کردند، تمرین‌ها را انجام می‌دادند و به روشنگری حقیقت می‌پرداختند، اما تصورات و عقاید بشری‌شان را ازبین نبرده بودند. اقوام ما نمی‌فهمیدند که چرا بعد از اینکه تحت آزار و شکنجه واقع شدم، هنوز همگی ما به تمرین فالون دافا ادامه می‌دهیم. وقتی علائم بیماری در والدینم ظاهر شد، آنها سعی کردند افکار درست بفرستند اما مؤثر نبود. آنها اعتمادشان به تزکیه را ازدست دادند، به دنبال درمان پزشکی رفتند و درگذشتند. احساس بسیار بدی داشتم که آنها قادر به ترک وابستگی‌های‌شان نبودند.

وضعیت تزکیه‌ام به من هشدار داد که اگر نتوانم خود را برطبق الزامات دافا بهبود دهم می‌تواند عواقب وحشتناکی درپی داشته باشد.

تزکیه مانند پارو زدن رو به سمت جلو است. اگر پیشرفت و رشد نکنیم، به عقب برمی‌گردیم. انجام کارهایی که بقیه تزکیه‌کنندگان انجام می‌دهند، به این معنا نیست که من یک تزکیه‌کننده واقعی‌ هستم. تفاوت عظیمی وجود دارد! یک غیر تمرین‌کننده نیز می‌تواند برای غنی‌کردن دانشش، فا را بخواند اما او هنوز مانند یک فرد معمولی رفتار خواهد کرد. با این‌حال یک تزکیه‌کننده فا را مطالعه می‌کند تا مطابق با فا رفتار کند. هر غیر تزکیه‌کننده‌ای می‌تواند حرکات را کپی کرده و آنها را به‌عنوان یک تمرین بدنی انجام دهد، اما کسی که واقعاً تزکیه می‌کند با انجام تمرین‌ها، توسط موجودات الهی تقویت می‌شود و تغییراتی در بُعدهای دیگر برایش اتفاق می‌افتد.

افراد غیر تمرین‌کننده معمولاً جرئت روشنگری حقیقت را ندارند اما اگر یک تمرین‌کننده به‌گونه‌ای این کار را انجام دهد مانند اینکه دارد کاری را به اتمام می‌رساند، آن خیلی مؤثر نخواهد بود. اگر فردی بخواهد با تمام قلبش آن را انجام دهد باید درباره چگونگی انجام این کار بیندیشد. هنگام بروز مشکلات، فرد باید به درون خود نگاه کند و خود را مطابق با فا رشد دهد. این فرآیند تزکیه است. فقط هنگامی‌که با تمام قلبمان روشنگری حقیقت را انجام می‌دهیم آنگاه است که خدایان می‌توانند به ما کمک کنند و این کار مؤثر خواهد بود.

اگر نتوانیم روشنگری حقیقت از صمیم قلب انجام دهیم، به این معنی است که کاری را بدون فکر انجام می‌دهیم. وقتی مشکلی پیش می‌آید، شخص ممکن است منصرف شود یا سعی کند که مشکل را براساس تصورات بشری حل کند. خدایان به چنین شخصی کمک نمی‌کنند که کاری را به انجام برساند.

آسان نیست که قلب‌مان را در تزکیه بگذاریم. زیرا باید هر فکری را به‌جای اینکه با عقاید بشری بسنجیم، با فا بسنجیم. با این‌حال، این تنها راه پیشرفت در تزکیه است. برای اینکه مسئول تزکیه خودمان باشیم واقعاً باید تلاش کنیم. درغیر این‌صورت، این فرصت گرانبها را برای تزکیه و نجات مردم ازدست می‌دهیم، کاری که مدت‌های طولانی قبل سوگند خوردیم که انجامش دهیم.

امیدوارم تجربه‌ام زنگ هشداری برای تمرین‌کنندگانی باشد که مشکلات مشابهی دارند.