(Minghui.org) دختر ۳۳ ساله ام لوس بار آمد. او کارهای روزمره را انجام نمیداد و در طول روز مدت زیادی را صرف تلفن همراهش میکرد. تلویزیون را تماشا میکرد و آنقدر محو تماشای آن میشد که اغلب نمیشنید که ما او را بهسوی میز شام صدا میکنیم.
دامادم بهخاطر کارش زیاد سفر میکند، بنابراین او و دخترش اغلب در کنار ما هستند. دخترش با من بزرگ شد. درحال حاضر نهتنها بچهداری میکردم، بلکه تقریباً تمام کارهای خانه را نیز انجام میدادم. بعضی اوقات احساس رنجش و ناراحتی کرده و این شعر استاد را به خودم یادآوری میکردم:
«برای بهکمال رساندن خودتان، برای دستیابی به ثمرۀ بوداشدن،
سختی را همانند لذت درنظر بگیرید.»
(«آبدیدهکردن اراده»، هنگ یین)
بعد از مدتی آرام میگرفتم و خودم را بهعنوان راهب جوانی در نظر میگرفتم که تمام کارها را انجام میداد و هیچ بازخوردی حاکی از قدرشناسی دریافت نمیکرد.
دخترم درعینحال که تنبل بود، واقعاً دافا را دوست داشت. او از تمرین فالون دافای من حمایت میکرد. بدون شک و تردید پول و تلاشش را صرف فعالیتهای فالون دافا میکرد.
بهخاطر ویروس حکچ، سه نسل از خانواده ما مجبور بودند باهم در قرنطینه بمانند. یک روز، دخترم گفت: «ازآنجاکه ما نمیتوانیم جایی برویم و کاری برای انجامدادن نداریم، چرا فا را با هم مطالعه نکنیم؟» شوهر و نوهام همه موافق بودند. بنابراین ما چهار نفر شروع به خواندن کتاب جوآن فالون باهم کردیم.
بعد از مدتی نوهام از شوهرم خواست كه در اتاقی دیگر با او بازی كند. دخترم خودش همچنان در اتاقخواب به خواندن ادامه میداد. او همچنین شروع به تماشای فیلم نمایش حرکات تمرین فالون دافا با من کرد.
محیط خانواده ما شروع به بهبود کرد. یک روز بعد از ناهار، طبق معمول داشتم ظروف میشستم که دخترم وارد آشپزخانه شد و گفت: «مامان، بگذار ظرفها را من بشویم. شما چند دهه است که این کار را انجام میدهید. اکنون نوبت من است.»
نمیتوانستم آنچه را که شنیده بودم باور کنم. او بهندرت در کارهای خانه به من کمک میکرد. آیا حرفش جدی بود؟ او ظرف را از من گرفت و شروع به شستن کرد. گفت: «مامان، بالاخره خواندن کتاب جوآن فالون را برای اولین بار به پایان رساندم. تصمیم گرفتهام که فرد خوبی باشم. نمیتوانم برای همیشه اینقدر تنبلی کنم. همیشه به شوهرم میگفتم فالون دافا چقدر شگفتانگیز است، اما او آن را باور نکرد زیرا شگفتانگیزی آن را در من احساس نمیکرد و نمیدید. اکنون با اعمالم نیکی دافا را نشان خواهم داد.»
پاسخ دادم: «وقتی او تغییر را تو ببیند، میتوانی به او بگویی که فالون دافا تو را تغییر داده است.»
او لبخند زد: «دقیقا!»
هنوز کمی شک و تردید داشتم، اما او نزدیک به یک ماه بدون تناقض عمل کرد. بعد از هر وعده غذایی، بلند میشد و میز را تمیز میکرد، ظروف را میشست و آشپزخانه را برق میانداخت، حتی بهتر از من. در گذشته، هر روز تختخوابش را مرتب میکردم. حالا خودش تختخوابش را جمع کرده و اتاق نشیمن را مرتب میکند. حتی وقتی در خانه حضور نداشتم، شستن لباسهایم را انجام داد.
اکنون متقاعد شدهام که تغییریافته است. او مهربانتر شده و دیگران را درک میکند. همچنین آموخت که شکیبا باشد. وقتی رفتار منفی دیگران را میبیند، درباره خودش تأمل میکند. دخترم که تنبل و معتاد به تلفن همراهش بود، به خانمی شاد، دلپذیر و مفید تبدیل شده است. این تغییر طبیعی و از درون است. اینها همه زمانی اتفاق افتاد كه او یک بار جوآن فالون را خواند. درست همانطور که استاد بیان کردند:
«... تا وقتی دافا را میخوانيد، درحال تغيير كردن هستيد؛ تا وقتی دافا را میخوانيد، درحال ارتقاء هستيد.» («در فا ذوب شوید»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
دخترم به من گفت: «مامان، فکر میکنم اگر خوب کار کنی، بقیه ما بهخوبی عمل خواهیم کرد.»
قبل از نوشتن این مقاله، دخترم در رابطه با روابط پرتنش بین زن و شوهر در طول قرنطینه و شکایت والدین درباره غیرقابلکنترلشدن فرزندانشان، مطالبی را برایم خواند. اگر بچهها بهزودی به مدرسه برنگردند، والدین دیوانه میشوند. اما در خانواده متشکل از سه نسل ما، هیچ کسی اینگونه احساس نمیکند. ما از برکت فالون دافا بهرهمند شدیم.
با نوشتن این مقاله اشکهایم روان شدند، از استاد بسیار سپاسگزارم. امیدوارم مردم بتوانند قدرت شگفتانگیز فالون دافا را در تغییر دخترم ببینند و آیندهای روشن را برای خودشان انتخاب کنند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود