(Minghui.org) استاد به تمرین‌کنندگان می‌آموزند که همیشه افراد خوبی باشند. بیش از 20 سال پیش تمرین فالون دافا را شروع کردم. فرقی نمی‌کند در خانه، محل کار یا در جامعه باشد، تمام تلاشم را می‌کنم که از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کنم. به نظر می‌رسید این اصول را در ظاهر رعایت می‌کردم، اما همچنان احساس عدم تعادل می‌کردم. با گذشت زمان، و تحت هدایت دافا و حمایت استاد، قلبم تزلزل ناپذیر باقی ماند.

استاد بیان کردند:

«مدرسه  ما مستقیما روی ذهن شما تمرکز می‌کند. وقتی چیزی در مخاطره است، یا وقتی با کسی مشکلی دارید، این که بتوانید به آن چیزها کمتر اهمیت بدهید، موضوعی کلیدی است.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

آزار و شکنجه سختی‌های خانوادگی را به همراه دارد

همسرم فردی مهربان و پرتلاش بود. پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد، دو بار به اردوگاه‌های کار اجباری انداخته شدم، چند بار دستگیر شدم و خانه‌ام چندین بار غارت شد. آزار و شکنجه صدمات زیادی به همسر و فرزندم وارد کرد. بی‌جهت رنج کشیدند. تمرین‌کنندگان اراده و استقامت فوق‌العاده‌ای دارند، اما افراد خانواده ما افراد عادی هستند. در مواجهه با کمپین سراسری ح‌ک‌چ علیه فالون دافا، فشار، تاریکی و درد شدیدی را احساس کردند. بیش از آن چیزی بود که می‌توانستند تحمل کنند.

همسرم کم‌کم تغییر کرد. او عصبانی می‌شد و مرا سرزنش می‌کرد. با او همدردی می‌کردم، او را درک و احساس می‌کردم. بارها توضیح دادم که فالون دافا چیست. اما به‌خاطر ملحد بودنش، همراه با ترسش برای فرزندمان، از گوش دادن خودداری می‌کرد. فراتر از نگرش او نگاه کردم و از طریق توجه بیشتر به او و فرزندمان، به او نشان دادم که تمرین‌کنندگان افراد خوبی هستند.  به خوبی از خانواده مراقبت می‌کردم، کارم را به خوبی انجام می‌دادم، سه کار را به خوبی انجام می‌دادم و فا را به خوبی مطالعه می‌کردم. تصمیم گرفتم در زمان مناسب حقایق را برای او روشن کنم.

همسرم چند سال پیش بازنشسته شد. در چین، بسیاری از مدیران شرکت‌های دولتی پنج سال زودتر از کارمندان عادی بازنشسته می‌شوند. اگرچه سر کار نمی‌روند، اما مزایایی که در حین کار دریافت کرده‌اند همچنان برای‌شان محفوظ باقی می‌ماند. همسرم ناگهان وقت آزاد پیدا کرد. او خوشنویسی می‌کرد، اشعار باستانی می‌خواند، به سفر می‌رفت و به عکاسی می‌پرداخت، اما کارهای خانه را نادیده می‌گرفت. بعد از اینکه هر روز از سر کار به خانه می‌آمدم، من بودم که آشپزی می‌کردم و خانه را تمیز می‌کردم.

هم همکاران و هم همسایگانم از من به‌عنوان یک «شوهر نمونه» تعریف می‌کردند. همسر و فرزندم مدام عصبانیت خود را بر سرم خالی می‌کردند، اما من هیچ‌وقت مقابله به مثل نمی‌کردم و جواب نمی‌دادم.

استاد بیان کردند:

«او فقط در ظاهر با شما دعوا نمی‌کند و در درون با شما مهربان باشد، این طور نیست. او حقیقتاً به طور واقعی عصبانی است. زیرا هر کسی که کارما به دست می‌آورد، کسی است که احساس ناراحتی می‌کند. قطعا به این شکل است. (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

اغلب برای همسرم احساس ترحم می‌کردم، زیرا به نظر می‌رسید نمی‌توانست بر خلق و خوی خود کنترل داشته باشد. او نمی‌خواست به چیزی گوش دهد یا به چیزی اعتقاد داشته باشد. شاید این وضعیت به این دلیل اتفاق افتاد که من در تزکیه خود خوب عمل نکرده بودم. با این حال، ما باید سعی کنیم همه افراد را بدون توجه به اینکه چه کسی هستند نجات دهیم.

اعتباربخشی به دافا در محل کار

در شرکتم مربی بودم و برای کارمندان سخنرانی می‌کردم و به آنها آموزش می‌دادم. تسلط خوبی به فناوری‌ها داشتم و روش تدریس و نگرش دقیقی داشتم. ازآنجاکه من صبور و مشتاق بودم، محبوب‌ترین مربی بودم. همکارانم مرا تحسین می‌کردند و می‌گفتند فرد خوبی هستم. فکر کردم، «استاد این را نظم و ترتیب دادند تا بتوانم موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهم.» حقایق را برای افرادی که آموزش می‌دادم روشن کردم.

وقتی در دانشگاه بودم، ترسیم مکانیکی را یاد نگرفتم. در اوقات فراغت خود نرم افزار Solidworks مخصوص ترسیم مکانیکی را یادگرفتم. در ابتدا، صرفاً به منظور ترسیم و گزارش نوآوری فناورانه‌ام در پایان سال بود. بسیاری از همکارانی که ابزار و لوازم یدکی را طراحی می‌کردند، به جای مراجعه به همکارانی که در ترسیم دستی تخصص داشتند، به من مراجعه می‌کردند تا در ترسیم به آنها کمک کنم. به تدریج در شرکت‌مان به‌عنوان یک متخصص در ترسیم و پردازش تلقی شدم. هر مدیر که ایده‌ای داشت یا می‌خواست چیزی را پردازش کند، به من مراجعه می‌کرد یا نظرم را جویا می‌شد.

افراد در کارخانه فرآوری نقشه‌هایی را که من ترسیم می‌کردم تحسین می‌کردند، زیرا به آنها نقشه‌های مهندسی و سه بعدی می‌دادم. برخی دارای پاورقی با نکات و تصاویر بودند. عده‌ای از افراد از از کارخانه‌ها  برای قدردانی برای آنها، به من هدایایی ارائه می‌دادند، اما من قاطعانه آنها را رد کردم. گفتم: «فالون دافا را تمرین می‌کنم. به‌عنوان یک تمرین‌کننده، کار خوب و کمک به دیگران کاری است که باید انجام دهم.»

وقتی آنها قدردانی خود را ابراز می‌کردند، از فرصت استفاده می‌کردم تا حقایق را برای آنها روشن کنم و به آنها کمک کنم تا از ح‌ک‌چ خارج شوند. فکر کردم، «اگر خوب عمل کنم، به از بین بردن عوامل سمی در ذهن آنها که توسط ح‌ک‌چ تزریق شده است، کمک می‌کنم. آنها ممکن است به خانواده و دوستان خود بگویند که فالون دافا خوب است.»

استاد بیان کردند:

«منظور ما از "روشن‌بینی" این نیست. برعکس، منظور ما از روشن‌بینی درحقیقت چیزی است که درخصوص علایق شخصی، او آن را "حمامت" می‌نامد و منظور ما از روشن بینی، آن است. البته این واقعا احمق بودن نیست. این طور است که ما فقط چیزهایی را که به علایق شخصی مربوط می شود ساده می‌گیریم، درحالی که در زمینه های دیگر بسیار خردمند و عاقل هستیم. وقتی روی پروژه‌های تحقیقاتی علمی کار می‌کنیم، یا در انجام مأموریت‌هایی از طرف مدیران یا دیگر مسئولین، یا وقتی وظایف‌مان را انجام می‌دهیم، آن‌ها را به خوبی با فکری بسیار رو شن انجام می‌دهیم . اما وقتی به منافع شخصی و تنش و ناسازگاری با افراد دیگر می‌رسد، آن موقع است که چیزها را سبک می‌گیریم. چه کسی ما را برای آن احمق خطاب خواهد کرد؟ هیچ کسی نخواهد گفت. تضمین می‌کنم.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)

استاد خردم را باز کردند. در محل کار، همیشه می‌توانستم کاستی‌هایی را در فرآیندها، ابزارها یا تجهیزات ببینم، بنابراین پیشنهادهایی برای بهبود آنها ارائه می‌کردم. وقتی دیگران هر چقدر هم که تلاش می‌کردند نمی‌توانستند هیچ نوآوری در کارها بوجود آورند، من می‌توانستم هر سال حدود ده نوآوری فنی در کارها ایجاد کنم.

با مسائل به‌طور جدی برخورد می‌کردم و با پشتکار بسیار کار می‌کردم، بنابراین فناوری که ایجاد کردم جامع بود. مدیرم به من اعتماد داشت. او از من خواست که چند نفر از همکاران را هدایت کنم تا از اوقات فراغت‌شان برای تعمیر تجهیزات قدیمی و بکاربردن ضایعات استفاده کنند تا هزینه‌ها را به حداقل برسانم و برای شرکت سود ایجاد کنم.

سال گذشته، من و چند همکار به طور مشترک اقلامی به ارزش بیش از شش‌میلیون یوان را تعمیر کردیم. این موضوع در پایان سال در رسانه‌ها از جمله تلویزیون و روزنامه‌ها منتشر شد. مدیران ارشد بسیار خوشحال بودند و مرا بیشتر تحسین کردند. آنها احساس کردند کاری که من انجام دادم بسیار فراتر از انتظارات آنها بود.

در نتیجه تماس بیشتری با تیم مدیریتی بالاتر داشتم. وقتی حقیقت را دربارۀ فالون دافا و آزار و شکنجه روشن کردم، بیشتر آنها صادقانه آن را پذیرفتند.

روشنگری حقیقت در طول کمپین «حذف کامل» ح‌ک‌چ

ح‌ک‌چ کمپین «حذف کامل» خود را در پایان سال گذشته راه‌اندازی کرد. به من گفته شد که باید بیانیه تضمینی را امضا کنم مبنی براینکه قول دهم از تمرین فالون دافا دست بکشم. این وضعیت کار را برای مدیریت بالا سخت کرد. همه آنها به عملکرد کاری عالی‌ام واقف بودند، و اینکه شخصیت و اعتبارم بی‌عیب و نقص بود، به ویژه مزایایی که برای شرکت ایجاد کردم. آنها حاضر نبودند به من فشار بیاورند تا امضا کنم.

به دلیل عملکرد فوق‌العاده‌ام، به‌عنوان «کارمند نمونه» رتبه‌بندی شدم. واحدم مرا به عنوان فرد برتر به مدیران سطح بالاتر شرکت گزارش داد. مدیریت در مواجهه با دستاوردها، شخصیت و اعتبارم، نتوانست وضعیت کارمند نمونه مرا لغو کند، بنابراین وضعیت مرا به شرکت گزارش دادند. مدیران شرکت نگران و هراسان از انجام یک «اشتباه سیاسی» بودند، بنابراین آنها وضعیت کارمند نمونه مرا لغو کردند. برخی از همکاران به شوخی گفتند: «یک نفر هر سال نامزد می‌شود و هر سال لغو می‌شود.»

سطوح مختلف مدیریتی، گروهی پس از گروه دیگر برای صحبت با من آمدند. از یک رابطه صمیمانه با بیشتر آنها لذت می‌بردم، اما آنها متوجه نشدند که چرا فالون دافا تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است. اولین کلمات آنها تقریباً همیشه این بود: «ما از شما نمی‌خواهیم ایمان خود را رها کنید، فقط می‌توانید خصوصی تمرین کنید. اما درخواست از بالا...»

هر بار که می‌آمدند، لبخند می‌زدم و می‌گفتم: «مشکلات شما را درک و با شما همدردی می‌کنم. در خارج از چین، فالون دافا در بیش از 100 کشور و منطقه در سراسر جهان تمرین می‌شود. با استقبال خوب مردم مواجه شده است. فقط ح‌ک‌چ فالون دافا را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد. اما در واقع، فالون دافا نیز طبق قوانین چین قانونی است.»

من و یک تمرین‌کننده دیگر در شرکت حقایق را برای آنها روشن کردیم. در پایان به آنها گفتیم: «ما بیانیه تضمین را امضا نمی‌کنیم. این فقط برای خودمان نیست، بلکه برای شما نیز هست. اگر به ح‌ک‌چ در آزار و شکنجه ما کمک کنید، آیا مرتکب جنایت نمی‌شوید؟ اگر ما را مجبور به امضای آن کنید، وقتی ح‌ک‌چ سقوط کرد، گرفتار خواهید شد زیرا ما را مجبور به انجام این کار کردید.»

هر بار که با هم صحبت می‌کردیم، همیشه با آن به‌عنوان فرصتی برای روشنگری حقایق و نجات آنها برخورد می‌کردم. می‌دانستم استاد در حال توانمندسازی و محافظت از من هستند و این پدیده سطحی فقط یک آزمایش است. وقتی برخی از همکاران شنیدند که تحت فشار هستم، گفتند که اگر امضا نکنم از کار اخراج می‌شوم.

استاد بیان کردند:

«فقط با تحت تأثیر قرارنگرفتن قادر خواهید بود همه موقعیت‌ها را اداره کنید.» (آموزش فا در کنفرانس غرب میانه ایالات متحده)

این همکاران فکر می‌کردند من احمق هستم. به آنها گفتم: «اعتقاد یک مرد بسیار مهم است. اگر او به باور خود خیانت کند، دیگر پایه و اساس انسان‌بودن را ندارد.» بعد از اینکه این را گفتم آنها به فکر فرو رفتند. برخی به ح‌ک‌چ فحش دادند. برخی پیشنهاد دادند بیانیه تضمین را به‌جای من امضا کنند.

بعداً یکی از مدیران با من تماس گرفت و عذرخواهی کرد. او گفت که من خیلی باآرامش و مسالمت آمیز صحبت کردم که کاملاً برخلاف تبلیغات ح‌ک‌چ بود. یکی دیگر از مدیران به من گفت: «استقامت شما را تحسین می‌کنم. من از ح‌ک‌چ متنفرم.»

قبل از آن، درک من از «همیشه یک انسان خوب بودن» این بود که اگر ما خوب عمل کنیم، دیگران آن را احساس می‌کنند. تازه فهمیدم که یک شخص واقعاً خوب بودن به چه معناست - بدون توجه به شرایط، باید به این اعتبار ببخشد که فالون دافا خوب است. اگر بتوانیم ثابت قدم بمانیم، سختی‌های ما برطرف می‌شود و می‌توانیم موجودات ذی شعور بیشتری را نجات دهیم.

استاد بیان کردند:

«زمانی لائو ذی بیان کرد: "وقتی شخصی دانا دائو را می‌شنود، آن را با پشت کاری تزکیه می‌کند." وقتی شخصی دانا دائو را یاد می‌گیرد، فکر می‌کند، "بالاخره راه درست تزکیه را پیدا کرده‌ام. چرا صبر کنم و از همین حالا تزکیه را شروع نکنم"؟ به نظر من محیطی پیچیده و دشوار درعوض چیز خوبی است. هرچه آن پیچیده‌تر باشد، افراد بزرگ‌تری را به وجود خواهد آورد. اگر کسی بتواند خودش را به بالا و فراسوی محیط ارتقاء دهد، تزکیه‌اش محکم‌ترین خواهد بود.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)

در مسیر تزکیه ما و در میان سختی‌ها، اطرافیان ما نگرش‌ها و درک متفاوتی دارند. احساس می‌کنم این نظم و ترتیبی است که دیده شود چگونه موقعیت‌های مختلف را اداره می‌کنیم. به‌ویژه در طول آزار و شکنجه، اگر بتوانیم بدون توجه به آنچه مردم می‌گویند یا صرف نظر ازاینکه افراد با ما چگونه رفتار می‌کنند، خوب عمل کنیم و ایمان خود را به استاد و دافا محکم حفظ کنیم، می‌توانیم افراد اطراف خود را نجات دهیم.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.