(Minghui.org) پس از انتشار مقاله جدید استاد با عنوان «بیدار شوید»، آن را به صورت دستی کپی کردم و بارها و بارها آن را خواندم تا درک بهتری داشته باشم.
وقتی پاراگراف آغازین مقالۀ جدید را خواندم، از حرکت سریع اصلاح فا و وضعیت فعلی در جامعه شگفتزده شدم. علاوهبر این، متوجه شدم که نجات موجودات ذیشعور در حال حاضر بسیار ضروری است. ما مریدان دافا باید در تمرین تزکیه کوشا باقی بمانیم تا به شتاب اصلاح فای استاد برسیم.
سپس به پاراگراف زیر برخوردم:
«برخی از تمرینکنندگان از آلودهشدن ترسیدهاند در حالی که برخی بهطور سرسختانهای از تزریق واکسن امتناع میورزند. در هر دو حالت باید درنگ کنید و از خود بپرسید که آیا هنوز لایق این هستید که «مرید دافا» نامیده شوید. البته برخی از تمرینکنندگان خانم باردار هستند. اما این طور نیست که در حال گفتن این به شما هستم که آیا واکسن تزریق کنید یا اینکه این پاندمی چگونه روی شما تأثیر میگذارد. [در خصوص تزریق واکسن] به افراط و تفریط نروید. انجام آن از تفکر بشری سرچشمه میگیرد. آنچه میخواهم به شما بگویم این است که شما خود را با تفکر بشری میسنجید بجای اینکه از منظر تزکیهکننده به مسائل بنگرید؛ این یک قصور در تزکیهتان است.»
این کلمات توجه مرا جلب کرد و بارها آنها را خواندم. همچنان در شب درحالیکه در رختخواب دراز کشیده بودم به آن فکر میکردم زیرا من یکی از کسانی بودم که «قاطعانه از زدن واکسن امتناع میکردم.» احساس میکردم چیزی در قلبم آشفته است، اما میدانستم که آنچه آشفته شده است، خود واقعی من نیست. بلکه وابستگیها و تصورات بشریام بودند. از این گذشته، من میخواستم بدون قید و شرط خودم را در اصول فا جذب و یکی کنم.
روز بعد، دوباره مقاله را مطالعه و به درون نگاه کردم تا ببینم کجا اشتباه کردهام. در زیر دو درس بزرگی که یاد گرفتم آورده شده است.
پیروی از دیگران، نه از فا، ۱۰۰درصد مرا از باور به استاد و فا باز میدارد
مشکل من در این زمینه به دو صورت ظاهر شد. یکی اینکه به هر چیزی که در اینترنت بحث داغ شده بود توجه زیادی میکردم. بعد از اینکه تمام دنیا شروع به تشویق مردم برای دریافت واکسن کردند، من معمولاً هر روز مقالات مینگهویی را میخواندم و به دنبال آن، اخبار را در دینامیک وب مرور میکردم، بهویژه پیشگوییهایی که در کانالهای رسانه اجتماعی که توسط تمرینکنندگان اداره میشوند، مورد بحث قرار میگرفتند. پس از خواندن آن پیشگوییها، این تصور برایم ایجاد شد که واکسنها سمی بوده و نقشه نیروهای کهن برای نابودی نوع بشر هستند. به این ترتیب، هرگز نباید واکسنها را دریافت کرد. بهعلاوه، حزب کمونیست چین (حکچ) بهشدت از واکسنهای بیکیفیت داخلی که به مردم آسیب میرساند، حمایت میکرد. در آن زمان احساس بسیار خوبی به خودم داشتم، زیرا فکر میکردم خوشذهن هستم در حالی که غیرتمرینکنندگان توسط علم مدرن شستشوی مغزی داده شدهاند.
در این مدت، بینایی من کمی تار شد. بهعنوان یک تمرینکننده، به درون نگاه کردم و وابستگیهای زیادی ازجمله خواندن اخبار جامعه عادی را پیدا کردم. سپس مقاله استاد «هشدار جدی و فوری» منتشر شد. این یک زنگ بیدارباش برای من بود و بلافاصله تصمیم گرفتم که اخبار مردم عادی را نخوانم. از آن زمان تاکنون اخبار غیرمرتبط با فالون گونگ را نخواندهام. مقاله استاد همچنین کمکم کرد تا ببینم برخی از تمرینکنندگان که کانالهای رسانههای اجتماعی خودشان را اداره میکنند، اظهاراتی را بیان کردند که مطابق با فا نبود. گرچه من از دنبالکردن آن کانالهای تحت مدیریت تمرینکنندگان دست کشیدم و وابستگی طولانیمدت به آنها را رها کردم، اما بیشتر از این کاری نکردم. در نتیجه، بهدلیل افکار و تصورات بشری و کارما، میدان بعدیام همچنان کثیف بود. من نتوانستم وابستگی بنیادیام را شناسایی کنم زیرا بهجای اصول فا از افکار و تصورات دیگران پیروی میکردم.
یکی دیگر از نمودهای مشکل من توجه بیش از حد به نحوه برخورد سایر تمرینکنندگان با موقعیتهای مختلف بود. شهر من تابستان گذشته شروع به واکسیناسیون اجباری کرد و فشار زیادی از طرف خانواده، جامعه و محل کارم وجود داشت. پس باید چه کار میکردم؟ فا را مطالعه و ازبر کردم، و همچنین مقالات تبادل تجربه را خواندم. سپس درک خود را با سایر تمرینکنندگان در میان گذاشتم، به این امید که راهحلی برای واکسیناسیون اجباری پیدا کنم. با چنین وابستگی قوی و پیگیری برای حل این مشکل، نمیتوانستم به درون نگاه کنم یا درکهایی را از طریق فا کسب کنم. وقتی با سایر تمرینکنندگان صحبت کردم، اکثر آنها گفتند که نباید واکسن بزنیم. درنتیجه، نمیخواستم عقب بمانم و اجبار واکسن را بهعنوان یک محنت تلقی کردم.
در پایان، یک بیماری موجود را بهانهای برای چشم پوشی از واکسیناسیون کردم. اما، پس از چند روز، افکار و عقاید بشریام درخصوص بیماری عواقبی به همراه داشت. احساس سرگیجه داشتم و نمیتوانستم از تخت بلند شوم. میدانستم که نباید بهانه بیماری را میآوردم. بعد از اینکه چندبار بار افکار درست فرستادم، استاد کمکم کردند تا از این محنت نجات پیدا کنم. تا زمانی که آخرین مقاله استاد را خواندم متوجه شدم که از فا منحرف شدهام و نتوانستم به روند اصلاح فای استاد برسم. از روی خودخواهی، در تزکیه خود دنبالهروی دیگران بودم.
صادقانه بگویم، من در آن زمان فشار زیادی را تجربه کردم و یک بار به این فکر افتادم که از مقاومت خود در برابر اجبار واکسن دست بکشم. اما فکر تزریق واکسن بر اساس فا نبود، بلکه بهخاطر محافظت از خودم در برابر فشار عظیمی بود که با آن روبرو بودم. همچنین مقالاتی وجود داشتند در زمینه تبادل تجربه درباره اینکه چگونه واکسنهای برخی ازتمرینکنندگان پس از تزریق واکسن توسط استاد به خارج از بدن آنها رانده شد. به این فکر کردم که همین کار را انجام دهم که نمونه دیگری درخصوص پیروی از دیگران به جای پیروی از فا بود. اما ازآنجاکه قبلاً فشار اجبار واکسن را با بهانه بیماری حل کرده بودم، در نهایت هرگز واکسن تزریق نکردم.
اساساً، درخصوص اینکه آیا واکسن را تزریق کنم یا نه، عمدتاً به این فکر میکردم که به نفع خودم است، نه به نفع موجودات ذیشعور. اگر بخش قابل توجهی از تمرینکنندگان از بهانه بیماری برای فرار از اجبار واکسن استفاده میکردند، غیرتمرینکنندگان درباره ما چه فکری میکردند؟
عدم درک روشن از فا منجر به انحراف از فا میشود
درباره واکسیناسیون، من از فا منحرف شدم و به افراط رفتم. در ظاهر، فاقد شفافیت بودم و به اشتباه اجبار واکسن را بهعنوان چیزی شبیه به کمپین «حذف کامل» در نظر گرفتم که هدف آن وادار کردن هر تمرینکننده در لیست سیاه دولت بود تا از ایمان خود چشمپوشی کنند. این دو به شدت متفاوت هستند. کمپین «حذف کامل» مستقیماً تمرینکنندگان را هدف قرار میدهد و چیزی است که دافا را تضعیف و آیندۀ مردم را ویران میکند. به همین دلیل است که باید در برابر کمپین «حذف کامل» مقاومت کنیم.
اجبار واکسن، فا را تخریب نمیکند یا فالون گونگ را هدف قرار نمیدهد. این کاری است که نه فقط در چین بلکه تمام دنیا انجام میدهد. جامعه بشری اینگونه شده است و مردم به علم و واکسن اعتماد دارند. ما تمرینکنندگان هیچ مسئولیتی برای تغییر وضعیت موجود نداریم، که ربطی به مأموریت ما ندارد.
استاد بیان کردند:
«اما راجع با آن موجوداتی که سعی در صدمه زدن به فا نداشتهاند ولی خوب نیستند، یا خیلی خوب نیستند، در حال حاضر در مورد آنها کاری انجام نمیدهیم. دلیل این است که در مرحله بعدی هنوز افرادی خواهند بود که تمرین تزکیه کنند و موجودات ذیشعور در مرحلهی بعدی هنوز لازم است در زمانی که فا دنیای بشری را اصلاح میکند، وضع خودشان را روشن کنند. درحال حاضر تمرکز نجات ما بر آن افرادی است که ذهنشان توسط دروغهای شیطان مسموم شده است. درحالی که موجودات ذیشعور را نجات میدهیم فقط آن موجودات بینهایت اهریمنی مورد هدف نابودی قرار میگیرند، زیرا به فا صدمه میزنند. موجودات بسیار دیگری وجود دارند که در همان سطح آنها هستند اما قصد صدمهزدن به فا را نداشتهاند، و در این کار شرکت نکردهاند- عملی درباره آنها انجام ندهید. چرا؟ مرحله بعدی اصلاح فا نیز برای کسانی که سعی در صدمهزدن به فا نداشتهاند فرصتی خواهد شد. و همزمان مردم مرحله بعدی هنوز لازم است خودشان را تزکیه کنند. این چیزها قسمتی از مرحلۀ بعد هستند.» («سفر به شمال امریکا برای آموزش»)
زمانی که پاندمی برای اولین بار شروع شد، تمرینکنندگان نمیدانستند چه کار کنند. در آن زمان استاد نوشتند:
«آن مریدان دافایی که کوشا نبودهاند یا به افراط رفتهاند، باید فوراً خود را اصلاح کنند و بهطور خالصانه فا را مطالعه کنند و روی خود کار کنند، چراکه در معرض خطر بزرگی قرار دارید. مریدان دافای واقعی انرژی بالاتری دارند و میتوانند کارما و میکروبها را نابود کنند؛ آنها فرستادگان نجات در این دوران پایانی هستند. آنها میدانند که در نجات مردم و روشنگری حقیقت، چگونه خرد خود را بهکار گیرند. درحال حاضر وضعیتی پدید آمده که در مناطق گوناگون، برخی از شاگردان از همه درخواست میکنند که همه با هم افکار درست بفرستند تا این ویروس حکچ («ویروس ووهان») را ازبین ببرند. این کار درستی نیست. شما اینجا نیستید که تاریخ را عوض کنید، بلکه اینجا هستید که در این خطرناکترین لحظۀ تاریخ، مردم را نجات دهید. کارهایی مانند روشنگری حقیقت، کمک به مردم برای خروج از حکچ و سازمانهای وابسته به آن و ترغیب مردم به گفتن کلمات جادویی، بهترین علاج و راهحل برای نجات مردم است. وقتی اخلاقیات مردم بهتر شود، مسائل در جهت بهترشدن تغییر خواهند کرد. حکچ در گیرودار مرگ است و سعی میکند از طریق ایجاد هرج و مرج در دنیا، به مردم صدمه بزند. مریدان دافا نباید با این هرج و مرج متزلزل شوند. به مسائل بنیادی بچسبید و فقط در این صورت است که میتوانید از میان این هرج و مرج بهطور واضح ببینید.» («خردمند بمانید»)
استاد به ما گفتند: «به مسائل بنیادی بچسبید.» درک من این است که ما باید به اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری قاطعانه پایبند باشیم و تلاشها برای نجات موجودات ذیشعور را به حداکثر برسانیم. این بزرگترین نیکخواهی برای ماست. اگر مردم معمولی ما را درک نکنند یا به ما نزدیک نشوند یا ما را در بسیاری جاها مسدود کنند، نجات مردم بسیار دشوار خواهد بود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، بهدلیل مطالعه ضعیف فا و عدم درک روشن از اصول فا است. بنابراین، ما باید فا را بهخوبی مطالعه کنیم و همیشه از اصول فا پیروی کنیم.
مطالب فوق درکم در سطح فعلی من است.
یادداشت سردبیر: نقطهنظراتی که در این مقاله ارائه شدند صرفاً بیانگر درک شخصی کنونی خود نویسنده برای بهاشتراکگذاشتن در میان تمرینکنندگان است بنابراین ما میتوانیم «بر چگونگی مطالعه و تزکیۀ خود تمرکز کنید.» («تزکیه راسخ»، هنگیین)
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه نظرات و دیدگاهها