(Minghui.org) بیش از 20 سال است که در فالون دافا تزکیه می‌کنم. از طریق مطالعه آموزه‌های فا، انجام تمرین‌ها و تزکیه واقعی قلبم، استاد لی بدنم را پاک کردند و از چنگال مرگ نجاتم دادند. از استاد و دافا بسیار سپاسگزارم! در این مدت خانواده‌ام نیز از دافا بهره‌مند شده‌اند. می‌خواهم چند ماجرا را برای اعتباربخشی به فا به اشتراک بگذارم.

استاد جان مرا نجات دادند

من رفتگر هستم. یک شب در سال 2011، کارم تمام شد و حدود ساعت 11:30 شب به سوپرمارکت رفتم. پس از ترک سوپرمارکت، قبل از عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کردم. قبل از رسیدن به نیمه راه، صدای «ضربه» بلندی را شنیدم.

وقتی به خودم آمدم، دیدم که در وسط خیابان دراز کشیده‌ام. سعی کردم که بنشینم و دیدم افراد زیادی اطرافم را گرفته‌اند. یکی از همکاران آمد و به من گفت بی‌حرکت بنشین و حرکت نکن. وقتی از او علتش را پرسیدم، او گفت که من با  اتومبیلی تصادف کرده‌ام!

دستم را به جیبم کشیدم و احساس کردم که نشان‌یادبود فالون دافا هنوز آنجا است، اما تلفن همراهم نبود. بلند شدم و آماده حرکت بودم که راننده اتومبیلی که به من برخورد کرده بود از ماشینش پیاده شد و گفت: «خانم، من خیلی ترسیده بودم. آیا باید به بیمارستان برویم؟» گفتم: «من خوبم، می‌توانی بروی.» مدیر سوپرمارکت بیرون آمد و به راننده گفت: «شما باید این خانم را به بیمارستان ببری.» من به مدیر گفتم که حالم خوب است و نیازی به رفتن به بیمارستان ندارم.

با خودم فکر کردم که استاد واقعاً از من محافظت کردند. بعد از دیدن اینکه من واقعاً حالم خوب بود، مدیر به راننده گفت که می‌تواند برود.

در حالی که راننده برای رفتن آماده می‌شد، گفتم: «لطفاً صبر کنید. می‌توانی یک دقیقه به من فرصت دهی؟» به او گفتم: «من فالون دافا را تزکیه می‌کنم و به همین دلیل حتی بعد از اینکه شما با ماشین به من زدید، حالم خوب است. فالون دافا  فای عظیم بودا است و برای نجات مردم اینجاست. خودسوزی صحنه‌سازی‌شده در تیان‌آن من یک حقه بود. استاد از من محافظت کردند.»

از او پرسیدم که آیا عضو حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) یا سازمان‌های جوانان آن است. او گفت که بله؛ چنین است، بنابراین به او گفتم: «اکنون جهان در هرج و مرج است و فاجعه‌های بسیاری وجود دارد. شما باید از ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن خارج شوی. فقط از این طریق توسط دافا محافظت می‌شوی.» به او یک نشان‌یادبود دادم و به او گفتم که تکرار عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» برایش مفید خواهد بود.  او موافقت کرد و کلمات را تکرار کرد. قبل از رفتنش از من شماره تلفنم را خواست. به او گفتم که لازم نیست زیرا من به‌خاطر پول از او کلاهبرداری نخواهم کرد. به او گفتم به خانه برود و نگران نباشد.

احساس کردم یک برآمدگی بزرگی در بالای سر و شانه چپم وجود دارد اما آنها به هیچ وجه دردناک نبودند. به طرف جایی رفتم که دوچرخه‌ام را پارک کرده بودم. وقتی سوار دوچرخه‌ام شدم و به سمت خانه حرکت کردم، در تمام بدنم احساس سبکی بسیار داشتم.

در حالی که آماده می‌شدم برنج را در خانه بخارپز کنم، درد شدیدی در سرم احساس کردم. فریاد کشیدم: «استاد، مرا نجات دهید! استاد، مرا نجات دهید!» تقریباً بلافاصله دیگر سرم درد نکرد. با فکر کردن به آنچه اتفاق افتاده بود، به نظر می‌رسید که استاد جانم را نجات داده‌اند! استاد از شما سپاسگزارم!

یک بار در حالی که روی چهارپایه‌ای که به صندلی بسته شده بود ایستاده بودم، تعادلم را از دست دادم و افتادم. صندلی واژگون شد و سرم به زمین برخورد کرد. دو دندان جلویم شل شد و لب‌هایم خونریزی کرد.

بلافاصله از استاد کمک خواستم: «استاد، لطفاً به من کمک کنید! باید حفظ ظاهری مطبوع داشته باشم تا حقیقت را برای مردم روشن کنم. استاد لطفاً کمکم کنید.»

بعد از مدتی دندان‌های جلویی‌ام خود به‌ خود بهبود یافتند و حتی توانستم میوه بخورم. استاد برایم خیلی تحمل کردند. استاد از شما سپاسگزارم!

دختر و نوه‌ام

هنگامی که تقویم‌های روشنگری حقیقت را در سال 2015 درست می‌کردم، دخترم پایش به‌شدت زخم شد. وقتی خیلی درد داشت، به او گفتم، استاد بیان کردند: « ... با تمرین یک شخص، کل خانواده‌اش بهره‌مند می‌شوند ... » (آموزش‌ها در کنفرانس در استرالیا). چرا به من کمک نمی‌کنی تعدادی از این تقویم‌ها را درست کنم؟ اگر این کار را انجام دهی، اینقدر درد نخواهی داشت.»

پس از ساخت تقویم، او به رختخواب رفت. صبح روز بعد که بیدار شد، زخم بزرگ از بین رفته بود؛ کاملاً خوب شده بود! به او گفتم كه استاد به او كمک كرده‌اند.

در سال 2016 وقتی نوه‌ام چهار ساله بود، دامادم او را برای دوچرخه‌سواری بیرون برد. متأسفانه  دوچرخه‌اش واژگون شد و دندان‌های جلویش شل شد. او نمی‌توانست چیزی جامد بخورد و فقط می‌توانست با نی شیر بخورد. او دو ماه کنارم خوابید. به او گفتم از استاد کمک بخواهد و ببیند آیا استاد می‌توانند دندان‌هایش را درست کنند. او به توصیه‌ام عمل کرد و از استاد کمک خواست.

صبح روز بعد که بیدار شد، دندان‌هایش خوب شد. دافا واقعاً معجزه‌آسا است!  استاد از شما سپاسگزارم!

برادرزاده‌ام

یک روز برادرزاده‌ام با کسی جنگ و دعوا کرد و سرانجام در بیمارستان بستری شد. وقتی بعداً به دیدنم آمد، متوجه شدم که نمی‌تواند انگشتان خود را صاف کند. به او گفتم که با تکرار «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»، انگشتانش بهبود خواهند یافت. اما او به من گفت كه پزشكان قبلاً به او گفته‌اند كه انگشتانش دچار آسیب دائمی شده‌اند. به او گفتم تا زمانی که این عبارات را تکرار کند همه چیز تغییر خواهد کرد.

او شروع به تکرار «فالون دافا خوب است»، «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» کرد و بعد از مدتی انگشتانش به حالت عادی برگشتند. این اتفاق بسیار خارق‌العاده‌ای بود!

استاد بسیار نیک‌خواه‌ هستند! دافا فراتر از فوق‌العاده است!

سال 2020 سال بسیار متفاوتی بوده است. زمانی است که موجودات ذی‌شعور باید بین خوب و بد و درستی و پلیدی انتخاب کنند. بسیاری از موجودات ذی‌شعور هنوز در تاریکی هستند و فریب ح‌ک‌چ را خورده‌اند!  به آموزه‌های استاد گوش خواهم داد و سه ‌کار را به‌خوبی انجام خواهم داد، افراد بیشتری را نجات خواهم داد و عهد و پیمان‌های تاریخی خود را محقق خواهم کرد!

  استاد از شما سپاسگزارم!