(Minghui.org) وقتی شرکتی که جوانزی در آن کار می‌کرد در سال 2001 ورشکست شد، او و همکارانش شروع به جستجوی کار در استان شاندونگ کردند.

۳۰ تا 40 نفر برای یک شغل در یک سازمان مراقبت‌های بهداشتی درخواست دادند. فرد ارشدی در شرکت نیز به دنبال مراقب برای همسر معلولش بود. این کار به جوانزی داده شد.

شروع مثل «یک راهب کارآموز»

جوانزی صبح روز بعد به خانه این زوج رفت. مرد گفت: «جوانزی، من تمرین‌کننده فالون گونگ هستم. فالون گونگ واقعاً عالی است. آیا علاقه‌مند به یادگیری این روش هستی؟» جوانزی سریع پاسخ داد: «البته من دوست دارم تمرین کنم.» جوانزی بسیار خوش اقبال بود که در روز اول حضور در آن خانه‌ درباره دافا شنید.

استاد بیان کردند:

«راهبان کم‌سابقه همیشه به‌سختی و به‌صورت خسته‌كننده‌ای زحمت می‌كشند. بنابراین بدهی كارمایی را سریع‌تر پس می‌دهند و سریع‌تر به روشن‌بینی می‌رسند.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

این تمرین‌کننده گفت: «تو بنیان خوبی داری. وقتی برای اولین بار تمرینی به نام «نگه داشتن چرخ» را انجام دادم تقریباً غش کردم. شش ماه طول کشید تا احساس قدرت کافی کردم تا زود دستم را پایین نیاورم.»

آنها هر روز به تمرینات فالون گونگ ادامه می‌دادند. روزی، تمرین‌کننده فالون گونگ گفت: «جوانزی می‌خواهم چیزی به تو بگویم، اما لطفاً به آن وابسته نشو. دیدم دستهایت با نور قرمز درخشان احاطه شده است. صبح نتوانستم تو را پیدا کنم و نمی‌دانستم که کجا هستی. ناگهان تو را دیدم که بلندی قدت تا سقف می‌رسید؛ اگرچه در واقع قدت فقط 156 سانتی‌متر است. به‌نظر می‌رسید شکست‌ناپذیر هستی.»

جوانزی خندید: «عمو، چطور شد که من اینقدر قد بلند شدم؟ فالون گونگ واقعاً خارق‌العاده است.»

بازپرداخت بدهی

جوانزی بسیار کوشا بود و در مراقبت از همسر آن مرد بسیار تلاش می‌کرد. او در اوقات فراغتش فا را مطالعه و برای روشنگری حقیقت در پروژه‌های دافا شرکت می‌کرد. رفتار و گفتارش براساس اصول دافا بود. حتی در محیط آزار و اذیت شدید در سرزمین اصلی چین، محکم تزکیه می‌کرد.

استاد بیان کردند:

«تزکیه‌ واقعی‌ به‌ آن‌ آسانی‌ كه‌ تصور‌ ‌كردید نیست. آیا فكر می‌كنید فقط به‌خاطر این‌که می‌خواهید تزکیه کنید می‌توانید به بالا تزکیه کنید؟ یك‌بار كه‌ بخواهید به‌طور واقعی‌ تزکیه کنید، جان‌تان‌ بی‌درنگ درخطر بوده و این‌ مشكل‌ بلافاصله‌ به میان خواهد آمد.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)
«بدهی‌ها باید پرداخت‌ شوند، به ‌همین ‌جهت‌، در مسیر تزکیه‌تان بعضی‌ از چیزهای‌ خطرناك‌ ممكن‌ است‌ اتفاق‌ بیفتند. اما وقتی‌ این‌ چیزها اتفاق‌ می‌افتند، نخواهید ترسید و نخواهیم گذاشت در خطر واقعی بیفتید.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

نزدیک سال نو چینی بود. رئیس جوانزی به‌دلیل وضعیت سلامتی همسرش معمولاً برای تعطیلات به زادگاهش نمی‌رفت. اما، جوانزی قبول کرد که از همسرش، هوآ مراقبت کند، بنابراین رئیسش توانست برای انجام فعالیت‌ها به زادگاهش برود.

آن شب حدود ساعت 10 هُوا گفت که می‌خواهد به توالت برود. وقتی جوانزی سعی کرد از جایش برخیزد، متوجه شد که قادر به حرکت نیست، نفس‌هایش کوتاه شد و بدنش می‌لرزید. اما جوانزی مضطرب نشد و نگران خودش نبود. او در ذهنش به استاد لی (بنیانگذار دافا) گفت: «استاد، من نمی‌توانم اینگونه بمیرم. عمو برای تعطیلات به زادگاهش رفته و تا 10 روز دیگر برنمی‌گردد. همسرش هوآ، معلول است. اگر من بمیرم، هُوا هم می‌میرد. باید چکار کنم؟»

ظرف پنج دقیقه، جوانزی دوباره توانست حرکت کند و به حالت عادی برگشت. هوا از او پرسید: «حالت خوب است؟» او گفت:‌«حالم خوب است» و بلافاصله هوا را به توالت برد.

نیمه شب جوانزی تب کرد، دهانش خشک شد و تمام بدنش درد گرفت. اما، تا ساعت 3:50 صبح، جوانزی پنج تمرین را به پایان رساند. لباسهایش خیس عرق بود. در ساعت 6 صبح افکار درست فرستاد. پس از آن، تبش از بین رفت. بسیار پرانرژی شد و کاملاً به حالت عادی بازگشت.

تجارب خارق‌العاده از طریق تزکیه

جوانزی در تزکیه بسیار کوشا بود. او می‌دانست که کارفرمایش به‌دلیل هزینه‌های درمانی همسرش دچار مشکل مالی شده است. جوانزی به آنها گفت حقوقش را کم کنند. حتی وقتی حقوقش یک سال به تأخیر افتاد، شکایتی نکرد و با وجدان به انجام وظیفه‌اش ادامه داد. این زوج با جوانزی مانند عضوی از خانواده خود رفتار می‌کردند.

استاد بیان کردند:

«همان‌طور که شین‌شینگ‌ شما رشد می‌كند، گونگ شما با آن افزایش‌ می‌یابد.» (اولین سخنرانی، جوآن فالون)

جوانزی از اوقات فراغتش برای انجام سه کار استفاده می‌کرد. او تجربه‌های خارق‌العاده داشت. هنگام مطالعه گروهی فا، رنگهای مختلفی را در جوآن فالون مشاهده می‌کرد، از جمله در نسخه الکترونیکی. او همیشه هنگامی که قدم می‌زد، آشپزی می‌کرد یا کارش را انجام می‌داد فای استاد را در ذهنش به یاد می‌آورد. در یک ماه، چهار بار بدن فیزیکی‌اش را ترک کرد و به بُعد دیگری رفت و صحنه‌های بسیار حیرت‌انگیزی را دید. او استاد را در حال مدیتیشن نشسته دید. همچنین پنج لیلیوم مقدس و زیبا را دید که در حال چرخش بودند، نگهبانان باشکوه بودا و چیزهای دیگر. این تجربیات شگفت‌انگیز را نمی‌توان با استفاده از زبان انسانی توصیف کرد.

خویشاوندان بهره‌مند می‌شوند

استاد بیان کردند:

«وقتی شخصی فا را کسب می‌کند، تمام خانواده از آن بهره‌مند می‌شوند.» (آموزش فا و پاسخ دادن به سؤالات در جینان، جوان فالون فاجیه)

روزی، مادر جوانزی با او تماس گرفت و گفت: «آن دی‌وی‌دی که به ما دادی واقعاً عالی هستند.» مادرش در حال تمجید از اجراهای شن یون بود که جوانزی دی‌وی‌دی آن را به او داده بود.

عمویش به جوانزی یادآوری کرد که به‌دلایل ایمنی در تماس تلفنی با مادرش دربارۀ فالون گونگ صحبت نکند. جوانزی درک می‌کرد و هنگام گفتگو با مادرش موضوع را عوض می‌کرد.

چند سال پیش، جوانزی مرخصی گرفت و بروشورهایی درباره فالون گونگ برای دوستان و نزدیکانش فرستاد. مادرش متوجه شد که جوانزی زیباتر شده و نسبت به پدر و مادرش احترام بیشتری قائل است. مادر جوانزی نیز جوآن فالون را خواند و بسیار سالم شد.

بنا به گفته‌ای قدیمی: «خانواده‌ای که نیکی جمع می‌کنند مطمئناً سعادت فراوانی نصیبشان می‌شود.» این سخن درست است. جوانزی حقیقت را دربارۀ فالون گونگ برای مردم روشن کرده و از این طریق لیاقت و مزایایی را برای اعضای خانواده‌اش کسب کرده است. مادرش پیر اما بسیار سالم است.

جوانزی همچنین حقیقت را درباره دافا به پسرش می‌گفت. او به پسرش گفت که تکرار کند: «فالون دافا عالی است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری عالی است.» پسرش فردی شایسته و صادق است. وی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه کارش را شروع کرد که رونق خوبی داشته و به‌خوبی پیش می‌رود.