(Minghui.org) لی گانگ (نام مستعار) در یک فروشگاه بزرگ کار می‌کند. یک روز کامیون بزرگی از راه رسید که بارش وسایل سنگینی مانند ماشین لباسشویی و یخچال و فریزر بود. برای تخلیه کامیون، تعدادی از کارگران برای جابجایی محموله‌ها روی کامیون رفته بودند و تعدادی از کارگران نیز برای پایین‌آوردن بار، روی زمین بودند. لی گانگ پایین بود. ناگهان جعبه بزرگی از کامیون به پایین افتاد و درست به سر لی گانگ برخورد کرد. این جعبه حاوی یک ماشین لباسشویی به وزن 86 کیلوگرم بود.

افراد حاضر در صحنه همه مبهوت شده بودند. کارگری پس از اینکه از شوک درآمد، فریاد زد: «عجله کنید. باید او را به بیمارستان ببریم!» فقط آن هنگام بود که همه از شوک درآمدند و با عجله به‌دنبال اتومبیلی رفتند که بتواند او را به بیمارستان ببرد.

با این حال، خود لی گانگ طوری رفتار می‌کرد که گویا اتفاقی نیفتاده است. مرتب می‌گفت: «حالم خوب است! حالم خوب هست!» اما نیمه راست صورتش، از جمله چشم راستش، کبود شده بود. همه حاضران سعی داشتند او را وادار کنند برای معاینه به بیمارستان برود، اما او تمایل نداشت. همکارانش پس از اینکه مدتی مراقبش بودند، دیدند حالش واقعاً خوب است و همگی خیالشان راحت شد.

چرا لی گانگ اینقدر خوش‌اقبال بود؟! مادر لی تمرین‌کننده فالون دافا است. لی گانگ نیز در کودکی جوآن فالون را می‌خواند و همراه مادرش تمرینات فالون دافا را انجام می‌داد. با این حال، پس از آنکه جیانگ زمین و حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان این روش را آغاز کردند، او تمرین فالون دافا را کنار گذاشت. او هنوز هم به فالون دافا اعتقاد دارد و از مادرش برای ادامه این تمرین حمایت می‌کند. در طول این حادثه، او مدام عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است» را در ذهنش تکرار می‌کرد.

سه روز بعد کبودی‌های صورت و چشم راستش از بین رفت.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.