(Minghui.org) خوش‌اقبال بودم که در دادخواهی 25آوریل1999 در جونگ‌نانهای، مجتمع مرکزی حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ)، شرکت کردم. اگرچه از آن زمان 22 سال گذشته است، هنوز هم آن روز را به‌وضوح به یاد دارم.

در همه سالروزهای این رویداد آن را به یاد داشته‌ام، چه در بازداشتگاه، اردوگاه کار اجباری یا زندان حبس بودم، و چه زمانی که برای اجتناب از آزار و شکنجه‌های بیشتر مجبور می‌شدم آوراه و سرگردان باشم. هر چه زمان بیشتری می‌گذرد، بیشتر به اهمیت این رویداد پی می‌برم. این گواهی عالی بر اخلاق صالح تمرین‌کنندگان است. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که دادخواهی 25آوریل زیبایی فالون دافا را به‌طور کامل به نمایش گذاشت. آن یادبودی باشکوه و ابدی در کنار 5000 سال تاریخ چین بود.

تصمیم برای پیوستن به دادخواهی

گروهی متشکل از ده تمرین‌کننده معمولاً به خانه‌ام می‌آمدند تا کتاب‌های فالون دافا را با هم مطالعه کنند. عصر روز 24آوریل1999 که طبق معمول دور هم جمع شده بودیم، دستیار محلی فالون دافا به ما اطلاع داد که چند تمرین‌کننده در شهر تیانجین دستگیر شده‌اند. او گفت که برخی از تمرین‌کنندگان قصد دارند برای دادخواهی به دولت مرکزی، به جونگ‌نانهای بروند.

وقتی من و همسرم که او نیز تمرین‌کننده است، این خبر را شنیدیم، تصمیم گرفتیم در دفاع از دافا صحبت کنیم. آن روز به‌طور اتفاقی یکشنبه بود. از طریق آنچه سال قبل تجربه کرده بودم، مهربانی و خلوص تمرین‌کنندگان را دیده بودم و احساس می‌کردم واقعاً تجلی اصول دافا، «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری،» است.

آن شب، قبل از سفر به پکن، مقالات جدید استاد را ‌خواندیم، مانند «کشف‌کردن ریشه‌ها» و «برای چه کسی وجود دارید؟» هر تمرین‌کننده با توجه به شرایط خودش تصمیم گرفت که آیا روز بعد برای دادخواهی به دولت، بیاید یا خیر.

رفتن به جونگ‌نانهای با دوچرخه

خانه‌ام 19 کیلومتر از جونگ‌ناهای فاصله داشت. من و همسرم برای اطمینان از اینکه به آنجا می‌رسیم، تصمیم گرفتیم از وسایل حمل‌ونقل عمومی ‌استفاده نکنیم؛ در عوض با دوچرخه به آنجا رفتیم. ساعت 3:30 بامداد حرکت کردیم و سحرگاه با دوچرخه به سمت پکن رهسپار شدیم. در راه توقفی داشتیم، صبحانه بسیار ساده‌ای خوردیم و سپس به سمت جونگ‌نانهای رفتیم. وقتی به ورودی شمالی خیابان فویو رسیدیم، تمرین‌کنندگانی را از خارج از شهر دیدیم که در طول شب به آنجا آمده بودند. آنها خیلی زود آمده بودند و مجبور شدند آدرس بپرسند و آنجا را پیدا کنند.

                      

در آن نزدیکی یک اداره پلیس بود، اما هیچ مأموری کنترلمان نمی‌کرد. از آنجا که جونگ‌ناهای بسیار مهم است، آنها باید می‌پرسیدند که چرا آنجا هستیم؟ اگر پلیس جلویمان را می‌گرفت، نمی‌توانستیم اینقدر به مجتمع دولت مرکزی نزدیک شویم.

بعداً فهمیدیم افرادی توطئه کرده و نقشه‌ای کشیده بودند. آنها فکر می‌کردند تمرین‌کنندگان رفتار بدی خواهند داشت و باعث دردسر خواهند شد. سپس ح‌ک‌چ می‌توانست از آن به‌عنوان بهانه‌ای برای سرکوب فالون دافا استفاده کند. با این حال، اصلاً انتظار رفتار آرام و درست را از تمرین‌کنندگان نداشتند. در حالی که تمرین‌کنندگان بیشتری می‌آمدند، جمعیتمان زیاد می‌شد. مأموران پلیس راهنمایی‌مان ‌می‌کردند که پیش برویم. از ورودی شمالی خیابان فویو آمدیم و در پیاده‌رو به سمت غرب رفتیم و رهسپار جنوب شدیم. وقتی با گروه تمرین‌کنندگان از جنوب دیدار کردیم، درست بین ورودی‌های شمالی و جنوبی متوقف شدیم. سپس با دروازه غربی بزرگ جونگ‌ناهای روبرو شدیم (ضلع شمالی ورودی کوچکی داشت).

در سکوت نزدیک ضلع غربی خیابان فویو ایستادیم

منظم و ساکت بودیم. وسط پیاده‌‌رو کوچه‌ای بن‌بست بود. پشت کوچه ایستادیم و دوسوم خیابان را برای رهگذران باز گذاشتیم. بر جریان ترافیک تأثیر نمی‌گذاشتیم. در آغاز، اتوبوس‌ها هنوز در خیابان تردد می‌کردند. وقتی مأموران پلیس بعداً هر دو طرف جاده را بستند، اتوبوس‌ها مجبور به توقف شدند.

احساس می‌کردیم برای برگزاری تجمع آنجا نیستیم بلکه بیشتر برای تأمل درباره اوضاع آنجا هستیم. وقتی افراد بیش از حد خسته می‌شدند و نمی‌توانستند بایستند یا نیاز داشتند چیزی بخورند، به عقب می‌رفتند و می‌نشستند.

همه در طول روز ساکت ایستاده بودند. سه تمرین‌كننده كنار من بودند و رفتارشان واقعاً مرا تحت‌تأثیر قرار داد: یكی مادری جوان بود كه فرزندش فقط چند ماه داشت. او هنوز به فرزندش شیر می‌داد، اما برای اینکه از دافا محافظت کند و افراد بیشتری فرصت بیابند و بفهمند فالون دافا خوب است، همراه سایرین تمام روز آنجا ایستاد.

زوج جوانی اهل جنوب چین بودند و به‌طور اتفاقی، به‌دلیلی غیرمرتبط، در پکن بودند. وقتی از این ماجرا در تیانجین مطلع شدند، حتی اگرچه خانم بیش از هفت ماه باردار بود، توانست تمام روز آنجا بایستد. واقعاً تأثیرگذار بود!

فالون دافا فقط مزایایی برای مردم و ملت‌هایشان به ارمغان می‌آورد و هیچ آسیبی به‌دنبال ندارد؛ همه ما تمرین‌کنندگان این مسئله را واقعاً تجربه کرده‌ایم. به همین دلیل بسیاری از مردم تصمیم گرفتند به دولت دادخواهی کنند. پس از قتل‌عام میدان تیان‌آنمن در سال 1989، ما چینی‌ها می‌دانستیم که حزب کمونیست چین شرور و پلید است. وقتی به آزارواذیت مردم می‌رسد جرئت انجام هر کاری را دارد. با وجود آزار و شکنجه وحشیانه طی 22 سال گذشته، تمرین‌کنندگان به ازخودگذشتگی و نیک‌خواهی عظیم خود چسبیده‌اند.

می‌دانستیم که تمرین‌کنندگان دستگیر‌شده در تیانجین نیز افراد بزرگی هستند. فکر می‌کردیم دولت باید از آنها حمایت کرده و تشویق و تبلیغشان کند. دولت در عوض، آنها را دستگیر و از رسانه‌های دولتی برای افترازدن به تمرین‌کنندگان استفاده کرد. همه اینها نقض جدی حقوق و قانون اساسی بود.

نخست‌وزیر ژو رونگجی از جونگ‌نانهای بیرون می‌آید

نخست‌وزیر وقت ژو رونگجی بسیار قدبلند است. هیچ محافظ امنیتی همراهش نداشت و به‌تنهایی از درِ جلویی جونگ‌نانهای بیرون آمد. این نوع صراحت شگفت‌انگیز بود و به‌شدت در تناقض با رفتار جیانگ زمین، رهبر وقت ح‌ک‌چ، بود. ژو فالون دافا را به‌خوبی می‌شناخت و می‌دانست که تمرین‌کنندگان قابل‌اعتماد هستند.

ژو از خیابان عبور کرد، به‌سمت صف تمرین‌کنندگان آمد و با چند نفر از آنها صحبت کرد. او گفت که دافا را تأیید کرده است، اما تمرین‌کنندگان گفتند از این موضوع خبر ندارند. او همچنین گفت از آنجا که با میهمانان خارجی جلساتی داشته، ترتیبی داده تا افرادی با ما دیدار کنند. سپس خواست چند نماینده از ما به داخل جونگ‌نانهای بیایند. چند تمرین‌کننده داوطلب شدند. بعد از مشخص‌شدن آنها، چند نفر وارد جونگ‌نانهای شدند.

در صبح تعدادی اتومبیل پلیس به محل رسیدند. چند مأمور پلیس بیرون آمدند و ده متر دورتر ایستادند. در ابتدا عصبی به نظر می‌رسیدند؛ شاید سرپرستانشان چیزی به آنها گفته بودند. بعد از مدتی آرام شدند. در حالی که تعداد بسیار زیادی از تمرین‌کنندگان در سکوت کتاب‌های دافا را می‌خواندند و فضا آرام و صلح‌آمیز بود.

احساس می‌کردیم پلیس نیز برای محافظت از دافا آمده است و فضا مقدس و ناب بود. احساس می‌کردیم از خوش‌اقبالی آن مأموران است که آنجا حضور دارند! پلیس معمولاً با افراد بد برخورد می‌کند، اما تمرین‌کنندگان هیچ نشانی از پرخاشگری یا خطر نداشتند، فقط حسی از آرامش و صلح بود. بعضی از تمرین‌کنندگان با پلیس صحبت می‌کردند، بنابراین آنها درک می‌کردند که چرا احساس می‌کنیم باید آنجا باشیم. در آن روزها، بیشتر مردم چین فالون دافا را می‌شناختند و نظر خوبی درباره آن داشتند، از جمله مقامات دولتی.

با گذشت چند ساعت‌، مأموران پلیس به‌قدری آرام شدند که برخی از آنها برای چرت‌زدن به داخل اتومبیلشان رفتند. آنها دیگر توجهی به ما نداشتند. در عوض با یکدیگر گپ می‌زدند، سیگار می‌‌کشیدند و طبق عادت ته‌سیگارهایشان را به هرجایی پرت می‌کردند. در مقایسه، تمرین‌کنندگان تمام روز بدون اینکه به جایی تکیه دهند صاف ایستاده بودند. با نگاه به گذشته به خاطر دارم که اصلاً احساس خستگی نمی‌کردم. در عوض احساس آرامش داشتم. احساس می‌کردم ‌دلیلش این است که استاد به من قدرت می‌بخشند و نیز به‌دلیل بنیانی که از طریق تمرینات دافا شکل داده بودیم. قلبمان هم پاک بود.

روز بعد در طول مطالعه فا، تمرین‌کننده مسنی گفت که دخترش مأمور پلیس است. او به‌طور اتفاقی آنجا مشغول انجام وظیفه بود و مشاهداتش را برای مادرش تعریف کرد. او به همکارانش گفت: «ببینید تمرین‌کنندگان فالون دافا چگونه رفتار می‌کنند. باید از آنها بیاموزید!» سایر مأموران نیز موافق بودند. بعداً از بیش از یک نفر شنیدم که مأموران پلیس که آنجا حاضر بودند و نیز مسافران در اتوبوس‌ها همگی آن فضای منظم و شخصیت درست تمرین‌کنندگان را تحسین می‌کردند.

فرمانداری پکن بارها با بلندگو از تمرین‌کنندگان خواست آنجا را ترک کنند. همچنین برگه‌های چاپ‌شده‌ای را توزیع کردند. اما ما هیچ‌یک از آنها را نگرفتیم. احساس می‌کردیم فقط آنجا هستیم تا آن بی‌عدالتی را به دولت گزارش دهیم. ما صریح و صادق بودیم و هیچ قانونی را زیر پا نگذاشتیم. همه می‌دانستیم که دستگیری افراد بی‌گناه خلاف قانون است و باید جلوی آن گرفته شود. این مسئله حل نشده بود، پس چگونه می‌توانستیم آنجا را ترک کنیم؟

در بعدازظهر، چند اتومبیل به‌آرامی گذشتند در حالی که تعدادی دوربین فیلمبرداری به بیرونِ پنجره‌ها چسبیده بود. می‌دانستیم آنها از ما فیلم می‌گیرند. درست مثل باقی افراد، راست و رو به دوربین‌ها با وقار ایستاده بودم. می‌دانستیم هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته‌ایم. آماده بودیم و می‌دانستیم که ح‌ک‌چ به‌دنبال ما است، زیرا این چیزی است که آنها معمولاً انجام می‌دهند. با این حال هیچ نشانی از ترس در ما دیده نمی‌شد. ما تمرین‌کننده بودیم و واقعاً به زیبایی دافا آگاه بودیم. فقط امیدوار بودیم افراد بیشتری شانس این را داشته باشند كه آن را بپذیرند.

تعدادی خبرنگار از کشورهای دیگر آمده بودند، اما کارمندان دولت سعی می‌کردند آنها را دور کنند. وقتی سعی داشتند در میان ما پنهان شوند، از آنها خواستیم که چنین کاری نکنند. بعداً افراد ناشناسی خواستند با ما درگیر شوند. اما متوجه‌شان شدیم و آنها رفتند. می‌دانستیم این تاکتیک ح‌ک‌چ است که باعث هرج‌ومرج می‌شود تا بهانه‌ای برای آزار و شکنجه ما پیدا کند. آیا این همان کاری نبود که آنها در زمان قتل‌عام میدان تیان‌آنمن در سال 1989 انجام دادند؟ اما نفوذ بین مریدان دافا، برای افراد بد و افراد غیرتمرین‌کننده بسیار دشوار است، زیرا نیک‌خواهی، مهربانی، صلح‌جویی و خلوص از طریق پایداری ما در تزکیه واقعی حاصل می‌شد.

ماندن تا زمانی که آن طول می‌کشد

بیشتر ما هیچ غذایی همراه نداشتیم. بعد از اینکه تمام روز را ایستادیم، در شب‌ به‌نوبت غذا ‌خریدیم. فروشندگان خیابانی به‌سرعت غذایشان را به اتمام رساندند. وقتی تمرین‌کنندگان سبزیجات می‌خریدند، گزینشی عمل نکرده یا انتخاب نمی‌کردند. با دیدن چنین گروه مهربانی از مردم، برخی از فروشندگان تحت تأثیر قرار می‌گرفتند. آنها گوجه و خیارشان را برای ما می‌شستند. من رفتم تا از توالت عمومی بزرگ ‌استفاده کنم. با وجودی که افراد بسیار زیادی از آن استفاده می‌کردند، هنوز بسیار تمیز بود. پس از رفتن گروه بزرگی از تمرین‌کنندگان، تمرین‌کنندگانی که در آن نزدیکی زندگی می‌کردند تجهیزات شخصی‌شان را آوردند تا قبل از رفتن به منزل، آن مکان را تمیز کنند.

برای مدتی، بسیاری از مردم به آسمان نگاه می‌کردند. نمی‌توانستم چیزی ببینم، اما همسرم گفت که فالون‌های زیادی را در آسمان دید و منظره‌اش تماشایی بود. بعداً شنیدم خدایان زیادی در آسمان منتظر آمدن استاد بودند تا فا را به‌روشی باشکوه اصلاح کنند، اما آن روز تمرین‌کنندگان بیشتری باید به این رویداد می‌پیوستند.

در آن زمان، سخت بود بفهمم اوضاع چگونه پیش می‌رود و در نهایت چه خواهد شد. فقط به این فکر می‌کردیم که تا زمانی که مسئله حل نشود آنجا را ترک نخواهیم کرد. چون روز بعد دوشنبه بود، آماده بودم که با سرپرستم تماس بگیرم و یک روز مرخصی بگیرم.

ترک‌کردن مکان در سکوت، پس از حل‌وفصل‌شدن مسئله

بعد از ساعت 9 شب، نمایندگانمان بیرون آمدند. دیدم آقای لی چانگ، یکی از اعضای انجمن تحقیق فالون دافا، با تمرین‌کنندگان جلوی در ورودی صحبت می‌کند. بعداً شنیدم دولت مرکزی قول داده است تمرین‌کنندگان دستگیرشده در تیانجین را آزاد کند، بنابراین از ما خواسته شد آنجا را ترک کنیم. منتظر شدیم تا از برخی تمرین‌کنندگانی که می‌شناختیم تأیید بگیریم.

دولت احتمالاً تعداد زیادی اتوبوس‌ را هم اعزام کرده بود، زیرا مردم واقعاً به‌سرعت محل دادخواهی را ترک کردند. تمرین‌کنندگانی که در آن نزدیکی زندگی می‌کردند آخرین افرادی بودند که آنجا را ترک کردند. آنها تمیزکردن جاده‌ها و توالت‌های عمومی ‌را تمام کردند. برخی به تمرین‌کنندگان محلی یادآوری کردند به آنهایی که از خارج از شهر آمده بودند کمک کنند مکانی برای اقامت پیدا کنند. تمرین‌کنندگان واقعاً مانند یک خانواده هستند!

من و همسرم با حسی از خوش‌اقبالی و راحتی خیال رهسپار خانه شدیم. احساس می‌کردم استاد به من چیزهای زیادی داده‌اند چراکه در این دادخواهی شرکت کردم. آن تحولی عظیم بود که توصیفش سخت بود. ساعت 1:30 بامداد به خانه برگشتیم. مادرم که او نیز تمرین‌کننده است، به تختش نرفته بود و منتظر ما بود. او باقیمانده شام را برایمان گرم کرد. حتی اگرچه به دادخواهی نیامد، قلبش هنوز با ما بود.

برخوردهایم با آقای لی چانگ

آقای لی چانگ قبلاً یک کادر وزارت امنیت عمومی ‌بود. در نتیجۀ دادخواهی 25آوریل، او به‌طور غیرقانونی به 18 سال زندان محکوم شد که جزء طولانی‌ترین حبس‌های صادره برای تمرین‌کنندگان بود. حتی اگرچه 70 سال داشت، هنوز در زندان چیانجین در شهر چادیان تحت نظارت دقیق بود.

آقای لی را مردی بسیار قابل احترام و درستکار می‌دانستم. نخستین باری که درباره‌اش شنیدم، در رویداد گوانگ‌مینگ دیلی بود. او برای دفاع از دافا در برابر تهمت‌ها، به روزنامه نامه نوشت. او نامش را پای نامه امضا و محل کارش را نیز ذکر کرد که واقعاً قابل‌تحسین بود.

یک بار در همان سلول آقای لی حبس بودم. در سالگرد 25آوریل همان سال، نزدش رفتم و از ته قلب به او گفتم: «متشکرم!»

یادآوری دادخواهی مسالمت‌آمیز

پس از گذشت دو دهه، می‌توانیم اهمیت ویژه آن روز و رفتار متعالی تمرین‌کنندگان فالون دافا را بهتر ببینیم.

من در سال 1984 به راهپیمایی روز ملی ح‌ک‌چ پیوستم. افراد زیادی از جمله کارگران، دانشجویان و اعضای حزب، در جاده ژنگ‌یی جمع شدیم. توالت‌های عمومی‌ به‌شدت کثیف شدند. وقتی راهپیمایی به پایان رسید و مردم رفتند، انواع‌واقسام زباله‌ها خیابان‌ها را پر کرده بود؛ انزجارآمیز بود. در فعالیت‌های برافراشتن پرچم ح‌ک‌چ در میدان تیان‌آنمن نیز همین اتفاق رخ داد؛ آن «میهن‌پرستان» زباله‌های زیادی را پشت سر باقی گذاشتند.

بعد از خواندن نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و متلاشی‌کردن فرهنگ حزب و تماشای شن یون و برخی دیگر از چیزهای مربوط به فرهنگ سنتی چین، فهمیدم افرادی که در قلبشان ایمان دارند بهتر می‌توانند خود را کنترل کنند.

رفتار تمرین‌کنندگان دافا در جریان دادخواهی 25آوریل، تمدن، نظم، مهربانی، صلح و آرامش و تمایل به حفظ محیطی پاک را نشان داد. انسان‌ها باید این‌گونه رفتار کنند؛ این وضعیت یک جامعه متمدن و عادی است.

الحاد ح‌ک‌چ، تئوری انقلابی ترور خشونت‌آمیز و فلسفه کشمکش، چینی‌ها را به‌سوی مخالفت با وجدانشان سوق داد. آنها احترام خود را نسبت به زندگی انسان از دست دادند و فقط می‌دانند چگونه بکشند و بجنگند. از نظر آنها این رفتار طبیعی است. حزب شیطانی فقط می‌داند چگونه می‌تواند ولگردها، اراذل و اوباش و خیره‌چشمان را پرورش دهد، بنابراین رهبرانش این رفتار انزجارآمیز را طبیعی می‌دانند.

از نظر ح‌ک‌چ، چنین دادخواهی مدنی و منظمی، غیرطبیعی بود. از آنجا که ح‌ک‌چ برای حفظ حکومت خود از خشونت، وحشت، تهدید و فریب استفاده می‌کند، احساس می‌کند باید برای حفظ حاکمیت خود مردم را به‌شدت کنترل کند. وقتی به رفتار تمرین‌کنندگان در 25آوریل نگاه می‌کنیم، آیا درک ماهیت شیطانی و سمی ‌ح‌ک‌چ آسان نیست؟

تولد خواهرزاده‌ام

تولد خواهرزاده‌ام به‌طور اتفاقی در 25آوریل بود. قبل از سال 1999، ما هر ساله دورهم جمع می‌شدیم تا تولدش را جشن بگیریم. در سال 1999، از آنجا که صبح زود خانه را ترک کردم و خیلی دیر به خانه برگشتم، فرصتی پیدا نکردم تولدش را با او جشن بگیرم. فکر می‌کردم فرصت‌های بیشتر دیگری وجود دارد، اما آزار و شکنجه فالون دافا از 20ژوئیه آغاز شد.

یک سال بعد، در 25آوریل2000، برای دادخواهی به میدان تیان‌آنمن رفتم و در بازداشتگاهی حبس شدم. در سال 2001 به یک اردوگاه کار اجباری منتقل شدم. هم در سال 2002 و هم در 2003، در لیست تحت تعقیب ح‌ک‌چ قرار داشتم. مجبور شدم خانه را ترک کنم و سرگردان شوم. در سال 2004، به‌طور غیرقانونی محکوم شدم. 9 سال گذشت و هنوز نتوانستم تولدش را با او جشن بگیرم، اما هر کجا که بودم، در قلبم بهترین‌ها را برایش آرزو می‌کردم. در این روز خاص، می‌خواهم بهترین‌ها را برای تمام جهان آرزو کنم!

در آن زمان، هر 25آوریل، همیشه امیدوار بودم آزار و شکنجه به‌زودی پایان یابد. امیدوارم هر تمرین‌کننده‌ای بتواند به خانواده‌اش بپیوندد و همه از آزادی برای تمرین دافا برخوردار باشند. هر 25آوریل که از خانه دور بودم، همیشه فکر می‌کردم: خواهرزاده‌ام خوش‌اقبال‌ترین فرد است، زیرا تولدش به‌طور اتفاقی در چنین روز خوبی است! اگر فداکاری‌های کوچک ما با آینده‌ای روشن برای جهان مبادله شوند، ارزشش را دارد!

بیست‌ودو سال بعد

در سال 2021، وقتی دادخواهی 25آوریل را به یاد می‌آورم، می‌دانم که تمرین‌کنندگان الگوی درخشانی را برای چین بجا گذاشتند. پس از 5000 سال تمدن باشکوه، گروهی راهزن چین را غصب کرده‌اند.

اگر می‌توانستیم به 25آوریل1999 بازگردیم، و مردم چین آشکارا حمایت و احترام به فالون دافا را انتخاب می‌کردند، امروز ملت چین چقدر شگفت‌انگیز می‌بود و امروز جهان چقدر خارق‌العاده می‌بود! متأسفانه ح‌ک‌چ ترجیح داد دافا را تحت آزار و شکنجه قرار دهد و به سرنوشت خود خاتمه دهد. جیانگ زمین، رهبر پیشین ح‌ک‌چ، آزار و شکنجه دافا را انتخاب کرد، بنابراین به محاکمه کشیده می‌شود و با مجازات الهی روبرو می‌شود. آسمان ح‌ک‌چ را از بین می‌برد.

چه تعداد از افراد برای محافظت از خود به‌طور منفعلانه انتخاب کردند به درجات مختلفی در آزار و شکنجه مشارکت کنند؟ در مقابل، میلیون‌ها نفر از مردم چین که در حمایت از فالون دافا در برابر آزار و اذیت و شکنجه، اثر انگشت خود را درج یا امضا کرده‌اند، دست به انتخاب متفاوتی زده‌اند. 375میلیون چینی که از عضویت خود در حزب شیطانی کناره‌گیری کرده‌اند، دست به انتخاب متفاوتی زده‌اند.

یادبودی برای جهان

با نگاهی به دادخواهی 25آوریل، احترام و تکریمم را تقدیم استاد نیک‌خواه و بزرگمان می‌کنم. احترامم را تقدیم می‌کنم به مریدان دافا که همه چیز را برای بیدارکردن وجدان جهان فدا کردند، به چینی‌هایی که به اندازه کافی شجاع هستند و ح‌ک‌چ را ترک کردند، و به افراد مهربان در سراسر جهان که از دافا حمایت می‌کنند!

با نگاهی به دادخواهی 25آوریل، امیدوارم دوستانم به خاطر بسپارند: فالون دافا خوب است، و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است.

دادخواهی مسالمت‌آمیز 25آوریل1999، یادبودی است که برای همیشه ماندگار است و به‌روشنی خواهد درخشید.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.