(Minghui.org) من یک مرید جوان دافا هستم. اگرچه می‌دانستم روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذی‌شعور چیزهایی هستند که مریدان دافا باید انجام دهند، انگیزه درونی نداشتم که برای این کارها پیش‌قدم‌ شوم.

بعداً فهمیدم این وضعیت اشتباه است، و فایی را که استاد آموزش داده‌اند، به‌طور کامل درک نکرده‌ام، درست مانند آنچه استاد بیان کرده‌اند:

«در حقيقت معدود شاگردانی هستند كه برای انجام كارهايی كه برای منهدم‌كردن شيطان و روشن‌كردن حقيقت است بی‌ميل هستند- چنانچه گويی آن، انجام كاری برای استاد است يا چنانچه گويی آن، صرف‌كردن اضافه برای دافا است.» («مریدان دافای دوره اصلاح فا» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)

فا را از بر کنید، افکارتان را درست کنید

برای رهاشدن از ذهنیت مردم عادی و درک مسئولیت‌ها و مأموریت‌ یک مرید دافا، مصمم شدم آموزش فای استاد در کنفرانس فای نیویورک 2011 را از بر کنم: «یک مرید دافا چیست.»

روند ازبرکردن فا کمکم کرد با فا نیز مأنوش شوم. به‌تدریج مسئولیت‌ها و مأموریت یک مرید دافا را درک کردم و فهمیدم که چرا مریدان دافا باید موجودات ذی‌شعور را نجات دهند؛ چیزی که نظم و ترتیب استاد است.

استاد بیان کردند:

«استاد از مدت‌‏ها پیش می‌‏دانست که نیروهای کهن این کار را خواهند کرد، و بنابراین برای مریدان دافا نظم و ترتیب دادم که موجودات ذی‌‏شعور را نجات دهند.» («یک مرید دافا چیست»)

هر وقت به این می‌اندیشیدم که چگونه استاد یک سمت تور را برای موجودات ذی‌شعور باز گذاشته‌اند، نیک‌خواهی عظیم را در قلبم احساس می‌کردم. پس از از برکردن کل این آموزش فا، ذهنم پر از افکار درست شد.

می‌خواستم پیش‌قدم شوم و نقش یک مرید دافا را ایفا کنم که موجودات ذی‌شعور را بیدار می‌کند و آنها را نجات می‌دهد. با این فکر در ذهنم، پس از مدت کوتاهی فرصتی برایم پیش آمد.

یکی از همکارانم یک مهمانی کاری ترتیب داد. بعد از مهمانی، یکی از دوستان از من خواست درباره چیز دیگری صحبت کنم.

این را فرصت خوبی دیدم که حقیقت دافا را برایش روشن کنم.

به‌طور خلاصه اشاره کردم که اعضای حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) باید ح‌ک‌چ را ترک کنند تا آینده‌ای روشن را برای خود رقم بزنند. او بلافاصله گفت به‌دنبال راهی برای ترک حزب است.

او احساس می‌کرد پس از پیوستن به ح‌ک‌چ، زندگی‌اش خوب پیش نمی‌رود و وقتی با اعضای ح‌ک‌چ که «روحیه حزبی» قوی‌ای دارند معاشرت می‌کند، فضایی منفی را احساس کرده و فکر می‌کند آنها غیرطبیعی هستند.

فکر کردم این باید نظم و ترتیب استاد باشد. درباره اهمیت خروج از ح‌ک‌چ به او گفتم، و او با خوشحالی پذیرفت حزب را ترک کند.

روشن‌کردن حقیقت در تاکسی

بعد از شروع پاندمی، از ضرورت نجات موجودات ذی‌شعور آگاه‌تر شدم و اینکه این پاندمی فرصتی برای روشن‌کردن بیشتر حقیقت برای آنها است.

در‌حالی‌که سوار تاکسی بودم، به رانندگان می‌گفتم ح‌ک‌چ درباره پاندمی مخفی‌کاری ‌کرد، مردم را با استفاده از تبلیغات تحت شستشوی مغزی قرار داد، کمپین‌های سیاسی منفی و جعلی را راه‌اندازی ‌کرد، به دافا افترا زد و آن را مورد آزار و شکنجه قرار داد.

درنهایت درباره اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباریِ دافا به آنها می‌گفتم و اینکه با پیروی از این اصول، می‌توان فرد بسیار خوبی بود. بسیاری از رانندگان حرف‌هایم را تأیید می‌کردند و می‌گفتند که قبلاً به سایر مریدان دافا برخورد و آنها حقیقت را برایشان روشن کرده‌اند.

واقعاً احساس می‌کردم مریدان دافا هنگام روشنگری حقیقت با هم متحد می‌شوند و بدن واحدی را شکل می‌دهند. حتی به راننده‌ای برخورد کردم که می‌گفت در روستایش تمرین کنندگان دافای زیادی وجود دارند.

می‌گفت قبلاً دافا را تمرین می‌کرد و از وضعیت سلامتی بسیار خوبی برخوردار بود، اما تحت فشار حزب کمونیست چین این روش را کنار گذاشت. تشویقش کردم به مطالعه فا و انجام تمرینات ادامه دهد، زیرا رابطه تقدیری با دافا بسیار ارزشمند است.

یک بار با یک تاکسی به یک جلسه کاری می‌رفتم و قصد داشتم در تاکسی مطالب مربوط به جلسه را بخوانم. بعد از اینکه سوار تاکسی شدم، احساس کردم روشن‌نکردن حقیقت برای راننده، کاری ‌خودخواهانه است.

استاد بیان کردند:

«هیچ حیات، هیچ فردی، ساده نیست. پشت آنها گروه عظیمی از موجودات در کیهان هست که آن را نمایندگی می‌‏کنند. وقتی یک فرد رهایی به دست می‌‏آورد، آن نماینده‌‏ این است که تمام موجودات پشت او در آینده رهایی به دست می‌‏آورند. [این را می‌‏گویم] زیرا اکثریت بیشتر مردم روی این زمین، مردم امروز، پادشاهان آسمانی‌‏ای هستند که به زمین پایین آمده‌‏اند، که به‌صورت انسان در اینجا بازپیدا شده‌‏اند.» («یک مرید دافا چیست»)

فکر کردم این راننده باید نماینده همه موجودات در بُعد خودش باشد و اینکه او منتظر حقیقت است. احساس کردم ابتدا باید حقیقت را برایش روشن کنم و سپس به مطالب کاری‌ام نگاهی بیندازم.

موضوع گفتن حقایق دافا را قبل از کارم قرار دادم و در طول رانندگی حقیقت را برای راننده روشن کردم. او بسیار خوشحال شد و این کار بر آمادگی‌ام برای جلسه تأثیر نگذاشت.

تقویت افکار درست، بازکردن قلب همکارم

وقتی پاندمی شدید بود، شرکت ما قبول کرد کارکنان از منزل کار کنند. فقط چند نفر در شرکت حضور پیدا می‌کردند.

فکر کردم این واقعاً فرصتی است که حقیقت را برای همکارانم روشن کنم. بنابراین دست به ابتکار عمل زدم و فرصت‌هایی پیدا کردم که به شرکت بروم و برای همکارانِ حاضر در دفتر حقیقت را به‌صورت انفرادی روشن کنم.

معمولاً فرصت‌های زیادی برای صحبت پیش نمی‌آید، اما در این دوره، همه احساس می‌کردند مکالمه‌های دونفره طبیعی است. با ترکیب وضعیت پاندمی، پنهان‌کاری ح‌ک‌چ در خصوص پاندمی، تبلیغات رسانه‌ای گمراه‌کننده و فریبکارانه، از‌بین‌بردن ارزش‌های سنتی از طریق کمپین‌های سیاسی ح‌ک‌چ و آزار و شکنجه دافا، هر بار اساساً یک یا دو ساعت با همکارانم صحبت می‌کردم.

امیدوار بودم آنها بتوانند ماهیت شیطانی حزب کمونیست چین را درک کنند، این سه کناره‌گیری را انجام دهند و درک کنند که چگونه اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری معیاری برای فرد خوبی بودن است.

در روند روشنگری حقیقت، دریافتم که بسیاری از مردم در قلب خود افکار مهربانانه داشته و همگی یک سمت صالح و درست دارند.

استاد بیان کردند:

«آنچه که باید انجام دهیم بیدارکردن مردم از یک زاویه‌‏ مثبت، یا خوب، است.» («یک مرید دافا چیست»)

اگرچه ممکن بود برخی نتوانند به‌طور واضح درک کرده و موافقت کنند که بلافاصله سه کناره‌گیری را انجام دهند، سعی می‌کردم افکار درستشان را تقویت کرده و درکشان را از معیارهای اخلاقیِ والاتر بهتر کنم تا به‌تدریج افکار نادرست را رها کنند، و از آنچه می‌توانستند بپذیرند برای بیدارکردن روحشان استفاده کنم.

همکار جوانی به‌شدت تحت‌تأثیر تبلیغات ح‌ک‌چ بود و در صحبت‌هایش موافقت خود را با ح‌‌ک‌چ ابراز می‌کرد. با دیدن این وضعیت، فرصتی پیدا کردم و با او شامی خوردم و بیش از سه ساعت با هم گپ زدیم.

درباره آزار و شکنجه مردم چین به‌دست حزب کمونیست شرور چین در طول کمپین‌های سیاسی گذشته و حقیقت پشت آزار و شکنجه دافا به او گفتم. اگرچه موضوع ترک ح‌ک‌چ را مطرح نکردم، ارتباطمان در طول گفتگویمان بسیار خوب بود.

او احساس می‌کرد به درک تازه‌ای رسیده است. قبلاً هرگز درباره این موضوعات نشنیده بود و احساس می‌کرد گفتگویمان بسیار ارزشمند است.

با این حال، بعد از مدتی شنیدم که هنوز با درک‌هایی مشابه درک‌های قبلی‌اش صحبت می‌کند، و تفکرش درباره ح‌ک‌چ هنوز روشن نیست. شروع کردم درونم را جستجو کنم و فهمیدم که نباید ذهنم مشغول نتیجه تلاشم باشد و اگر او حقیقت را درک نکرده نباید دلسرد و ناامید شوم.

استاد بیان کردند:

«در خصوص نجات موجودات ذی‌‏شعور و روشنگری حقیقت، بسیاری از افراد آن را به‌صورت عمقی انجام نداده‌‏اند. آنها صرفاً چند کلمه‌‏ای به افراد می‌‏گویند، و فکر می‌‏کنند "می‌‏خواهی گوش کن، می‌‏خواهی گوش نکن، هرچه دوست داری انجام بده. نمی‌‏خواهی گوش کنی، عیب ندارد!" و به یافتن فرد بعدی ادامه می‌‏دهند. در هر آنچه که انجام می‌‏دهید باید آن را تا انتها به انجام برسانید، آن را خوب انجام دهید، و اگر قصد دارید فردی را نجات دهید، آن‌‏وقت بروید و او را نجات دهید.» («یک مرید دافا چیست»)

خودم را با استفاده از فا سنجیدم، و دریافتم که ممکن است به این دلیل باشد که دفعه قبل حقیقت را به اندازه کافی خوب برایش توضیح ندادم، و به‌جای روشنگری حقیقت با نیک‌خواهی و بر اساس نجات مردم، فقط بر اساس تبادل دانش و اطلاعات با او صحبت کردم. قدرت پشت گفتگویمان ضعیف بود.

فهمیدم که باید حقیقت را با نیک‌خواهی روشن کنم. به این ترتیب، چند فرصت پیدا و بیشتر با او صحبت کردم.

در طول آن گفتگوها، درباره درکم از ح‌ک‌چ، به‌ویژه تضعیف ارزش‌های انسانی و آزار و شکنجه دافا صحبت کردم. چهره واقعی ح‌ک‌چ را از موضعی که می‌توانست بپذیرد، برایش افشا کردم.

او در طول گفتگویمان، بسیاری از افکار و عقایدش را مطرح کرد که برخی از آنها درست و برخی دیگر نتیجه تبلیغات و تلقین‌های ح‌ک‌چ بودند.

پس از شنیدن حرف‌هایش، هیچ‌گونه واکنش احساسی نشان ندادم، و از او انتقاد نکرده یا قضاوتش نکردم، بلکه منبع افکارش را به‌صورت منطقی تجزیه‌وتحلیل کردم و اینکه آیا افکارش درست است یا نادرست.

به این ترتیب، احساس کردم کل گفتگویمان باز و صمیمانه بود. او همچنین با دقت به دلایلم برای ترک ح‌ک‌چ گوش داد.

دو کتاب به او پیشنهاد کردم: نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و هدف نهایی کمونیسم. او به‌تدریج، به شرارت حزب کمونیست چین پی برد، و اینکه باید مطابق با استاندارد حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری رفتار کند.

همچنین فهمید كه باید در خصوص ترک یا ترک‌نکردن ح‌ک‌چ تصمیمش را بگیرد، اما هنوز نمی‌توانست مصمم شود. به او گفتم درباره‌اش فکر کند.

بعد از اینکه با سایر تمرین‌کنندگان درباره این موضوع صحبت کردم، فهمیدیم که باید در روشنگری حقیقت همکاری خوبی با هم داشته باشیم و در موقعیت‌های مختلف، واقعیت‌ها را از زوایای مختلفی روشن کنیم.

بعداً، تمرین‌کننده دیگری حقیقت را برایش روشن کرد و او با خوشحالی پذیرفت که ح‌ک‌چ را ترک کند. در پایان گفت که بزرگ‌ترین سودش در این شرکت، آگاه‌شدن از حقیقت و تصمیمش برای ترک ح‌ک‌چ بوده است.

می‌دانستم که این خود واقعی‌اش است که واقعیت را درک می‌کند و از نجات این زندگی خوشحال شدم.

راهنمایی افرادی که رابطه تقدیری برای درک دافا دارند

قبلاً حقیقت را از دیدگاه شخص ثالث روشن می‌کردم و نمی‌گفتم که مرید دافا هستم. با عمیق‌شدن روشنگری حقیقتم، احساس می‌کنم که گاهی استفاده از تجربه شخصی‌ام برای اعتباربخشیدن به فا به‌منظور نجات موجودات ذی‌شعور قدرتمندتر و مفیدتر است.

هم‌زمان، بسیاری از مردم از کیفیت مادرزادی خوبی برخوردار هستند و درک نسبتاً مثبتی از تمرین چی‌گونگ دارند و ممکن است پایه و بنیان لازم را برای کسب فا داشته باشند. احساس می‌کنم این جریان مستلزم این است که منیتم را بیشتر رها کنم، عقاید و تصورات بشری را کنار بگذارم و از مفاهیم انسانی ایمن‌ماندن استفاده نکنم و از این طریق مانعی برای کسب فای موجودات ذی‌شعور ایجاد نکنم.

اینکه شرایطی را فراهم آوریم که موجودات ذی‌شعور فا را کسب کنند، تنها امیدشان برای نجات واقعی است. بعد از اینکه تصورات بشری‌‌ام را رها کردم، گاهی از تجربه خودم برای کمک به روشنگری حقیقت استفاده ‌کردم.

برای نمونه اینکه تمرین فالون دافا در بهبود بیماری‌ها و سلامتی بسیار مؤثر است. تمرین‌کنندگان شین‌شینگ را تزکیه کرده و خود را با استاندارد حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری هماهنگ می‌کنند.

با این‌طور عمل‌کردن، به کسی برخورد کردم که با دافا نزدیکی زیادی داشت. به‌محض اینکه درباره تأثیرات شگفت‌انگیز دافا بر سلامتی شنید، پرسید از کجا می‌تواند کتاب‌های فالون دافا را تهیه کند و می‌خواست آن را بیاموزد.

در نجات موجودات ذی‌شعور، واقعاً احساس می‌کنم هرچه بیشتر خودم را خوب تزکیه کنم و وابستگی‌ نداشته باشم، بیشتر می‌توانم درباره سایرین باملاحظه باشم، تأثیر روشنگری حقیقتم بهتر می‌شود و بیشتر می‌توانم نقش مرید دافا را ایفا کنم.

در این لحظه حساس در تاریخ، با روشنگری حقیقت مریدان دافا، موجودات ذی‌شعور در حال بیدارشدن هستند و افکار درستشان در حال برگشتن است. امیدوارم مریدان دافای ما بتوانند موجودات ذی‌شعور را بیدار کنند و طبق نظم و ترتیب استاد آنها را نجات دهند.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.