(Minghui.org) من 62 ساله هستم و از سال 2004 تمرین فالون دافا را شروع کردم. از نیکخواهی استاد لی (بنیانگذار فالون دافا)، لطف نجات و محافظتشان در طول این سالها بینهایت سپاسگزارم. میخواهم در مورد برخی از تجربیاتم برای شما بگویم.
26 سپتامبر، دو روز مانده به جشن نیمه پاییز در سال 2004 بهیاد ماندنیترین روز زندگی من است. آقای لی (نام مستعار) برای تحویل کالا به فروشگاهم آمد. همیشه احساس میکردم که او مهربان، صمیمی و قابل اعتماد است. وقتی او حقیقت را برای من روشن کرد، فهمیدم که فرد خوبی است زیرا فالون دافا را تمرین میکرد.
او گفت: «چرا تمرین نمیکنی؟ فالون دافا فوقالعاده است. بعداً ممکن است بهخاطر از دست دادن این فرصت عالی پشیمان شوی.» وقتی موافقت کردم که آن را امتحان کنم، او نسخهای از جوآن فالون، آموزههای اصلی فالون دافا را به من داد. اصول فا که در کتاب بیان شده است پاسخ بسیاری از سؤالاتم را داد. کلمات «حقیقت، نیکخواهی، بردباری» بهشدت در من طنینانداز شد. آن روز سفر تزکیه را آغاز کردم و تجربیات شگفتانگیز زیادی داشتم.
همانطور که آموزههای استاد لی را میخواندم، فهمیدم که همه بیماریها و سختیها ناشی از کارما بوده است. استاد بیان کردند:
«اگر بخواهند درمان شوند، از بدبختی و فلاکت رهایی یابند یا کارمایشان را از بین ببرند، باید تزکیه کنند و به خودِ واقعیِ اولیهشان برگردند. این چگونگی نگرش تمام روشهای تزکیه به این موضوع است.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
این قسمت از فا، عزمم را برای تمرین فالون دافا و قدم گذاشتن در مسیر بازگشت به خود واقعی اولیهام بیشتر تقویت کرد.
حزب کمونیست چین (حکچ) در انجام تبلیغات شستشوی مغزی از طریق رسانههای تحت کنترل دولت خود بسیار ماهر است. برای آزار و شکنجه دافا، دروغهای زیادی ساخته شده است، از جمله: «تمرینکنندگان خود را آتش میزنند، خودکشی میکنند، به خانوادههای خود اهمیت نمیدهند و غیره». این دروغها افراد عادی را به شدت مسموم میکند، بنابراین وقتی شروع به تمرین کردم تمرین کردنم را از خانوادهام پنهان کردم.
بعداً فهمیدم که فالون دافا بسیار شگفت انگیز است و من باید آن را آشکارا تمرین کنم. وقتی مجبور بودم بر فروشگاهم نظارت کنم، فا را میخواندم. وقتی شوهرم مرا دید که جوآن فالون را در دست گرفتهام و آن را میخوانم، بهطور عجیبی به من نگاه میکرد. او برای جلوگیری از خواندنم، از روی قصد صدای تلویزیون را بلند میکرد تا با من مداخله کند. وقتی میدید تحت تأثیر قرار نگرفتهام، بیرون میرفت و ماجونگ بازی میکرد.
وقتی متوجه شدم که او دیگر به امور فروشگاه ما و به کارهای خانه رسیدگی نمیکند، ناراحت شدم به خودم یادآوری کردم که من یک تمرین کننده هستم، باید مطابق با معیارهای حقیقت، نیکخواهی، بردباری رفتار کنم و با او جر و بحث نکنم. قبل از مطالعه فا، بیسر و صدا تمام کارها را تمام میکردم. هرچه بیشتر مطالعه میکردم، ایمانم به فالون دافا قوت میگرفت. همچنین احساس میکردم استاد بینهایت نیکخواه و شگفتانگیز هستند. به خودم گفتم این فرصت عالی را از دست ندهم. بدون توجه به اینکه مردم چطور با آن مخالفت میکردند یا چگونه حکچ آن را مورد آزار و شکنجه قرار میداد، استاد را دنبال میکردم و به تزکیهام ادامه میدادم.
یک روز، آقای لی یک دی ویدی حاوی مطالب روشنگری حقیقت به من داد که در آن به تحلیل صحنهسازی خودسوزی در میدان تیانانمن میپرداخت. شوهرم بعد از اتمام تماشای آن، نگرشش نسبت به دافا تغییر کرد. شوهرم فردی مهربان است. او فهمید كه دافا به مردم میآموزد كه خوب باشند، كه متفاوت از ادعای حکچ بود. او همچنین فهمید که من بعد از تمرین عاری از بیماری شدم، هر روز روحیه بالایی داشتم و دیگر با او جر و بحث نمیکردم. او نه تنها دیگر با من مخالفت نکرد، بلکه به من یادآوری میکرد که وقت آن فرا رسیده است که افکار درست بفرستم. او همچنین با توزیع مطالب اطلاعرسانی به دوستانش به من کمک میکرد. وقتی حقایق را برای مردم روشن میکردم، او همیشه چند کلمه اضافه میکرد.
پسرمان بهخاطر شرکت در دانشگاه دور از ما زندگی میکرد. هنگامی که او در هنگام تعطیلات دانشگاه به خانه برمیگشت و مرا در حال تمرینات میدید میگفت: «مادر، فالون دافا به مردم اجازه نمیدهد دارو مصرف کنند.» من توضیح دادم: «این درست نیست. تمرینکنندگان به دلیل رفع بیماریهایشان دیگر دارو مصرف نمیکنند. ببین چقدر سالم هستم. آیا لازم است دارو مصرف کنم؟» آنچه گفتم به او روحیه بخشید.
روشنگری و بیداری مردم مأموریت و مسئولیت من است.
روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذیشعور یکی از سه کاری است که استاد از ما میخواهند انجام دهیم. آگاه شدم که ما نباید در انجام هر یک از سه کاری که استاد از ما خواستهاند کوتاهی کنیم. فقط با مطالعه خوب فا، می توان افکار درست فراوان داشت. خردی که ما از فا دریافت میکنیم به ما کمک میکند تا بر هرگونه مداخله در روشنگری حقیقت غلبه کنیم، تا بتوانیم مردم را نجات دهیم.
یک روز، من و تمرینکننده دیگری با هم به یک بازار رفتیم. وقتی بازار میخواست تعطیل شود، سه زن میانسال از حومه شهر برای رفتن به خانه آماده میشدند. ما شروع به روشنگری حقیقت برای آنها کردیم و به آنها کمک کردیم تا از عضویت خود در حکچ و سازمانهای وابسته به آن دست بکشند. خانمی از پذیرفتن آنچه ما گفتیم خودداری کرد. او گفت: «چرا زحمت میکشی که من در امان بمانم؟ زندگی چه فایدهای دارد؟» وقتی دیدم که او برایش مهم نیست که زندگی میکند یا میمیرد، نسبت به او احساس ترحم زیادی کردم. میخواستم بدانم چرا او به زندگیاش اهمیتی نمیدهد.
در حالی که تمرینکننده دیگر برای از بین بردن هر چیزی که مانع از بیدار شدن او میشد، بی سر و صدا افکار درست میفرستاد، به او گفتم: «خواهر ، لطفاً این حرف را نزن. هر موجودی با ارزش است! همه ما خانواده داریم. بدبختی یک نفر، بدبختی کل خانواده است.» وقتی آن را گفتم، لبخند زد. او گفت که از کودکی به پیشگامان جوان پیوسته است و با کمال میل موافقت کرد که از عضویت خود در آن کنارهگیری کند. ما واقعاً برای او احساس خوشبختی کردیم. برخی از مطالب روشنگری حقیقت را به او دادیم تا به خانه ببرد و بخواند. همچنین به او گفتیم كه بسیاری از مردم وقتی عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را تکرار میکنند، احساس میكنند كه برکت یافتهاند. او خیلی خوشحال شد. در طول این تجربه، معنای عمیق و قدرت عظیم آنچه که استاد بیان کردند را احساس کردم:
«نیکخواهی یک انرژی عظیم است، انرژی خدایان راستین. هرچه نیکخواهی بیشتری حضور داشته باشد، این انرژی بیشتر میشود، و میتواند هر چیزی که بد است را متلاشی کند.» (آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای واشنگتن دیسی ۲۰۰۹)
یک روز در راه بازگشت به خانه، از کنار ایستگاه اتوبوس رد شدم و متوجه جوانی با یک چمدان بزرگ شدم. ایستادم و گفتم: «پسر جوان، میخواهی به خانه بروی؟» او لبخندی زد و گفت: «عمه، من اینجا در دبیرستان تحصیل میکنم. از یک شهر دیگر هستم امروز تعطیلات مدرسه دارم و منتظر رفتن اتوبوس به خانه هستم.»
گفتم: «میخواهم به شما یک چیز مهم بگویم.» وقتی او پرسید این چیست، شروع به روشنگری حقیقت کردم و درباره فالون دافا به او گفتم. گفتم: «حکچ دروغهای زیادی را برای آزار و شکنجه چنین تمرین شگفتانگیزی درست کرده است. حزب به مردم دروغ میگوید و آنها را گمراه میکند تا با آزار و شکنجه همراه شوند. با این کار گناهان بزرگی مرتکب شده است.»
گفتم: «برای اینكه مردم در جنایات آن نقش نداشته باشند، هر كسی كه به حزب، لیگ جوانان یا پیشگامان جوان پیوسته است باید از این سازمانها كنارهگیری کند.»
او گفت: «عمه ، لطفا به من کمک کن تا از حزب خارج شوم. به لیگ جوانان و پیشگامان جوان پیوستهام.» قبل از این که از همدیگر جدا شویم، یک دیویدی روشنگری حقیقت، بروشور خروج از حکچ و یک نشان یادبود به او دادم. او مکرراً از من تشکر کرد.
این تجربه روشنگری حقیقت به من فهماند که همه مردم منتظر نجات هستند. در این لحظه حساس تاریخی احساس میکنم افتخار بزرگی است که به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذیشعور کمک میکنم. این باعث شده است که کوشاتر باشم و هرگز در مسیر نجات موجودات ذیشعور کوتاهی نکنم.
بار دیگر وقتی شروع به صحبت با مردی کردم، او فریاد زد: «زنده باد حکچ!» من تحت تأثیر قرار نگرفتم و به صحبت با او ادامه دادم. او گفت که قبلاً در پکن در ارتش خدمت میکرده است. هنگامی که به قتلعام میدان تیانآنمن در 4ژوئن اشاره کردم، او گفت که در مورد آن اطلاع دارد. گفتم: «اگر شما درباره آن میدانی، چرا چنین چیزی را فریاد میزنی؟ حکچ کارهای بدی انجام داده است. نیاکان ما معتقد بودند که اعمال خوب پاداش و اعمال بد مجازات میشوند. حکچ به دلیل آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون دافا گناهان بزرگی مرتکب شده است. میتوانم تشخیص دهم که شما فرد مهربانی هستی. لطفاً از حزب خارج شوید تا در قبال جنایاتش پاسخگو نباشی.»
او با خوشحالی موافقت کرد. پرسیدم آیا میداند حادثه خودسوزی، صحنهسازی شده و یک حقه بوده است؟ او گفت «بله.» همچنین از او خواستم بهیاد داشته باشد که فالون دافا خوب است. این تجربه به من فهماند که نباید تحت تأثیر حرف مردم قرار بگیریم. اگر واقعاً بخواهیم آنها را نجات دهیم، نتیجه مثبت خواهد بود.
خروج از حکچ باعث خوشبختی مردم میشود
افرادی را میشناسم که پس از کنارهگیری از عضویت در حکچ بخت و اقبال خوب کسب کردند. یک سال یک خانم باردار به فروشگاهم آمد. حقایق را برایش روشن و پیشنهاد کردم که از حزب خارج شود. او با کمال میل از عضویت در لیگ جوانان و پیشگامان جوان کنارهگیری کرد. چهار روز بعد، هنگامی که سوار اتوبوس به بازار شد، اتوبوس یک تصادف بسیار جدی کرد. چندین مسافر به شدت زخمی و سریعاً به بیمارستان منتقل شدند اما او فقط کمی خراش روی دستش ایجاد شد.
همچنین با جوانی صحبت کردم که از خارج از شهر برای کار آمده بود. او تصمیم گرفت عضویت خود را در پیشگامان جوان ترک کند. چند روز بعد او از تجربه حیرتانگیز خود به من گفت. او گفت: «عمه! خیلی خوشحالم که آن روز به حرفهای شما گوش کردم و پیشگامان جوان را ترک کردم. همچنین شروع به تکرار «فالون دافا فوقالعاده است!» کردم. درست قبل از اینکه باران از دو روز پیش شروع شود، رعد و برق شروع شد. صاعقه درست جلوی من زد اما حالم خوب بود. به او گفتم، «بهخاطر افکار خوب شما درباره دافا و خوشاقبالی که پس از خروج از حکچ بهدست آوردی، از خطر جان سالم بهدر بردی.»
یکی از همسایگانم برای کار به مزرعه رفت. بهطور تصادفی کمی براده آهن در رگ مچ دستش گیر کرد. او متوجه این موضوع نشد تا اینکه خونریزی را دید. وقتی آن را به من نشان داد، به او گفتم که افراد در مواقع دردسر، با تکرار صمیمانه این جمله، ایمن باقی میمانند. همچنین به او دلداری دادم و گفتم نترسد. هنگامی که فرزندش او را برای انجام عکسبرداری با اشعه ایکس به بیمارستان برد، نشان داد که در رگش یک براده کوچک آهن وجود دارد. دکتر بسیار متعجب شد و به او گفت: «این واقعاً معجزهآساست. وضعیت شما بهطور بالقوه بسیار خطرناک است. اگر براده با خون به قلب شما سرازیر شود، زندگی شما در خطر خواهد بود.»
در طول سالها تجربههای شگفتانگیز زیادی داشتهام و موارد شگفتانگیزی را مشاهده کردهام. گاهی فکر میکنم اگر من دافا را تمرین نمیکردم، زندگیام چگونه میبود؟ سالها پیش مردی که سرنوشت مردم را پیشبینی میکرد به من گفت که طلاق میگیرم. بعد از شروع تمرین فالون دافا، استاد مقدار زیادی از کارمایم را ازبین بردند و مسیر زندگیام را دوباره نظم و ترتیب دادند. استاد نیکخواه نه تنها این محنت خانوادگی را برطرف کردند، بلکه خانوادهای آرام و هماهنگ نیز به من هدیه کردند.
واقعاً همانطور که استاد بیان کردند: «... با تمرین یک نفر، کل خانواده نفع میبرند؟» (آموزش فا در کنفرانس فا در استرالیا)
خانوادهام ایمن و خوشبخت هستند. هرگز حساب نکردم که حقیقت را برای چند نفر روشن کردم، اما میدانم که بسیاری از آنها شگفتیهایی را تجربه کردهاند.
واقعاً از استاد نیکخواه قدردانی میکنم. همچنین میخواهم از استاد به نمایندگی از موجوداتی که از دافا بهرهمند شدهاند، تشکر کنم. مطمئناً در مسیر تزکیه آینده خود کوشاتر خواهم بود، لطف نجات استاد را ناامید نخواهم کرد و از زمان برای کمک به افراد بیشتر در آگاهی از حقیقت بیشترین استفاده را خواهم کرد.
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه