(Minghui.org) مانند بسیاری از افراد، بهخاطر شیوع ویروس حکچ (ویروس کرونا که عامل بیماری کووید 19است) تغییرات عمدهای در زندگیام رخ داده است.
کار جدیدی را در یک شرکت مخابراتی آلمانی شروع کردم و در 6 ماه گذشته، هر روز 200 کیلومتر در رفت و آمد بودم. صبح زود از خواب بیدار میشدم و شب دیر وقت به خانه برمیگشتم. درطول این 6 ماه، تقریباً هر روز در جاده به سخنرانیهای استاد لی محترم در گوآنجو گوش میدادم. به این ترتیب، تا آنجا که توانستم، فا را به شیوهای منظم مطالعه کردم.
در اینجا مایل هستم به تعدادی از تجربیاتم در این راستا اشاره کنم.
فرصتی برای نجات همکارانم در محل کار
بهدلیل وابستگی طولانی مدت به راحتطلبی و همچنین سایر عوامل، نتوانسته بودم کاری پیدا کنم. بعد از یک دوره طولانی و دشوار، فهمیدم که داشتن یک محیط کاری برای یک تمرینکننده خوب است.
برای کاری که در 100 کیلومتری محل سکونتم بود درخواست دادم و استخدام شدم. درابتدا، فکر کردم که آیا واقعاً میتوانم این کار را انجام دهم، زیرا هر روز باید 200 کیلومتر را طی کنم و در موقعیتی کار کنم که تجربه قبلی نداشتهام.
وقتی کار جدید را شروع کردم، فضای کار بسیار پرتنش بود. آنها برای یکدیگر پاپوش درست میکردند و شایعات زیادی وجود داشت. با این وجود، دائماً به خودم یادآوری میکردم که یک تمرینکننده هستم و اینها همه فرصتهایی برایم هستند تا شینشینگم را رشد دهم.
برخی از کارمندان با من مغرضانه برخورد میکردند. درابتدا برایم مهم نبود که رفتار بدی با من دارند و گاهی اوقات از بازار غذا میخریدم و در محل کار تقسیم میکردم. بعضی اوقات، دوستان به پول احتیاج داشتند یا میخواستند وامی بگیرند و من تا آنجا که میتوانستم به آنها کمک میکردم. با گذشت زمان، به لطف نظم شخصی و رفتار یک تمرینکننده، مورد علاقه و احترام قرار گرفتم. در عین حال فروشم روز به روز بهتر شد و این باعث خوشحالی سرپرستم شد.
اما یک نفر آنجا بود که از ایجاد مزاحمت برای من دست برنمیداشت. او دائماً به من چیزهایی از قبیل اینکه آنها میتوانند مرا از آنجا بیرون کنند و باید مراقب رفتارم باشم میگفت. من فقط میگفتم تنها خدا میداند چه کسی میماند. سپس هنگامیکه فروشم بیشتر شد، خودبهخود مورد توجه قرار گرفتم و درنهایت این شخص تهدیدم کرد که استخوانهایم را خرد میکند و پس از کار بر سرم فریاد کشید. بدون اینکه توهینی بکنم به او گفتم که او را بهعنوان برادر بزرگترم میدانم و میخواهم او مانند یک برادر بزرگتر با من رفتار کند.
شاید بهدلیل نوع برخوردش با من، اگرچه بسیار بااستعداد و مورد علاقه شرکت بود، اما در کار با یک خانم مشکل داشت و خیلی زود از کار برکنار شد. حالا او فقط میتوانست از خانه کار کند. در یک جلسه، سرپرست به این نکته اشاره کرد که «محل کار» پاکسازی شده است. بعد از مدتی، وقتی او برای بازدید از محل کار برگشت، هیچکسی نگاهش نکرد. فقط من به او سلام کردم و بروشور فالون دافا را به او دادم.
بعداً فهمیدیم که مدیر اصلی از آلمان قرار است بیاید و یک آموزش فروش دو روزه را ارائه دهد. وقتی این موضوع را شنیدم، میخواستم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه در چین به مدیر بگویم، اما درمورد چگونگی انجام این کار کمی مردد بودم. به هر حال، ما آنجا بودیم تا آموزش ببینیم و انتظار میرفت که روی آن کار تمرکز کنیم.
درطی آموزش دو روزه، مصمم و متمرکز بودم و توانستم نظر مدیر را به خود جلب کنم. در 10 دقیقه زمان استراحت، یک بروشور به دستیار او دادم و در مورد آزار و اذیت با او صحبت کردم، سپس مدیر اصلی آمد و در کنار ما ایستاد. کمی هیجانزده شده بودم، اما سعی کردم آرامش خود را حفظ کنم و درمورد فالون دافا و آزار و شکنجه تمرینکنندگان توسط حزب کمونیست چین به او گفتم. او به من گوش داد و سپس گفت: «آیا میدانید چرا آن دولت این کار را میکند؟ زیرا وقتی این افراد دارو مصرف نمیکنند، لابیها و شرکتها آسیب میبینند.» او دیدگاهش را بهعنوان یک تاجر مطرح کرد، اما آزار و اذیت در چین را تأیید کرد، بنابراین برایش خوشحال شدم.
بحران و پیامدهای ویروس حکچ
قبل از اینکه بیماری همهگیر در کشورمان شیوع پیدا کند، از رفت و آمد طولانی خسته شده بودم و تصمیم گرفتم که کار نزدیکتری پیدا کنم. درآمدی را که از فروش زمین و مزارع خود دریافت کرده بودم را به همسر سابق و فرزندانم دادم و پس از گرفتن وامی کلان به شهر بزرگی نقل مکان کردم.
سه روز پس از انتقال به آنجا، بهدلیل شیوع ویروس فروشمان نصف شد و شرکت سه هفته مرخصی بدون حقوق را به ما تحمیل کرد.
در زمان قرنطینه، فکر کردم: «بدهی زیادی دارم، در اینجا از فرزندان و دوستانم دور هستم و حتی ممکن است محل کارم ورشکسته شود. حالا باید چه کار کنم؟» بعد فهمیدم که فکر کردن به این روش فایدهای ندارد. از آن بهعنوان فرصتی برای رشد شینشینگم استفاده و با جدیت فا را مطالعه کردم.
بعد از سه هفته، محل کارمان دوباره باز شد. خیلی زود، کارمان دوباره در مسیر قرار گرفت و افزایش حقوق و سپس یک پاداش دریافت کردیم. بهنظر میرسید که وضعیت کارم با سطح شینشینگم ارتباط دارد. مدیر در ترکیه طی نامهای اعلام کرد که ما موفقترین مرکز مخابراتی در شهرمان و جلوتر از شعب دیگر هستیم. در همان زمان، شعبهای که در آن کار میکردم در بین سه نماینده دیگر در ترکیه پیشتاز بود. مدیر اصلی در آلمان هم بسیار راضی بود.
نجات مردم در محل کار
بروشورهای فالون دافا را بین همه کارمندان در محل کارم توزیع کردم، تمرینات را به بسیاری از آنها آموزش و گلهای نیلوفر آبی کاغذی به آنها دادم. در زمانیکه گردش مالی شرکت بالا بود، فهمیدم که کارمندان جدیدی نیز برای شنیدن فا آمدهاند. من حتی پنج مجموعه تمرین را به سرپرست خود در محل کار یاد دادم. متعجب شده بودم که او توانست بلافاصله در موقعیت لوتوس کامل بنشیند. از همان لحظه نخستینی که رئیسم را دیدم با او احساس نزدیکی داشتم، گویی که قبلاً او را میشناختم. این دوباره به من یادآوری کرد که هیچ چیز اتفاقی نیست.
در مسیرم به سمت محل کار، بروشورهایی را توزیع میکنم و حتی به مشتریانی که با آنها تلفنی صحبت میکنم میگویم که ما محصولات چینی نمیفروشیم، آنها نباید محصولات چینی بخرند زیرا کیفیت پایینی دارند و حکچ مردم خود را اذیت میکند.
بعضی اوقات، اگر مشتریها در پشت تلفن بددهنی بکنند، همکارانم عصبانی میشوند یا تلفن را قطع میکنند، اما من از کسانی که با من بدرفتاری میکنند، تشکر میکنم.
در آن دوره زمانی، آزمونهای زیادی داشتم، ازجمله آزمون شهوت در رؤیا. تقریباً از همه آنها عبور کردم، بنابراین انرژی خوبی داشتم.
به این ترتیب، محل کارم و همه موجودات ذیشعور اطرافم به لطف نور و قدرت فا به دستاوردهای مختلفی رسیدند.
استاد بیان کردند:
«چند روز پیش گفتم که نور بودا همه جا میدرخشد، پسندیدگی و درستی همه چیز را هماهنگ میکند. به این معنی است که انرژی ساطع شده از بدن ما میتواند تمام حالتهای اشتباه را اصلاح کند.» (جوآن فالون، سخنرانی ششم)
شرایط دشوار فرصتهایی برای رشد هستند
درنهایت، به این درک رسیدم که اوقات سخت نیز فرصتهایی برای رشد میشوند. بحران ویروس کرونا ممکن است یک دوره دشوار باشد، اما از آنجا که اکنون همه با رژیم چین مشکل دارند، در بیشتر مواقع هنگام روشنگری حقیقت بهصورت آنلاین زمانیکه پاسخی به پستهای مربوط به بحران ویروس کرونا میگذارم، واکنشهای مردم بسیار مثبت است.
فکر میکنم که شرایط و موقعیتهای دشوار اتفاقاً شرایط بهتری ایجاد میکنند و نظم و استقامت یک تمرینکننده برای همه موجودات ذیشعور اطرافش چیزهای مثبتی بههمراه میآورد.
استاد بیان کردند:
«یک شخص پلید از حسادت زاده میشود
با خودخواهی و خشم درباره بیعدالتیهایی که برایش پیش میآید گله و شکایت میکند
یک شخص خیرخواه همیشه قلبی از شفقت و نیکخواهی دارد
بدون هیچ نارضایتی و نفرت، سختیها را با شادمانی و مسرت تحمل میکند.» («قلمروها»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
در این دوره شیوع ویروسکرونا، اهمیت عضو بهتر خانواده، همسایه و کارمند خوب بودن را درک کردم. اما مهمتر از همه، اهمیت حفظ شینشینگ را فهمیدم، زیرا فقط یک تمرینکننده کوشا میتواند همه چیز را بهخوبی کنترل کند و از همه موانع داخلی و خارجی با موفقیت عبور کند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود