(Minghui.org) بهدلیل صحبت با مردم درباره فالون دافا، در اوت2021 مورد ضربوشتم قرار گرفتم و دستگیر شدم. منزلم غارت شد و در بازداشتگاهی در شهری دیگر حبس شدم.
افراد بسیار مختلفیدر آنجا بازداشت بودند. یک دانشجوی کالج که از اسکن کد کیو.آر در سوپرمارکتها اجتناب کرده بود، هفت روز در بازداشت بود. همینطور فروشندگان توفو، بازیکنان مایونگ، معلولانی که کارکنان امنیت عمومی کتکشان زده بودند و حتی صاحبان فروشگاههایی که کالاهایشان به سرقت رفته بود. من تنها کسی بودم که بهدلیل ایمانم بازداشت شده بودم.
روز بعد، مأموری مرا برای بازجویی به دفتر برد و گفت که از بازجویی یادداشتبرداری کرده و کل روند را ضبط میکند.
از من پرسید چگونه دستگیر شدم. پاسخ دادم: «من تمرینکننده فالون دافا هستم، فردی خوب که به حقیقت، نیکخواهی و بردباری اعتقاد دارم. مرتکب هیچ جرمی نشدهام. درحالیکه حقایق مربوط به فالون دافا و نحوه آزار و شکنجه این روش بهدست حزب کمونیست چین (حکچ) را به مردم میگفتم دستگیر شدم. طبق قانون اساسی، من آزاد هستم به اعتقاداتم عمل کنم. چرا دستگیر شدم؟ اگر میخواهید بیشتر درباره فالون دافا بدانید میتوانم به شما بگویم. چیز دیگری از من نپرسید. جواب نمیدهم.»
در کمال تعجب، او از شنیدن اینکه تمرینکننده دافا هستم خوشحال شد. گفت: «فالون دافا خوب است و تمرینکنندگانی که دیدهام افراد فوقالعاده خوبی هستند!» درست در همان لحظه متوجه شد که دوربین روشن است، بنابراین گفت: «یک لحظه صبر کنید. باید این قسمت را حذف میکنم.»
او آن قسمت از گفتگو را پاک و دوربین را خاموش کرد، ماسکش را برداشت و شماره شناسایی پلیس خود را نشانم داد. سپس درباره تمرینکنندگانی به من گفت که در سال 2000 با آنها مراوده داشت، یعنی زمانی که حکچ شروع به آزار و شکنجه وحشیانه فالون دافا کرد.
او گفت: «آن سال، مافوقهایمان به ما دستور میدادند با تمرینکنندگان دستگیرشده فالون دافا بهشدت برخورد کنیم. همه دستورات شفاهی بود، هیچ مدرکی وجود نداشت.»
«در سلولی که من مسئولش بودم تمرینکنندهای بود. او بر اعتقادش ثابتقدم بود. او را تحتنظر داشتم و احساس کردم خیلی نیکخواه است؛ که با آنچه درباره تمرینکنندگان در تلویزیون گفته میشد متفاوت بود. تحتتأثیر حرفها و رفتارهایش قرار گرفتم. بیست سال میگذرد، و هنوز اسمش را به یاد دارم. او واقعاً انسان خوبی بود!»
«او را رئیس سلول کردم. رؤسای همه سلولهای دیگر، وقتی برای همسلولیهایشان لباس و غذا ارسال میشد، مقداری از آنها را برای خودشان برمیداشتند. رؤسای برخی از سلولها هنگام آزادشدن از زندان، کیسه بزرگی از جوراب و لباس جمعآوری کرده بودند. اما این تمرینکننده فالون دافا بسیار درستکار بود و هرگز چیزی برای خودش برنداشت. او هرگز رشوه نگرفت. با مشاهده رفتارش متوجه شدم که اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری چقدر عالی و ارزشمند است. فالون دافا خوب است! هنوز به خاطر دارم که هنگام خروج از سلول، پاشنههایش از سوراخهای جورابش پیدا بود.»
در این حین، مأمور پلیس کمی صدایش را پایین آورد و گفت: «در صورت نیاز به کمک، به من بگویید. تمام تلاشم را میکنم کمکتان کنم البته بجز تماس تلفنی، زیرا تلفنهای اینجا تحتنظر هستند.» از او بهخاطر مهربانی و درکش تشکر کردم و از او خواستم در طول پاندمی مراقب خودش باشد.
او در ادامه گفت: «این کار را برای امرارمعاش انجام میدهم. چارهای ندارم! اما میتوانم به شما اطمینان دهم که اجازه نمیدهم کسی شما را در اینجا شکنجه یا اذیت کند. میتوانید تمریناتتان را انجام دهید. شما موقتاً اینجا هستید، اما ما همیشه اینجا هستیم انگار در حال گذراندن حبس ابد هستیم. فکر میکنم همه مأموران باید از حقیقت آگاه شوند و برای آیندهای بهتر دست از مشارکت در آزار و شکنجه فالون دافا بردارند.»
واقعاً برایش خوشحال شدم. تلاشهای ما برای روشنگری حقیقت که گاهی جانمان را به خطر میاندازد، بینتیجه نبوده است.
چند روز بعد آزاد شدم. با فهرستی از افرادی که موافقت کرده بودند از حکچ و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، از بازداشتگاه خارج شدم. همچنان حقیقت را درباره فالون دافا به مردم میگویم و امیدوارم افراد بیشتری از حقایق آگاه شوند و دیگر از حکچ پیروی نکنند.
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.