(Minghui.org) نام به چینی: 仲淑娟جنسیت: مؤنثسن: ۶۶شهر: دالیاناستان: لیائونینگشغل: کارمند دانشگاه صنعتی دالیانتاریخ مرگ: ۲۴دسامبر۲۰۲۱تاریخ آخرین دستگیری: ۲۸ژوئن۲۰۱۶آخرین محل بازداشت: زندان زنان لیائونینگ

خانمی ۶۶ ساله در شهر دالیان، استان لیائونینگ، در حین سپری‌کردن دوران محکومیتش به‌خاطر تمرین فالون گونگ، از آزار و شکنجه‌های طولانی مدت رنج برد و به سرطان سینه مبتلا شد. خانم ژونگ شوجوان در ۲۴دسامبر۲۰۲۱، سه سال پس از ردشدن درخواست او برای آزادی مشروط پزشکی، در زندان زنان لیائونینگ درگذشت. جسد او با حضور پلیس، دادستان و قاضی که در صدور حکم او نقش داشتند سوزانده شد.

فالون گونگ که با نام فالون دافا نیز شناخته می‌شود، تمرینی معنوی و مدیتیشنی باستانی است که از سال ۱۹۹۹ توسط رژیم کمونیستی چین هدف آزار و اذیت قرار گرفته است.

در طول ۲۲ سال گذشته، خانم ژونگ هفت بار دستگیر و درمجموع ۱۲ سال به‌خاطر حفظ ایمانش زندانی شد. او ۱۸ روز در بازداشتگاه دالیان، ۲۸ روز در مرکز بازپروری، دو سال و ۴۰ روز در اردوگاه کار اجباری دالیان  محبوس شد و دو بار در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا، بار اول به مدت دو سال و چهار ماه و بار دوم و دو سال ۱۶ روز بازداشت شد. علاوه‌بر این، خانم ژونگ در ژوئیه۲۰۰۹ به مدت ۲۱ روز در مرکز شستشوی مغزی لوتایشان و در مارس۲۰۱۶ به مدت ۱۵ روز در بیمارستان نگه داشته شد. او پس از آخرین دستگیری‌اش در ۲۸ژوئن۲۰۱۶ به ۷.۵ سال زندان محکوم شد و تا زمان مرگش در ۲۴دسامبر۲۰۲۱، تحت بازداشت باقی ماند.

خانم ژونگ تنها فردی از خانواده‌اش نبود که تحت تأثیر این آزار و اذیت قرار گرفت. دخترش خانم لی شیولی در سال ۲۰۰۷ در ۲۷ سالگی درنتیجه آزار و اذیت طولانی مدت توسط افراد دست‌اندرکار دچار اختلال روانی شد. او پس از یک حمله هراسناک پلیس، زمانی که در خانه تنها بود، هرگز بهبود نیافت. پس از یکی از دستگیری‌های مادرش، خانم لی و پدرش آقای لی کوان آنقدر آسیب دیدند که بیش از ۴۰ روز خانه‌شان را ترک نکردند. آنها جرئت جواب‌دادن به تماس‌های تلفنی یا بازکردن در را نداشتند. مردم فکر می‌کردند آنها مرده‌اند و تنها پس از اعمال زور برای ورود به آپارتمانشان متوجه شدند که آنها هنوز زنده هستند.

پس از آخرین دستگیری خانم ژونگ در سال ۲۰۱۶، شوهرش نیم ماه بازداشت و سپس به سه و نیم سال حبس مشروط محکوم شد. سلامت روانی دخترشان بیشتر رو به وخامت گذاشت.

همراه با دخترش دستگیر شد و حدود دو ماه در بازداشت بودند

خانم ژونگ که ۲۰ سال در فروشگاه دانشگاه صنعتی دالیان کار می‌کرد، در سال ۱۹۹۴ تمرین فالون گونگ را آغاز کرد. او از آرتریت روماتوئید شدید بهبود یافت و خلق‌وخوی‌اش را نیز بهبود بخشید. او به‌خاطر کمک‌کردن به همکارانش ازسوی آنها مورد قدردانی قرار می‌گرفت.

در دسامبر۲۰۰۰، چند ماه پس از شروع سرکوب فالون گونگ، خانم ژونگ و دخترش قصد داشتند برای درخواست حق تمرین فالون گونگ با اتوبوس به مسافتی دور تا پکن بروند. با آمدن تمرین‌کنندگان فالون گونگ از سراسر کشور به پکن، پلیس دالیان به دنبال تمرین‌کنندگان بود و به همه مسافران اتوبوس دستور داد که به‌طور شفاهی بنیان‌گذار فالون گونگ را مورد توهین قرار دهند. هرکسی این کار را انجام نمی‌داد دستگیر می‌شد. ازآنجاکه خانم ژونگ و دخترش حاضر به اطاعت نشدند، آنها را تفتیش و بازرسی کردند و برای آزار و شکنجه به مرکز بازپروری مواد مخدر دالیان بردند.

پلیس بیش از ۴۰۰۰ یوآن از همسر خانم ژونگ، آقای لی کوان، اخاذی کرد. هر بار که همسرش را دستگیر می‌کردند و او خواستار آزادی‌اش می‌شد، به اخاذی از او ادامه می‌دادند. پلیس همچنین دختر این زوج را تهدید کرد که در صورت امتناع از کنارگذاشتن فالون گونگ، به زندان خواهد افتاد. زمانی که این خانم جوان حاضر به انکار عقیده خود نشد، ۱۸ روز تحت بازداشت قرار گرفت.

در مرکز بازپروری مواد مخدر دالیان، خانم ژونگ به‌عنوان راهی برای اعتراض مسالمت آمیز به بازداشت غیرقانونی خود، از قرائت قوانین مرکز امتناع کرد. نگهبانان به او دستبند زدند و مجبورش کردند رو به دیوار بایستد. آنها تهدیدش کردند و تا صبح زود نگذاشتند بخوابد. یک نگهبان بیش از ۲۰ سیلی به صورت دخترش زد. روز بعد ساعت ۵ صبح او را بیدار و مجبورش کردند یک روز کامل در حالت خمیده بایستد.

خانم ژونگ ۲۸ روز بعد به بازداشتگاه دالیان منتقل شد. اندکی پس از آن به دو سال حبس در اردوگاه کار اجباری دالیان محکوم شد.

شکنجه وحشیانه و آزار جنسی در اردوگاه کار اجباری

در اردوگاه کار اجباری دالیان، یک زندانی به نام گائو به صورت خانم ژونگ سیلی زد و او را مورد آزار و شکنجه قرار داد زیرا گفت که به انجام تمرینات فالون گونگ ادامه خواهد داد. نگهبانان او را خم کردند درحالی‌که هر دو دستش را به پشت سرش بردند و سرش را بین پاهایش قرار دادند. اگر حرکت می‌کرد او را کتک می‌زدند. تمام تمرین‌کنندگان فالون گونگ که در اردوگاه کار بازداشت بودند، برای اعتراض به آزار و شکنجه، دست به اعتصاب غذا زدند. آنها را به اتاقی بردند که در آنجا باید روی تشک نازک حصیری روی زمین می‌خوابیدند.

تمرین‌کنندگان روز بعد به کافه تریا برده شدند. همانطور که نام آنها را یکی‌یکی صدا می‌کردند، دو نگهبان مرد آنها را می‌گرفتند و بیرون می‌کشیدند و به زور سوار اتوبوس می‌کردند. در حالی که نگهبانان تهدید می‌کردند که آنها را به اردوگاه کار اجباری بدنام ماسانجیا می‌برند، اتوبوس فقط دو بار در اطراف اردوگاه کار اجباری چرخید و در ساختمان فرسوده دیگری در آن نزدیکی توقف کرد.

بعد از اینکه خانم ژونگ بعداً به اردوگاه کار اجباری دالیان بازگردانده شد، نگهبانان او را از خواب محروم کردند و به آزار و شکنجه او ادامه دادند. او سه بار در سلول انفرادی حبس شد.

هنگامی که برای اعتراض دست به اعتصاب غذا زد، نگهبانان با همان لوله بینی که روی شخص دیگری استفاده شده بود بدون اینکه آن را تمیز کنند، خانم ژونگ را تحت شکنجه خوراندن اجباری قرار دادند. هنوز آرد ذرت، گرد و غبار و مو روی لوله تغذیه وجود داشت. نگهبانان به‌منظور افزایش رنج او، بارها لوله را به داخل بینی‌اش وارد و خارج می‌کردند و باعث می‌شدند که او از شدت درد فریاد بکشد. نگهبانان همچنین برای جوانان فارغ‌التحصیل آکادمی پلیس ترتیب دادند تا شکنجه خوراندن اجباری را تماشا کنند تا نحوه شکنجه مردم را نشان دهند.

از آنجا که خانم ژونگ از خوردن غذا امتناع می‌کرد، نگهبانان مچ دست او را پشت سرش بسته و او را در سلول انفرادی حبس کردند. در و پنجره را باز کردند تا او را در معرض باد سرد زمستانی قرار دهند.

بازآفرینی صحنه شکنجه: بستن بازوها با دستبند در پشت

خانم ژونگ برای سومین بار در سلول انفرادی حبس شد زیرا برچسب نام اردوگاه کار اجباری را نپوشید. نگهبانان قبل از اینکه او را در سلول حبس کنند مورد تفتیش و بازرسی قرار دادند. سپس لباس‌های او را درآوردند، در دهانش پارچه‌ای کثیف چپاندند و او را از یک میله فلزی در سلول آویزان کردند. سپس پاهای او را به همه جهات می‌کشیدند و باعث درد شدید او شدند. قیچی‌های کوچکی را به پاهایش فرو می‌کردند. یک صندلی زیر او گذاشتند و کاری می‌کردند تا ناحیه تناسلی او به گوشه بالای صندلی برخورد کرده و آسیب ببیند. آنها همچنین با لگد به اندام‌ تناسلی او می‌زدند و با یک دسته تی زمین‌شوی نوک‌تیز به بدنش ضربه می‌زدند. اندام‌های تناسلی او چاک خورده، چرک‌ کرده و متورم شده بود. او به‌شدت خونریزی کرد. آنقدر دردناک بود که فریاد می‌زد و پارچه‌ای را که در دهانش فرو کرده بودند، تف کرد. طنابی که برای بستن او استفاده شد، در جریان این تقلا و کشمکش پاره شد.

سپس نگهبانان یک بطری کوکاکولای مصرف شده را با آب پر کردند و آن را در دهان او ریختند. اگر او از باز کردن دهانش امتناع می‌کرد، با بطری او را می‌زدند. درنتیجه دهانش متورم شده بود. نگهبانان بعداً یک تکه کاغذ و یک خودکار آوردند و به او دستور دادند که اظهارنامه‌ای برای انکار فالون گونگ بنویسد. وقتی او نپذیرفت، نگهبانان به آزار و شکنجه او ادامه دادند.

آزار  و شکنجه از ساعت ۱۳ شروع می‌شد و تا ساعت ۸ شب ادامه داشت. هنگامی که خانم ژونگ بالاخره فرو پاشید و ناگهان نقش بر زمین شد. پاها و دستانش بسیار ضعیف شده بودند و شلوارش آغشته به خون و ادرار بود. سه زندانی که او را شکنجه می‌کردند به او دستور دادند که بنویسد: «نداشتن برچسب نام اردوگاه کار اشتباهی است.»

دو نگهبان بعداً خانم ژونگ را به اتاق «نظارت دقیق» کشاندند و او را به تخت مرگ بستند. روی تخت فقط چند تخته چوبی بود و هیچ پتو و ملحفه‌ای وجود نداشت. اندام‌ تناسلی‌اش دچار خونریزی شد و تخته‌ها را آغشته به خون می‌کرد. آنها همچنین یک وسیله شکنجه مانند کلاه ایمنی روی سر او گذاشتند.

بعداً به او اجازه دادند دو بار در روز به دستشویی برود. دستان او درنتیجه شکنجه با تخت مرگ به‌شدت متورم شده بودند. وقتی به دستشویی می‌رفت یا غذا می‌خورد، نگهبانان فقط دستبندهای یک دستش را باز می‌کردند. دست‌های خانم ژونگ به حدی زخمی شده بودند که در آن زمان نمی‌توانست چیزی را بگیرد. مدت زیادی طول کشید تا به‌تدریج اندکی احساس را در دستانش بازیابد.

خانم ژونگ هشت روز روی تحت مرگ قرار گرفت و دچار زخم بستر شد. وقتی نگهبانان کلاه ایمنی را از روی سر او برداشتند، برآمدگی دردناکی روی سرش ایجاد شد و گوش‌هایش قرمز و متورم شده بود. تنها پس از آن بود که نگهبانان روند شکنجه را متوقف کردند.

خانم ژونگ شب‌ها از شدت درد نمی‌توانست بخوابد. اما، نگهبانان همچنان او را مجبور به انجام کار بدون دستمزد می‌کردند و هیچ زمانی برای بهبودی به او نمی‌دادند. برای اینکه سایر زندانیان جراحات او را نبینند، نگهبانان اجازه دوش‌گرفتن را به او نمی‌دادند و دوره محکومیتش را ۴۰ روز تمدید کردند.

نگهبانان علاوه‌بر اعمال شکنجه‌های مداوم، همچنین خانم ژونگ را اغلب مورد تفتیش و بازرسی قرار می‌دادند. یک بار وقتی یک سخنرانی فالون گونگ را در وسایلش پیدا کردند، ۲۰۰ یوآن جریمه شد. هنگامی که خانم ژونگ در نوامبر۲۰۰۲ آزاد شد، تلاش زیادی از سوی همسرش اعمال شد تا اردوگاه کار را به آزادکردن ۲۰۰۰ یوآن موجودی در حساب زندان او وادار کند.

آزار و شکنجه در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا

در مارس۲۰۰۳، یک ماه پس از آزادی خانم ژونگ از اردوگاه کار اجباری دالیان، به‌خاطر صحبت با مردم درباره فالون گونگ در والمارت درباره او گزارش و دستگیر شد. او به دو سال حبس در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا محکوم شد. در آنجا مجبورش می‌کردند ساعت ۴ صبح بیدار شود و تا ساعت ۱۱ شب یا نیمه‌شب اجازه نداشت به رختخواب برود. آزار و شکنجه سه ماه بعد تشدید شد، زیرا او همچنان حاضر به ترک تمرین فالون گونگ نبود. نگهبانان او را مورد آزار و اذیت لفظی قرار دادند، از خواب محروم کردند و در معرض دمای سرد قرار دادند.

در پاییز، بازداشت‌شدگان مجبور به پوست‌کندن ذرت می‌شدند. خانم ژونگ توده‌ای بزرگ روی مچ دستش داشت که به قدری دردناک بود که نمی‌توانست ابزار مورد نیاز برای نگه‌داشتن ذرت را بلند کند. وقتی خانم ژونگ از ادامه کار خودداری کرد، نگهبانان به او دستور دادند که کافه تریا را تمیز کند و سیر پوست بکند.

بعد از اینکه پوست‌کندن تمام ذرت‌ها به پایان رسید، نگهبانان دور دیگری از اقدامات برای «تبدیل» را آغاز کردند. اگر تمرین‌کنندگان از ایمان خود دست برنمی‌داشتند، تحت آزار و شکنجه قرار می‌گرفتند و از خواب محروم می‌شدند. یک بار خانم ژونگ شش روز متوالی اجازه نداشت بخوابد. نگهبانان مجبورش کردند بایستند و او درحالی‌که ایستاده بود به خواب رفت.

یک بار توسط ۹ زندانی که یادداشت‌هایی روی صورت، بینی و گردن او چسبانده بودند، تحقیر شد. آنها یک کلاه بلند روی او گذاشتند و کمربند کاغذی با کلماتی که فالون گونگ را مورد توهین قرار می‌دادند، روی او قرار دادند. لباس‌های او را درآوردند و روی بدن و لباس‌هایش کلماتی نوشتند که به فالون گونگ تهمت می‌زد. او را مجبور می‌کردند راه برود و در حین راه‌رفتن مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت. نگهبانان و زندانیان او را هل می‌دادند، کتک می‌زدند و نیشگون می‌گرفتند. این نوع از آزار و اذیت حدود سه ماه ادامه یافت.

بعداً، مأموران اداره پلیس آمدند و خانم ژونگ را بازجویی کردند. آنها پرسیدند که آیا او شکنجه شده و همچنین چه جرمی مرتکب شده است. او پاسخ داد که هیچ جرمی مرتکب نشده است و در ادامه توضیح داد که چگونه ازمزایای تمرین فالون گونگ بهره می‌برد.

در طول تشدید آزار و شکنجه، به تمرین‌کنندگان هر روز به مدت شش ماه، برای هر سه وعده غذایی، فقط نان ذرت بخارپز و ترشی داده می‌شد. نان ذرت پخته نشده و داخل آن خام بود. خانم ژونگ در شب سال نوی چینی سال ۲۰۰۵ در سلول انفرادی بود. آنها دوره محکومیت او را چهار ماه تمدید کردند تا اینکه در ژوئیه۲۰۰۵ آزاد شد.

دوره دوم محکومیت در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا

در مارس ۲۰۰۷، درباره خانم ژونگ به‌خاطر توزیع مطالب اطلاعاتی فالون گونگ گزارش داده شد. او به دست مأموران اداره پلیس راه هوادونگ دستگیر و به دو سال کار اجباری دیگر در اردوگاه کار سخت ماسانجیا محکوم شد. او هر روز از ساعت ۵ صبح تا نیمه‌شب مجبور به انجام کارهای سخت و تحمل حجم کاری به اندازه سه نفر می‌شد.

بازآفرینی صحنه شکنجه: بسته‌شدن با دستبند، اعمال شوک با باطوم الکتریکی، ضرب و شتم و لگد

در پایان ژوئیه۲۰۰۷، نگهبان ژائو گورونگ به سایر زندانیان دستور داد که خانم ژونگ را مجبور به امضای فرم ارزیابی کنند. وقتی او از امضای برگه امتناع کرد، او را کتک زدند. او را روی زمین هل دادند و به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. لباس‌هایش پاره و همه جایش کبود شده بود. از دستانش خون می‌آمد. ژائو سرش را به کابینت فلزی کوبید و درنتیجه برآمدگی بزرگی روی سرش ایجاد شد.

در پایان ماه اوت ژائو دوباره به زندانیان دستور داد که خانم ژونگ را وادار به امضای فرم ارزیابی کنند. یکی دیگر از زندانیان با باطوم الکتریکی به او شوک اعمال کرد. وقتی خانم ژونگ مقاومت کرد، یکی از زندانیان دست راستش را پشت سرش پیچاند و او را به سمت میز هل داد. سپس دو زندانی دست او را گرفتند و سعی کردند امضای او را بگیرند.

از آنجا که خانم ژونگ همچنان از امضای فرم در ماه اکتبر امتناع می‌کرد، ژائو او را کتک زد و به داخل دفتر کشاند. درحالی‌که خانم ژونگ روی زمین کشیده می‌شد کفش‌هایش کنده و لباس‌هایش پاره شدند. ژائو به صورتش سیلی می‌زد و با چوبی که با پارچه پوشانده شده بود کتکش زد. خانم ژونگ سیاه شد و بینی‌اش شروع به خونریزی کرد. یکی دیگر از زندانیان با دمپایی او را کتک زد تا جایی که لباس و صورتش پر از خون شد.

یکی دیگر از نگهبانان به پزشکان دستور داد که از «شکنجه کششی» برای او استفاده کنند. سر او را زیر سطح بالایی یک تخت دوطبقه قرار داده، دستانش را به دو طرف سطح بالایی با دستبند بسته و پاهایش را با تکیه‌گاه یک سه پایه فلزی به سطح پایینی بسته بودند و او را مجبور به خم‌شدن از ناحیه کمر کردند. این شکنجه به مدت چند دقیقه غیرقابل تحمل بود، اما او دو روز در این حالت تحت کشش قرار داشت.

بازآفرینی صحنه شکنجه: شکنجه کششی در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا

خانم ژونگ در ۳۰ نوامبر ۲۰۰۷ در کارگاه مشغول به کار بود که ژائو به او دستور داد دوباره فرم ارزیابی را امضا کند. وقتی خانم ژونگ نپذیرفت، ژائو به صورت او سیلی زد، او را روی زمین هل داد و با لگد محکمی به او ضربه زد. خانم ژونگ خون بالا آورد. دهانش پاره، صورتش متورم و همه جایش کبود شده بود. بعد از آن نفس‌کشیدن یا صحبت‌کردن برای او بسیار دردناک بود و در درازکشیدن و بلندشدن مشکل داشت. او بیش از ده روز به‌سختی می‌توانست چیزی بخورد، اما با وجود شرایطش همچنان مجبورش می‌کردند به انجام کار سخت ادامه دهد.

خانم ژونگ درنتیجه شکنجه دچار حملات هراس‌زدگی می‌شد. اگر شبانه نگهبانی سلول او را جستجو ‌کرده و او را لمس می‌کرد، وحشت‌زده می‌شد و فریاد می‌زد: «یکی مرا کتک می‌زند! یکی مرا کتک می‌زند!»

محکومیت به ۷٫۵ سال حبس

خانم ژونگ در ۱۱مارس۲۰۱۶، زمانی که با مردم درباره فالون گونگ صحبت می‌کرد، به دست مأموران اداره پلیس ژونگ هوالو دستگیر شد. او برای فرار از طبقه دوم اداره پلیس به پایین پرید و مجروح شد. او به بیمارستان خلق شماره ۳ دالیان منتقل شد و در آنجا توسط پلیس تحت نظر بود. گزارش‌های سی‌تی و ام‌آرآی او نشان داد که کمرش آسیب دیده بود. خانم ژونگ پس از ۱۵ روز بستری‌شدن در بیمارستان اصرار داشت که به خانه بازگردد.

هنگامی که به خانه رفت، هر روز کتاب‌های فالون گونگ را مطالعه می‌کرد و تمرینات فالون گونگ را انجام می‌داد. طولی نکشید که توانست دوباره بنشیند، راه برود و کارهای خانه را انجام دهد اما، پس از بهبود وضعیت سلامتی‌اش، دوباره دستگیر شد.

پلیس صبح روز ۲۸ژوئن۲۰۱۶ به خانه خانم ژونگ حمله کرد. آنها ده‌ها نسخه از کتاب‌های فالون دافا، عکس‌های بنیان‌گذار فالون گونگ، یک کامپیوتر، یک چاپگر، و یک سی‌دی رایتر و اقلام دیگر را توقیف کردند. خانواده سه نفره او به اداره پلیس چونهای منتقل شدند. شوهر و دختر معلول ذهنی او همان شب آزاد شدند و تحت نظارت کمیته مسکونی قرار گرفتند.

خانم ژونگ به بازداشتگاه یائوجیا در دالیان منتقل شد. دستگیری او در ۲۲ژوئیه تأیید و بعداً به ۷٫۵ سال زندان محکوم شد. خانم ژونگ بیش از دو سال در بازداشتگاه نگه داشته شد و در ۲۸اوت۲۰۱۸ به زندان زنان لیائونینگ منتقل شد.

حتی با وجود اینکه قانون به زندانیان اجازه می‌دهد تا درخصوص حکم خود تقاضای تجدیدنظر کنند، زندان زنان لیائونینگ تمرین‌کنندگان فالون گونگ را از ثبت درخواست‌های تجدیدنظر ممنوع و همچنین آنها را مجبور کرد که بیانیه‌های تضمین برای انکار ایمان خود بنویسند. به کسانی که همکاری نمی‌کردند، دستمال توالت یا نوار بهداشتی داده نمی‌شد. خانم ژونگ و چند تمرین‌کننده دیگر پس از ورود به زندان، وسایلشان را توقیف کردند. به مدت نیم سال به آنها دستمال توالت ندادند و به‌جای آن مجبور شدند خودشان را با مقدار کمی آب تمیز کنند.

خانم ژونگ پس از سپری‌کردن ۳.۵ سال زندان به سرطان سینه مبتلا شد. خانواده‌اش درخواست آزادی مشروط پزشکی کردند، اما درخواست آنها رد شد. او در ۲۴دسامبر۲۰۲۱ درگذشت.

رنج یک خانواده: دختر معلول ذهنی شد، شوهر نیم ماه تحت بازداشت قرار گرفت

این آزار و شکنجه جان خانم ژونگ را گرفت، اما صدمات جبران‌ناپذیری به همسر و دخترش وارد کرد.

دختر خانم ژونگ، خانم لی شیولی، کودکی مطیع در خانه و دانشجوی ممتاز یک مدرسه فنی وابسته به دانشگاه مالی و اقتصاد دونگبی بود. او ۲۰ ساله بود که در سال ۱۹۹۹ از کالج فارغ‌التحصیل شد. پدرش از ارتباطات خود برای یافتن شغل برای او استفاده کرد، اما او اصرار داشت که خودش شغلی پیدا کند.

سال ۲۰۰۳ بود که خانه خانم ژونگ توسط مأموان اداره پلیس راه هوادونگ غارت شد. خانم لی جوان که در آن زمان ۲۴ سال داشت سعی کرد جلوی آنها را بگیرد. پلیس او را از طبقه چهارم به طبقه اول و بعد به اداره پلیس کشاند. او ترسیده بود و دچار افسردگی شد. هنگامی که خانه آنها برای دومین بار در سال ۲۰۰۷ غارت شد، تنها خانه بود و آسیب دید. او دچار فروپاشی روانی شد و از آن زمان تاکنون بیمار روانی است. او به‌طور مکرر خانه را ترک می‌کند و سرگردان در اطراف پرسه می‌زند. پدرش، آقای لی کوان، درنتیجه آزار و شکنجه و بیماری دخترش تحت فشار شدیدی قرار گرفت و وضعیت سلامتی‌اش رو به وخامت گذاشت و باعث از دست‌دادن تمام دندان‌هایش شد.

پس از یکی از دستگیری‌های خانم ژونگ، همسر و دخترش بیش از ۴۰ روز جرئت ترک خانه را نداشتند و برای وعده‌های غذایی فقط فرنی برنج می‌خوردند. آنها آنقدر آسیب دیده بودند که به تماس‌های تلفنی پاسخ نمی‌دادند یا در را باز نمی‌کردند. محل کار شوهرش، شرکت شیمیایی پترولیوم دالیان، فکر می‌کرد که پدر و دختر در خانه مرده‌اند و به زور وارد خانه‌شان شدند تا ببینند در چه وضعیتی هستند.

خانم لی بعداً به یک بیمارستان روانی منتقل شد و پس از مدتی معالجه می‌خواست مادرش را ببیند. پدرش او را به اردوگاه کار اجباری ماسانجیا برد، اما درخواست آنها برای دیدن خانم ژونگ رد شد. خانم لی زانو زد و به نگهبانان التماس کرد، اما نگهبانان همچنان اجازه ندادند تا مادرش را ببیند. خانم لی گریه و زاری کرد و رفت. پس از آن، تحریک‌پذیر و ناآرام و علائمش بدتر شد. او اغلب خانه را ترک می‌کرد و به جای دورتری می‌گریخت. آقای لی باید همه جا را به دنبال او می‌گشت. هر بار که مادرش را دستگیر می‌کردند، وضعیت او بدتر می‌شد.

خانم لی در سال ۲۰۱۷، پس از آخرین دستگیری مادرش، پعد از اینکه بیش از یک سال او را ندیده بود، مدام گریه می‌کرد. آقای لی چاره‌ای جز بردن دخترش به بازداشتگاه نداشت. وقتی نگهبانان به او گفتند که ملاقات ممنوع است، گریه و زاری کرد.

افراد دست‌اندرکار پس از برگزاری یک جلسه محرمانه برای همسرش در ۱۰آوریل۲۰۱۷، آقای لی را درخصوص خانم ژونگ در بی‌خبری نگه داشتند. او وقتی چند ماه بعد برای پرس‌وجو درباره پرونده‌اش به دادگاه رفت، قاضی از ارائه آخرین اطلاعات به او خودداری کرد، اما به او دستور داد که بیانیه‌ای برای انکار فالون گونگ امضاکند. آقای لی در اوایل فوریه۲۰۱۸ توسط همان قاضی احضار شد. قاضی به او گفت که اظهارنامه تضمین را امضا کند اما او دوباره نپذیرفت.

آقای لی در تاریخ ۷مارس۲۰۱۸ از طرف همین قاضی تماس تلفنی دریافت کرد. او به دادگاه رفت و در محل دستگیر شد. زمانی که او تحت بازداشت بود، کمیته محله خانه او را غارت کرد.وضعیت سلامتی دخترش پس از دستگیری آقای لی به‌سرعت رو به وخامت گذاشت و شب‌ها نمی‌توانست بخوابد.

ازآنجاکه آقای لی از امضای اظهارنامه تضمین امتناع کرد، اجازه بازگشت به خانه را نداشت. مأموران فیلم‌هایی از گریه و زاری دخترش در خانه را به او نشان دادند. آقای لی بدون داشتن هیچ حق انتخاب دیگری، اظهارنامه تضمین را امضا کرد. پس از آن متوجه شد که به ۳.۵ سال حبس تعلیقی محکوم شده است. او پس از نیم ماه حبس آزاد شد، اما مجبور شد از یک دستگاه ردیاب الکترونیکی استفاده کند و از سفر به شهر شنیانگ برای ملاقات با بستگانش منع شد.

گزارش‌های مرتبط:

خانم ژونگ شوجوان از دالیان، استان لیائونینگ برای سومین بار به اردوگاه کار اجباری محکوم شد

تمرین‌کنندگان فالون دافا در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا به طرز بی‌رحمانه‌ای شکنجه شدند

پنج بار بازداشت شد، شش و نیم سال تحت آزار  و شکنجه شدید قرار گرفت

بازداشت دوباره خانم ژونگ شوجوان سالمند

تمرین‌کننده فالون گونگ اهل دالیان پس از تحمل شش ماه بازداشت تقریباً فلج شد

دختر معلول ذهنی درحالی‌که والدینش هر دو به‌خاطر باورشان در حبس هستند با چالش‌های بیشتری نیز مواجه می‌شود

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.