(Minghui.org) پدرم 95 سال دارد. قبل از شروع تزکیه فالون دافا، وضعیت سلامتیاش بد بود. مشکلات ریوی جدی داشت و بارها مجبور میشد در بیمارستان بستری شود.
وقتی شصت و اندی سال داشت، یکی از اقوام نسخهای از کتاب جوآن فالون را به او داد و او عاشق این کتاب شد. شروع کرد در جلسات مطالعه گروهی فا شرکت کند و تمرینات را یاد گرفت. چند ماه بعد، همۀ بیماریهایش از بین رفت. چهرهاش نیز تغییر کرد. موهای سفیدش سیاه و پوستش جوانتر و گلگونتر شد.
یکی دیگر از تغییرات بزرگ پدرم بهبود خلقوخویش بود. او اغلب هنگام عصبانیت جوش میآورد. اگر کودکان با هم دعوا میکردند کتکشان میزد و همه از او میترسیدند. هنوز به یاد دارم که برادر بزرگم 17 سال داشت و کار اشتباهی انجام داد. پدرم کتکش زد.
پس از مطالعه فا، بدخلقی پدرم از بین رفت. دیگر هرگز عصبانی نمیشود و با دیگران مجادله نمیکند. پدرم میگوید دلیلش این است که معنای واقعی اصول راهنمای دافا، حقیقت، نیکخواهی، بردباری، را درک کرده است.
پدرم در بیان احساساتش مهارت ندارد و خیلی حرف نمیزند. با این حال فردی سختکوش با تحمل بسیار زیاد است. هرگز با دیگران دعوا نمیکند و به هر درخواستی پاسخ میدهد. برای خانواده پرجمعیتمان هر کاری انجام داده و این کار را با خوشرویی انجام داده و هرگز گلایه نکردهاست.
تجربیات پدرم
چند چیز معجزهآسا برای پدرم رخ داد. در حالی که شصت و اندی سال داشت، درست پس از شروع تمرین فالون دافا، عمل آب مروارید انجام داد. وقتی روی تخت عمل بود، مدام به مطالب جوآن فالون فکر میکرد. عمل جراحی موفقیتآمیز بود. اکنون وضعیت چشماش خوب است. پدرم میگوید اگر دافا را تزکیه نمیکرد، دیدن بهطور واضح غیرممکن میبود.
یک روز در حین خوردن غذا ناگهان متوجه شد که چشم راستش نمیبیند. نمیخواست این موضوع را به هیچیک از اعضای خانوادهمان بگویم زیرا میدانست که آنها اصرار میکنند به بیمارستان برود. تزکیهکنندگان بیماری ندارند، فقط باید آزمونها را پشت سر بگذارند. او افکار درست فرستاد و به درون نگاه کرد. چشمش پس از 10 روز بهطور کامل بهبود یافت.
چند سال پیش در زمستان در حین روشنگری حقیقت دستگیر شدم. پدرم تنها بود و برای انجام تمرینات صبح زود بیدار شد. او محکم به زمین افتاد و وقتی یکی از اعضای خانواده با غذا آمد، دید که حالش خوب بهنظر نمیرسد و نمیتواند صحبت کند. درنتیجه ترسید و میخواست او را به بیمارستان برساند. پدرم به نشانۀ مخالفت سرش را تکان داد. بعداً در همان روز، تمرینکننده دیگری آمد تا فا را با او مطالعه کند. آنها افکار درست فرستادند و به درون نگاه کردند. وضعیت پدرم تا شب بهتر شد و پنج روز بعد کاملاً به حالت عادی بازگشت.
نزدیک به شب سال نو سال 2020، برادرم که در بیمارستان کار میکرد، به دیدن پدرم آمد. پدرم بدجور سرفه میکرد. برادرم اصرار کرد او برای معاینه به بیمارستان برود و در بیمارستان التهاب ریهها را تشخیص دادند. او را در بیمارستان بستری و به او آمپول تزریق کردند و دارو دادند.
بعد از دو هفته وضعیتش بهبود نیافت و به او گفتند سوراخی در ریههایش وجود دارد. پزشکان پیشنهاد کردند او را به بیمارستان بیماریهای عفونی منتقل کنیم. با نزدیکشدن به سال نو چینی، او را برای تعطیلات به خانه بردم.
برادرم دو کیسه دارو آورد و گفت که پدرم باید هر روز داروها را مصرف کند. پدرم فکر میکرد در بیمارستان بهبود نیافته و حالش بدتر شدهاست. میخواست به دافا اعتماد کند، بنابراین هیچ دارویی مصرف نکرد. سرفههایش پس از مدت کوتاهی برطرف شد.
وقتی اقوام در سال نو چینی به دیدن پدرم میآمدند، میترسیدند که مبتلا شوند، بنابراین هدایای خود را روی پله خانهاش میگذاشتند. پدرم به آنها میگفت که بیماری مسری ندارد و بهطور کامل بهبود یافته است. برادرم حرف پدرم را باور نمیکرد و اصرار داشت او برای معاینه به بیمارستان برود. نتیجه آزمایش خوب بود. التهاب از بین رفته بود و هیچ سوراخی در ریههایش وجود نداشت.
پدرم یک بار دچار تب بالایی شد. خانوادهام میخواست او را به بیمارستان ببرد، اما پدرم قبول نکرد. دو روز بعد برادرم آمد تا وضعیتش را بررسی کند. دمای بدنش هنوز بالا بود و برادرم میخواست او به بیمارستان برود. پدرم امتناع کرد. سپس برادرم با او اتمام حجت کرد و گفت: «اگر پس از دو روز بازهم تب داشته باشی، باید به بیمارستان بروی.»
از استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) کمک خواستم. میدانستم اگرچه پدرم تب دارد، اما من هم در حال تزکیه هستم. همه خانواده از من شاکی بودند و میگفتند که نمیگذارم او به بیمارستان برود و باید بابت عواقبش پاسخگو باشم. میدانستم که نباید از بابت این مسئولیت بترسم. باید محکم به استاد و دافا اعتقاد داشته باشم. کمی بعد، تب بالای پدرم فروکش کرد. شگفتآور بود!
معتقدم محنتهایی که پدرم متحمل شددر واقع روند ازبین بردن کارما و پاکسازی بدنش بوده است. بنابراین تب بهسرعت پایین آمد و سریعاً از بین رفت. سپس پدرم بیشتر و بیشتر انرژی گرفت.
مطالعه فا و ارائه نجات
پدرم میخواست به دیگران بفهماند که دافا خوب است. او اغلب مطالب روشنگری حقیقت و نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را توزیع میکرد. هر روز میتوانست بیش از 80 نسخه از آنها را توزیع کند. در برخی ساختمانها، بهراحتی میتوانست از پلهها تا طبقه هجدهم بالا برود و مطالب را پشت هر دری بگذارد.
اگر کسی از او میپرسید که چگونه اینقدر سالم است، میگفت به این دلیل است که فالون دافا را تمرین کرده است. وقتی به پارک میرفت، به هر کسی که میدید، درباره مزایای دافا میگفت. وقتی برادرم همراهش به حمام عمومی میرفت، همه سؤال میکردند که راز سلامتیاش چیست. در محلۀ ما، همه همسایهها میدانستند که حال پدرم خوب است و فالون دافا را تمرین میکند.
در روز تولد پدرم، بسیاری از اقوام برای جشنگرفتن آمدند. او جوانتر از سنش به نظر میرسید، بیشتر شبیه افرادی بود که شصتواندیساله هستند. اقوام همگی میگفتند که او بهراحتی تا صد سال عمر خواهد کرد. پدرم به آنها میگفت: «این بهخاطر دافا است، که فوقالعاده است. تمام بیماریهایم ازبین رفتهاند و احساس میکنم جوانتر شدهام. این کلمات را به خاطر بسپارید: "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!" اغلب آن را تکرار کنید.» همه حاضران کف زده و فریاد زدند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!»
پدرم هر روز ساعت 3 صبح از خواب بیدار میشود تا تمرینات را انجام دهد. هرگز یک روز را هم ازدست نمیدهد. در طول سال نو چینی، همه تا دیروقت بیدار میماندند و تلویزیون تماشا میکردند. او به روال خود ادامه داد و روز بعد طبق معمول برای انجام تمرینات از خواب بیدار شد. بیش از 20 سال است که تمرینات را انجام میدهد. او دوست دارد فا را مطالعه کند و اغلب هنگام راهرفتن فا را ازبر میخواند. او در بین تمرینکنندگان الگو است.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه مزایای سلامتی