(Minghui.org) من تمرینکننده فالون گونگ هستم که در چین زندگی میکنم. در اواخر سال ۱۹۹۷، نسخهای از جوآن فالون را در خانه یکی از دوستانم دیدم. پس از خواندن کتاب، تصمیم گرفتم فالون گونگ را تمرین کنم. بیست و پنج سال از آن زمان میگذرد.
در سالهای اولیه تزکیهام، هنوز تعدادی تمرینکننده در نزدیکی من بودند. اما بعداً خانوادهام نقل مکان کردند و من بهسختی میتوانستم تمرینکنندهای را در اطراف پیدا کنم. مانند اکثر تمرینکنندگان در چین، هرگز در هیچ سخنرانی آقای لی هنگجی (بنیانگذار فالون گونگ) شرکت نکردم، و او را در کنفرانسهای تبادل تجربه ندیده بودم. اما صرفنظر از محیط بیرونی، ازجمله آزار و شکنجه ۲۳ ساله تحمیلی ازسوی حزب کمونیست چین (حکچ)، برایم کاملاً واضح و روشن است که فالون گونگ تمرین درستی است و من مصمم هستم که بهعنوان یک تمرینکننده اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را دنبال کنم.
در دوران کودکی مورد آزار مادرم قرار گرفتم و درنتیجه اعتمادبهنفس پایینی داشتم. این فالون گونگ بود که به من اعتمادبهنفس و بزرگمنشی داد. پس از اینکه جیانگ زمین، رهبر سابق حکچ، سرکوب سراسری را در سال ۱۹۹۹ آغاز کرد، شوهرم همیشه مرا مورد تحقیر و فحاشی قرار میداد و بهخاطر اعتقادم شغلم را از دست دادم. با این وجود، هرگز در ایمانم متزلزل نشدم یا احساس پشیمانی نکردم از اینکه انتخاب کردم تمرینکننده فالون گونگ باشم.
تمرین فالون گونگ بهترین تصمیمی است که در زندگیام گرفتهام. پس از از دست دادن شغل، به کسب و کار آزاد مشغول شدم و درآمد کمتری به دست میآوردم. اما زمان بیشتری برای مطالعه فا و انجام تمرینات داشتم. در همین حال، درآمد کلی خانوادهام افزایش یافته است، و میدانم که انسان خوبیبودن با پیروی از آموزههای فالون گونگ یک موهبت است.
در طی ۲۳ سال گذشته، نمونههای زیادی از افرادی را دیدهام که بهخاطر حمایت از فالون گونگ مورد برکت قرار گرفتهاند و عاملان درگیر در سرکوب با عواقب ناشی از آن مواجه شدهاند. در اینجا چند ماجرا ارائه میشود.
آزار و اذیت و عواقب ناشی از آن
سابقه کاریام در زمینه مهندسی بود و قبل از اینکه به حوزه فناوری اطلاعات تغییر شغل دهم و در حوزه جدید بهعنوان ویراستار کار کنم، سالها در یک مؤسسه تحقیقاتی کار کردم. حجم کار سنگین بود، اما واقعاً از آن لذت میبردم.
پس از شروع سرکوب فالون گونگ در سال ۱۹۹۹، بای، رئیس ردۀ دوم در محل کارم شنید که من تمرینکننده هستم و تصمیم گرفت مرا از سمتم عزل کند. با رئیس ردۀ اول صحبت کردم. او گفت که نمیگذارد بهخاطر ایمانم بروم. اما بای پافشاری کرد و درنهایت کارم را از دست دادم.
مدت کوتاهی بعد، بای بهخاطر اشتباهات سایر کارمندان تنزل رتبه یافت. اما رئیس ردۀ اول در وضعیت خوبی بود و تحت تأثیر این رویداد قرار نگرفت.
شخصی که به بای اطلاع داد که من تمرینکننده هستم، بین بود که قبلاً سرپرست مستقیم من بود. من مشکوک شدم که او به مهارتهای فنی من حسادت میکند و با شنیدن اینکه من تمرینکننده هستم درباره من به او گزارش داد. به همین دلیل بود که بای اصرار داشت از شر من خلاص شود.
بین به حریصبودن شهرت داشت و شعار او «اول پول» بود. اما چند سال بعد، از همکاران سابقم شنیدم که بین تغییر کرده است. او بهجای پول درآوردن، سر خود را تراشید و برای محافظت از خودش در معبدی در استان دورافتاده شانشی اقامت کرد. باورش سخت است که شخصی مانند بین پول را بهخاطر چیزهایی که قبلاً آنها را مورد تحقیر و توهین قرار میداد، رها کند.
در سال ۲۰۱۵، به سایر تمرینکنندگان پیوستم و علیه جیانگ زمین، رهبر سابق حکچ، بهخاطر شروع آزار و شکنجه فالون گونگ، شکایت کیفری ارائه کردم. شماره تلفن همراه خود را در شکایتنامه ذکر کردم و بعداً پیام تأییدی در تلفنم دریافت کردم مبنیبر اینکه نامه ارسالشدهام به دیوان عالی کشور و دادستانی عالی تحویل داده شده است.
چند ماه بعد، یکی از مسئولان کمیته محلهام درباره شکایتم از جیانگ با من صحبت کرد، اما رفتارش خیلی بد نبود. اما یک بار که برای چیزی که مربوط به پسرم بود به اداره پلیس محلی مراجعه کردم، یکی از مأموران شکایت جنایی را مطرح کرد و مرا مورد تهدید قرار داد. سعی کردم به او توضیح دهم که تمرینکنندگان فالون گونگ افراد بیگناهی هستند که در سرکوب مورد ظلم قرار گرفتهاند. اما باز هم چیزهای منفی میگفت. از سخنان او متوجه شدم که در آزار و شکنجه سایر تمرینکنندگان نیز شرکت کرده است. بعداً شنیدم که او در سنین جوانی ناگهان فوت کرد و کودکی یکساله از او به جا مانده است.
فردی دیگر بهنام کای، پیرمردی در همسایگیام بود. او که در یک خانواده فقیر به دنیا آمد، سپاسگزار حکچ بود و در مبارزات سیاسی مختلفی بسیار فعالانه شرکت میکرد. علاوهبر این، هرگاه کسی به کارهای بدی که مائو تسه تونگ یا حکچ انجام داده بود اشاره میکرد، ناراحت میشد. او گهگاهی از تمرینکنندگان فالون گونگ خارج از کشور تماسهای تلفنی دریافت میکرد که به او میگفتند که چگونه حکچ در طی چند دهه گذشته به مردم بیگناه آسیب رسانده است. هر بار از طریق تلفن به تمرینکنندگان فحش میداد. من نیز بارها سعی کردم به او توضیح دهم که فالون گونگ چیست، اما او همیشه عصبانی بود و باعث میشد که من ندانم که آیا او اصلاً میتواند به حقایق گوش دهد یا خیر.
چند سال پیش تشخیص داده شد که کای مبتلا به سرطان روده بزرگ است و برای برداشتن بخشی از روده تحت عمل جراحی قرار گرفت. او تحت شیمی درمانی نیز قرار گرفت که به سلامتی او آسیب رساند و حتی پوستش را تیره کرد.
پس از شیوع پاندمی در سال ۲۰۲۰، مقالهای درباره مزایای سلامتی فالون گونگ و نحوه ایمن ماندن در طی این پاندمی را با کای به اشتراک گذاشتم. او با خشم از من پرسید: «آیا این را به پلیس بدهم؟» چند ماه بعد حالش رو به وخامت گذاشت و درگذشت.
دو خانواده خوشبخت
یکی از اقوام من، به نام دینگ، زمانی که فرزندش کلاس دوم بود، با خانوادهاش به کشور دیگری مهاجرت کرد. وقتی چند سال پیش برای دیدن ما برگشت، با او درباره فالون گونگ صحبت و به او توصیه کردم که مطالب فالون گونگ موجود در کشور محل اقامتش را بخواند. او به توصیه من توجه کرد و همچنین اطلاعات فالون گونگ را با دیگران به اشتراک گذاشت.
دینگ اکنون با داشتن شغلی مناسب زندگی خوبی دارد. پسرش پس از فارغالتحصیلی از دانشگاهی مشهور، شغلی پردرآمد در یک شرکت بزرگ جهانی پیدا کرد. مطمئن هستم که خویشاوندم و خانوادهاش بهخاطر حمایتش از فالون گونگ و اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری مورد برکت قرار گرفتهاند.
خویشاوند دیگری دارم که دخترش با یک توسعهدهنده نرم افزار به نام اِن در ووهان، استان هوبی ازدواج کرد. پس از شیوع پاندمی، شرکت محل کار اِن تعطیل شد و او شغل خود را از دست داد. اِن که از خانوادهای فقیر در حومه شهر بود، چارهای جز انجام انواع کارهای متفرقه برای امرار معاش نداشت. ابتدا در یک کارخانه تلفن همراه سخت کار میکرد و مجبور بود ساعتهای طولانی در آنجا کار کند. بعداً تکنسین مکانیک شد.
یک بار هنگام بازگشت به زادگاهم، اِن را دیدم و با هم صحبتی طولانی داشتیم. او از آنچه گفتم استقبال کرد و شجاعت و ایمان تمرینکنندگان فالون گونگ را مورد تکریم قرار داد. او چند روز بعد، شغلی بهعنوان توسعهدهنده نرمافزار پیدا کرد و پس از آن زندگی شادی داشت.
ماجراهای من
مانند سایر تمرینکنندگان فالون گونگ، من نیز معجزات بسیاری را در طول سالهای تزکیهام تجربه کردم. یک بار که مدت زیادی از شروع تمرینم نگذشته بود، بعد از کار با دوچرخه به خانه رفتم. هنگام توقف در یک گذرگاه راه آهن، احساس کردم جیبم که کیفم را در آن جای داده بود ناگهان تکان خورد. با تعجب از این موضوع، میدانستم که ممکن است اشارهای ازسوی استاد فالون گونگ باشد مبنیبر اینکه کسی میتواند کیف پولم را بدزدد. پس جیبم را با دست پوشاندم.
وقتی قطار عبور کرد و صدای بلندش محو شد، به اطراف نگاه کردم و مردی را دیدم که لباسی شبیه اوباش پوشیده بود و با نگاهی کنایهآمیز مرا تماشا میکرد. با دیدن من که به او نگاه می کنم، سوار دوچرخهاش شد و در حالی که سوت می زد دور شد. میدانستم که این فالون گونگ بود که از من در برابر دزدی محافظت کرد.
یکی از دوستان بهنام فنگ خانهای بزرگ خرید. در زمان اوج فعالیتهای چیگونگ در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، خانوادهاش انواع کتابهای چیگونگ را خریدند و در یک اتاق گذاشتند. بعد از آن همه چیز به بیراهه رفت. اگر دو بزرگسال در آن اتاق میماندند خوب بود. اما اگر دو کودک یا یک کودک همراه با یک بزرگسال بودند، در شب صداهای عجیبی شنیده میشد. بعد از آن دوره هیچکسی جرئت نمیکرد در آن اتاق بخوابد. فنگ همچنین گهگاهی شکایت میکرد که علائمی مانند روح تسخیرشده را دارد.
یک بار شوهر و فرزندم در خانه نبودند، و فنگ در خانه من خوابیده بود، زیرا حالش بد بود. به احترام او بهعنوان مهمان، پیشنهاد دادم در اتاقهای مختلف بمانیم، اما او اصرار داشت که با من در یک اتاق بماند، زیرا شبها از تنها ماندن میترسید.
صبح روز بعد، فنگ گفت که خوابی دیده است، که در آن به او کمک کردم یک هزارپا را از بین دندانهایش بیرون کشیدم. من اصلاً رؤیایی ندیدم. بعد از این خواب با او تماس زیادی داشتم و او دیگر از داشتن روح تسخیرشده شکایت نکرد. سپاسگزارم که استاد فالون گونگ نه تنها ما تمرینکنندگان را تحت محافظت قرار دادند، بلکه به پاکسازی محیط اطرافمان نیز کمک کردند.
استاد در جوآن فالونبیان کردند: «... یک فکر درست میتواند بر صد اهریمن غلبه کند.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون) براساس تجربیات واقعیام که در بالا ذکر شد، کاملاً با این موضوع موافقم. امیدوارم افراد بیشتری با تمرین فالون گونگ یا حمایت از تمرینکنندگان بیگناه در زمینه بدترین نقض حقوق بشر در تاریخ اخیر چین، از آن بهره ببرند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.