(Minghui.org) سال ۲۰۲۱، برای من سال فوقالعادهای بود. محنت عظیمی را در تزکیه پشت سر گذاشتم. برای مدتی در سراسر بدنم ناراحتی داشتم: انرژی سنگینی در سرم جاری شد که مرا در وضعیت فلاکتباری قرار داد. گردن و کمرم بیحس شد. صدای زنگ در گوشم بود که شبها مرا بیدار نگه میداشت و سمت راست صورتم بهطور غیرقابل کنترلی تکان میخورد.
خانوادهام نگران بودند که دچار سکته مغزی شدم و از من خواستند که به بیمارستان بروم. اما، آنها میدانستند که بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا، به راحتی متقاعد نمیشوم که به دنبال درمان باشم.
طی بیش از ۲۰ سال، با ایمان به استاد لی و دافا، از میان آزمونهای بزرگ و کوچک تزکیه با موفقیت عبور کردم. کاملاً معتقد بودم که فقط دافا میتواند مرا نجات دهد. بنابراین زمان بیشتری را صرف مطالعه فا کردم. از خواندن دو سخنرانی در روز به چهار سخنرانی در روز رسیدم. همچنین بدون توجه به اینکه چقدر احساس ناراحتی میکردم، افکار درست میفرستادم و تمرینات فالون دافا را هر روز انجام میدادم.
در خواب، دو حرف بزرگ شینشینگ را دیدم. وقتی از خواب بیدار شدم، سخنرانی ششم را در جوآن فالون خواندم:
«در تمرین چیگونگ، افرادی که چی آنها نمیتواند از میان کانالی رد شود یا پایین بیاید، باید علت آن را در شینشینگ خود جستجو کنند و ببینند آیا اینطور است که مدتی طولانی در آن سطح متوقف ماندهاند و باید شینشینگ خود را رشد دهند! وقتی بهطور واقعی شینشینگ خود را ارتقا میدهند، پی میبرند که چی میتواند پایین بیاید.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)
وقتی این پاراگراف را خواندم، انگار ناگهان جرقهای در سرم زده شد. استاد به شینشینگ اشاره میکردند که باید خودم را بررسی کنم و ببینم در کدام بخش خوب عمل نمیکنم.
بنابراین نگاهی انداختم و چیزهای زیادی پیدا کردم! بهعنوان مثال، نوههای من هر روز در خانه بههمریختگی ایجاد میکردند، بنابراین وقت گرانبهایم برای چیدن اسباب بازیهایشان تلف میشد. این موضوع مرا بهشدت آزار میداد و اغلب درنهایت سر آنها فریاد میزدم.
آیا با عصبانیت بهخاطر چیزهای کوچک، مطابق با آموزه استاد رفتار میکردم؟ هر کاری را که به خوبی انجام نمیدادم، بهعنوان شکافی در من محسوب میشد! چگونه خودم را ارتقا دهم و با سرعتِ اصلاح فا همراه شوم؟
بعد از خواندن مقاله جدید «بیدار شوید» استاد ، کاملاً تکان خوردم.
همانطور که رفتارم را براساس فا بررسی میکردم، احساس شرمندگی کردم – اما در همان زمان، ذهنم روشن شد. استاد از من میخواهند که بر محنت بزرگتری غلبه کنم تا بتوانم کارمای بیشتری را از بین ببرم و تزکیهام را بهبود بخشم. باید مأموریتم را برای نجات موجودات ذیشعور به پایان برسانم و به خانه آسمانی اولیهام برگردم.
گسترش افقهای من
انجام سه کار اولویتِ هر روز من است. علاوهبر تماس تلفنی با مردم در چین، مردم را به گروههای گفتگو دعوت میکنم تا به حقیقت درباره آزار و شکنجه فالون دافا آگاه شوند.
علاوهبر این، کارهایی را که در گذشته خوب انجام نداده بودم، اصلاح کردم. بهعنوان مثال، زمانی که فا را میخواندم، کلمات را اشتباه تلفظ، اضافه یا رد میکردم. اکنون متمرکز میمانم و فا را بهطور دقیق و با احترام میخوانم. زمانی که تمرینات را انجام میدادم یا سریعتر یا کندتر از موسیقی حرکت میکردم. اکنون با دستورالعملهای استاد همگام هستم. همچنین وقتی افکار درست میفرستم متمرکز میمانم تا دستانم در موقعیت صحیح باقی بمانند.
پس از اصلاح این شکافها وضعیت سلامتیام بهبود یافت، و تلاشهایم در پروژههای دافا هموارتر شد. بهعنوان مثال، وقتی افراد را به یک گروه گفتگو دعوت میکنم، نتایج بسیار دلگرمکنندهای دریافت میکنم.
یادگیری فناوری برای فردی ۷۰ ساله مانند من دشوار است. در طول دوره آموزشی، فقط دو مرحله اول را به یاد میآوردم و بقیه را فراموش میکردم. با مرور گفتههای مربی، متوجه شدم که باید کندترین یادگیرنده در گروه باشم. هیچیک از اصطلاحات فنی را نمیدانستم و کارکردن با نرمافزار غیرممکن بهنظر میرسید. تقریباً تسلیم شده بودم. اما، متوجه شدم که هر چیزی که تمرینکنندگان دافا با آن مواجه میشوند، تصادفی نیست. از استاد کمک خواستم. بنابراین با کمی پشتکار، درنهایت نحوه استفاده از نرم افزار را یاد گرفتم.
از زمانی که به این پروژه پیوستم، روزهایم شلوغ تر شده است. یک شب پس از مطالعه فا، ۱۰ دقیقه فرصت داشتم و به پیامهایی که تمرینکنندگان در فضای گفتگوی گروهی ما گذاشته بودند نگاه کردم. یکی از تمرینکنندگان اظهار کرد: «در گروه ما، او (من) عالی عمل میکند! او افراد زیادی را دعوت کرد تا به گروه گفتگوی روشنگری حقیقت بپیوندند». در شگفتی بودم! میدانستم که استاد به من خرد دادند و مرا تشویق کردند تا حتی بهتر عمل کنم.
تماسهای تلفنیام با چین نیز موفقیتآمیز بود. ازآنجاکه زمان صرفشده برای مطالعه فا را افزایش دادم، درکم از حقیقت، نیکخواهی، بردباری و معنای تمرینکننده دافا بودن عمیقتر شد.
وقتی شمارهها را میگرفتم آرام بودم. ترسی که قبلاً داشتم از بین رفت. یک بار با یکی از مقامات اداره پلیس گوانگشی تماس گرفتم. درباره آزار و شکنجه فالون دافا به او چیزهای زیادی گفتم. اما، وقتی شروع به پخش مقالهای ضبطشده کردم، او تلفن را قطع کرد. وقتی دوباره با او تماس گرفتم، گفت: «صدای ضبطشده را پخش نکن، از کلمات خودت استفاده کن.» به او گفتم که چگونه قطع روابط با حزب کمونیست چین (حکچ) مردم را ایمن نگه میدارد. در پایان، او از سازمانهای حکچ که به آن پیوسته شده دست کشید. مردم منتظر شنیدن حقیقت هستند!
دافا به من فرصتی دوباره در زندگی داد
با نگاهی به ۲۷ سال تزکیهام، تمام بیماریها و دردهای مزمنم از بین رفته است. درحال حاضر حدوداً هفتادساله هستم. آشناهایی که مرا با روحیه بالا در گروه مارش تیانگوئو درحال نواختن سنج میبینند، نمیتوانند سن واقعیام را باور کنند. چیزی که آنها میبینند معجزه دافا است! دافا به من زندگی جدیدی داد. برای نجات نیکخواهانه استاد بسیار سپاسگزارم!
اینها بخشی از درک من است. لطفاً به هر مورد نامناسب اشاره کنید
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود