(Minghui.org) یادداشت سردبیر: خانم چن جینگ، فارغالتحصیل بااستعداد دانشگاه، تازه بیستسالگی را رد کرده بود که صرفاً بهدلیل حفظ ایمانش به فالون گونگ مورد آزار و شکنجه قرار گرفت؛ فالون گونگ روشی معنوی است که از سال ۱۹۹۹ تحت آزار و شکنجۀ رژیم کمونیستی چین قرار داشته است. او در دورۀ دانشگاه تحت حصر خانگی قرار گرفت و تهدید به اخراج و حبس شد. پساز فارغالتحصیلی، از شغل خوبش در بیمارستان اخراج شد. او مجبور شد برای جلوگیری از آزار و شکنجه شدن آواره باشد و سالها در ترس زندگی کند. در ۳۷سالگی دستگیر و سپس به پنج سال زندان محکوم شد. او در بازداشتگاهها و زندانها مورد انواع شکنجههای وحشیانه قرار گرفت.
در این گزارش خانم چن به تفصیل شرح میدهد که چگونه از نظر جسمی و روحی مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. (ادامه از قسمت ۲)
اولین جلسه رسیدگی به تعویق افتاد
دادگاه منطقه جیائو در جیاموسی اولین جلسه دادگاه را در ۱۳دسامبر۲۰۱۶ از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح در دادگاه طبقه اول بازداشتگاه برگزار کرد.
قبل از ورود به دادگاه، یکی از ضابطان مرا به اتاق کوچک کناری برد. لی ژونگی و لی کایهونگ قاضی دادگاه کیفری دادگاه منطقه جیائو و دو خواهرم وارد شدند.
لی ژونگی به من گفت: «من آخرین فرصت را به تو میدهم. برای اعتراف به گناه و دریافت مجازات سبکتر دیر نیست.» به خواهرم گفت که اولین وکیلم دستگیر شده است. خانوادهام ۶۰۰۰۰ یوآن برای استخدام وکیل دیگری هزینه کردند، اما فایدهای نداشت. پول آنها هدر رفت. لی کایهونگ به ابراز حرفهایش ادامه داد و به من گفت که غم انگیز است که میبیند من، فارغالتحصیل دانشگاه، با توجه به شهریهای که توسط کشور پرداخت میشود و هزینههای زندگیام که توسط والدینم پرداخت میشود، در نهایت در چنین وضعیتی قرار میگیرم. خواهر بزرگم گفت که وضعیت سلامتی بد مادرمان همهاش تقصیر من است.
گفتم: «تمرین فالون گونگ غیرقانونی نیست. قانون اساسی چین تصریح میکند که شهروندان آزادی عقیده دارند. اگر برای پدر و مادرم اتفاقی بیفتد از پلیس و دادگاه شکایت خواهم کرد. این شما بودید که مرا دستگیر و به زندان محکوم کردید و باعث شدید به پدر و مادرم آسیب وارد شود.»
پس از شروع جلسه، دادستان یانگ جینگجوان کیفرخواست را خواند. او محکومیتی را که پلیس پیشنهاد کرده بود توصیه کرد.
من در دادگاه اظهار کردم که طی بازجویی تحت آزار و شکنجه قرار گرفتهام و به لی ژونگی در انتهای اتاق دادگاه بهعنوان عامل جنایت اشاره کردم. وکیلم هوانگ نام او را پرسید و من گفتم که نام او لی ژونگی است. قاضی پو شوئمی فوراً صحبت مرا قطع کرد و گفت که این موضوع بعداً در طول مناظره مطرح خواهد شد. دادستان یانگ جینگجوان نیز چند بار از قاضی خواست حرف مرا قطع کند.
وکیل مدافع دیگر من، لین، سپس خواستار بهتعویقانداختن جلسه دادرسی شد. او خاطرنشان کرد که برگزاری دادگاه در بازداشتگاه غیرمنطقی است و من طبق قانون سه روز قبل این اخطاریه دریافت نکرده بودم.
قاضی از شنیدن این موضوع متعجب شد، اما او با بهتعویقانداختن جلسه دادرسی موافقت و اعلام کرد که شش روز بعد در همان محل جلسه دیگری را برکزار میکند. او ادعا کرد که دادگاه درحال بازسازی است، اما گزارشهای دادگاه نشان میدهد که در همان زمان میزبان برخی از محاکمات دیگر بوده است. او همچنین به وکلای من گفت: «برای شما آسان نیست که برای جلسه دادگاه به اینجا بیایید. چن جینگ برای شما دردسرهای زیادی ایجاد میکند.»
درحالیکه لی کایهونگ از انتهای اتاق دادگاه به سمت من میآمد، گفت که من برای همه، به خصوص خواهرم که مسافت طولانی را طی کرده بود، دردسر درست میکنم.
پو از منشی خواست تا رونوشت را چاپ کند و من آن را امضا کنم. من بدون خواندن از امضای آن خودداری کردم. دادستان یانگ بهشدت خشمگین شد. لی کایهونگ گفت: «خوب، بهعنوان مدرک عکس او را بگیرید و بنویسید که از امضاکردن خودداری کرده است.»
پس از اینکه مرا به سلول بازگرداندند، لی ژونگی بهسرعت به سمت من آمد و با یک بطری آب به ضربه وارد کرد. گفت: «چطور توانستی حرفهای بیخودی بزنی. من کی تو را کتک زدم؟» بلافاصله به بطری آب که در دستش بود اشاره کردم و گفتم: «ببین، جلوی این همه آدم داری کتک میزنی. چطور میتوانی بگویی مرا کتک نزدی؟» لی ژونگی عصبانی شد و بلافاصله بطری آب را پشت سرش قرار داد.
جلسه دادرسی دوم
دادگاه دومین جلسه رسیدگی به اتهامات مرا در ۱۹دسامبر در سالن موقت دادگاه در طبقه اول بازداشتگاه برگزار کرد.
قبل از شروع جلسه در ساعت ۹:۳۰ صبح، مأمور دادگاه مرا به اتاق کوچکی برد. لی ژونگی، لی کایهونگ، خواهر بزرگم و یک قاضی زن همگی در آنجا حضور داشتند. لی ژونگی دوباره با من بحث کرد و اصرار کرد که من را کتک نزده و از شکنجه بیخبر است. اشاره کردم که هم او و هم یانگ بو آنجا بودند و او مأموران را تشویق کرد که من را تحت آزار و شکنجه قرار دهند. گفتم: «اگرچه بازوهایم از کار افتاده بودند، چشمانم هنوز تیزبین بودند. وقتی شروع به کتکزدن من کردند، تو در اتاق کناری پنهان شدی، اما بعداً بیرون آمدی. من تو را آنجا دیدم. یانگ بو نیز آنجا بود.» او حرفم را قطع کرد.
سپس ژانگ ویمینگ، رئیس اداره امنیت داخلی منطقه جیائو آمد و گفت: «چن جینگ، هنوز نمیدانی که آن چیزها متعلقات تو بودهاند؟»
گفتم: «وقتی کسی در خانه نبود وارد خانهام شدی. هیچکسی ندید تو داخل خانه من چه کردی. من کاری نکردم که خلاف قانون باشد.»
لی کایهونگ جلوی صحبت مرا گرفت و گفت: «درباره این چیزها صحبت نکن. بیفایده است.»
گفتم: «هر کاری که ما (تمرینکنندگان) انجام میدهیم به نفع شماست.»
لی کایهونگ پاسخ داد: «بس کن، به چه کسی کمک میکنی؟ حتی نمیتوانی به خودت کمک کنی!»
یکی از مأموران زن دادگاه مدام به من فشار میآورد: «بیهوده به دانشگاه رفتی. چرا سؤالات آنها را درک نمیکنی؟ فقط جواب آنها را بده. فقط جلو برو و بپذیر که گناهکاری. اینقدر حرف مفت نزن. اگر همینطور به صحبتکردن ادامه دهی چگونه میتوانیم جلسه دادگاه را شروع کنیم؟»
پس از شروع جلسه، دادستان یانگ جینگجوان بسیاری از مطالب فالون گونگ را بهعنوان شواهد پیگرد قانونی به نمایش گذاشت، از جمله تقویم، جزوه، سیدی، کارت، مهر، و کتابهای فالون گونگ. مأمور زن یکی یکی آنها را بالا گرفت تا آنها را نشان دهد. یانگ گفت که در مجموع بیش از ۵۰۰ مدرک وجود دارد.
من اعتراض کردم و گفتم: «اولاً پلیس به خانه حمله کرد درحالیکه کسی در خانه نبود، بنابراین نمیتوان مدارک آنها را تأیید کرد مبنیبر اینکه متعلق به من هستند. ثانیاً، دادستان هر صفحه از یک تقویم یا جزوه را بهعنوان مدرکی جداگانه و یک کارت با طرحهای متعدد را نیز بهعنوان شواهد متعدد شمارش کرد. سوماً، بهعنوان یک تمرینکننده فالون گونگ، داشتن این وسایل قانونی است زیرا قانون اساسی به شهروندان حق آزادی عقیده را میدهد.
وکیل هوانگ همچنین استدلال کرد که شواهد به دست آمده نامعتبر است زیرا پلیس بدون حضور خودم یا بستگان نزدیک به محل سکونت من حمله کرد. قاضی پو شوئمی تأیید کرد.
دادستان یانگ ادعا کرد که شواهد بیشتری برای تأیید اتهام دارد. او گفت که قانون به بازپرس اجازه میدهد تا در شرایط اضطراری بدون حضور کسی وارد خانه مظنون شود.
وکیل هوانگ از من پرسید که چرا گزارش تفتیش و جستجو دارای امضای من است، که نشان میدهد من با یورش و غارت موافقت کردهام.
گفتم: «حدود ساعت ۱۴ روز ۲۱ژانویه۲۰۱۶ دستگیر شدم. از آن زمان به خانه نرفتم. زمانی که حمله انجام شد، مرا در اداره پلیسراه یویی بازداشت کردند. بنابراین من حضور نداشتم چه رسد به اینکه رضایتنامه درخصوص اقلام ضبطشده در محل را امضا کرده باشم. در طی بازجویی بعدی، یکی از مأموران پلیس به من گفت که آنها هر گوشه خانه را از سقف کاذب گرفته تا وسایل داخل یخچال را بازرسی کردند. من بارها به آنها تذکر دادم که تمام اقلام ضبطشده اموالل شخصی من هستند و باید به من بازگردانده شوند. پلیس در اواسط ماه می فهرستی از اقلام ضبطشده تهیه کرد و از من خواست تا آن را امضا کنم. گفتند که اگر امضا کنم اقلام را به من پس میدهند. من حرف آنها را باور و برگه را امضا کردم. اما آنها به من اجازه ندادند که زیر امضایم تاریخ بگذارم. بعداً شخصی تاریخ ۲۲ژانویه۲۰۱۶ را در آن درج کرد.
وکیل هوانگ خاطرنشان کرد که من در زمان حمله در بازداشت پلیس بودم، بنابراین بهعنوان یک شرایط اضطراری مورد پذیرش قرار نمیگیرد. وکیل لین همچنین اضافه کرد که دادستان تعداد شواهد را ناعادلانه محاسبه کرد و قصد دارد مجازات سنگینتری در نظر گرفته شود.
سپس دادستان انبوهی از اوراق را بیرون آورد و گفت که آنها نامههای شکایت من علیه عاملان جنایت هستند. من اعلام کردم که آن اقلام مربوط به خانه من نیستند و هرگز آنها را چاپ نکردم. در عوض، به وضوح به یاد دارم که یانگ بو آنها را در طی یک بازجویی نزد من آورد و به من گفت که آنها را از اینترنت چاپ کرده است. در ادامه اضافه کردم که این حق قانونی من است که از مجرمان شکایت کنم و آنها باید به این شکایات رسیدگی کنند نه من.
دادستان به خواندن اسناد مکتوب چند تمرینکننده ادامه داد، که توضیح میدادند چگونه در سال گذشته به ادارات استانی مربوطه مراجعه کردهاند تا شکایت خود را علیه آزار و شکنجه ارائه کنند. او حتی گزارش بازدیدکنندگان از کنگره خلق استان و دادستانی استان را نشان داد تا ثابت کند که تمرینکنندگان مزبور واقعاً به آنجا رفتهاند.
گفتم: «عمل آنها ربطی به من نداشت. این واقعیت که کنگره خلق استان و دادستانی استان از آنها استقبال کردند نشان داد که کاری آنها انجام دادند کاملاً منطقی بود. اما منطقی نیست که شما از آن بهعنوان مدرکی علیه من استفاده کنید تا نشان دهید که من گناهکارم.»
دادستان یک پاراگراف از متن بازجویی مرا خواند که به آن تمرینکنندگان اشاره داشت. توضیح دادم که مجبورم کردند به سؤالات مأموران پلیس پاسخ دهم درحالیکه بعد از آویزانکردن من تقریباً هشیاریام را از دست داده بودم. اما هرگز نام خاصی از هیچ تمرینکنندهای را ذکر نکردم. در پایان این متن، مأمور پلیس لی چیانگ همچنین از من خواست که درباره این سؤال که شکنجه شدهام پاسخ «نه» بدهم. من آنقدر ضعیف بودم که نمیتوانستم با آنها بحث کنم. آنها مرا تهدید کردند و گفتند که اگر سکوت کنم به شکنجه من ادامه خواهند داد. بعد از اینکه مجبور شدم برخلاف میلم جوابشان را بدهم، از خنده منفجر شدند. احساس کردم توهین بزرگی است. پس از آن، بارها درخواست کردم که آشکار کنند که این گزارش صحت ندارد، اما پلیس نپذیرفت.
وکیل هوانگ اضافه کرد که این مسئله رضایت اجباری را تأیید میکند که چرا من از امضای سه نسخه از فهرست اقلام مصادرهشده امتناع کردم، در حالی که موافقت کردم که سه نسخه دیگر را امضا کنم که همه آنها تاریخ ۲۲ژانویه۲۰۱۶ داشتند.
وکیل لین پرسید که چرا در مدارک پرونده هرگز محل بازجویی در چهار ماه گذشته ذکر نشده است و ممکن است مأموران عمداً آن را کنار گذاشتهاند تا این واقعیت که من شکنجه شدهام را پنهان کنند. او از قاضی خواست تا شواهد دادستانی را بررسی کند و هر مدرکی که از طریق شکنجه به دست آمده بود را رد کند.
قاضی دادگاه را بعد از ساعت ۱۱:۰۰ صبح به بعد موکول کرد و حدود ساعت ۱۱:۳۰ صبح که بعد از صرف ناهار در بازداشتگاه بود، به سلول بازگردانده شدم. به مأمور دادگاه گفتم که هنوز چیزی نخوردهام اما او مرا به داخل سلول هل داد و در را قفل کرد.
حوالی ساعت ۱۲:۳۰ بعدازظهر مرا به دادگاه موقت بازگرداندند. چون غذا نخورده بودم فشارم پایین بود. از نشستن روی صندلی فلزی احساس سرما میکردم و در طول بقیه جلسه میلرزیدم.
قاضی پو شوئمی میخواست در بعدازظهر روند دادگاه را تسریع کند و پیشنهاد داد که بازجویی متقابل و مناظره همزمان انجام شود.
وکیل هوانگ از افسر ژانگ ویمینگ و یو هایانگ که در یورش به خانه من و بازجویی از من نقش داشتند، درخواست کرد تا برای پاسخگویی به سؤالات در دادگاه حاضر شوند. اما پو درخواست وکیل را رد کرد و گفت که طبق درخواست دادستان، این دو مأمور فقط میتوانند به عنوان بازپرس در دادگاه حاضر شوند.
ژانگ ویمینگ در بخش انتهایی اتاق دادگاه نشسته بود و بهطور معمولی روی صندلی با پاهای روی هم لم داده بود. قاضی خواست از او سؤالی بپرسد که وکیل هوانگ از او خواست در ردیف جلو بنشیند.
ژانگ ویمینگ از نشستن در کنار من ناراضی بود. او اظهار داشت که دستوراتش را از سطح استان و شهرداری برای تفتیش محل سکونت من دریافت کرده و هر کاری که در این مسیر انجام داده طبق قانون بوده است. او گفت که تاریخ و زمان دقیق حمله را به خاطر نمیآورد، اما ممکن است بعدازظهر بوده باشد.
وکیل هوانگ اشاره کرد که اختلاف زمان حمله از زمان ثبت پرونده بین ۸:۳۰ صبح تا ۹:۳۰ صبح بوده است. وکیل گفت: «ازآنجاکه ژانگ مسئول این پرونده بود، باورش سخت است که او نمیتواند زمان را به خاطر بیاورد، با توجه به اینکه این پرونده مهمی است که دستور آن از اداره پلیس استان صادر شده است.»
دادستان یانگ جینگجوان هارد دیسک و سیدی- رام کامپیوترم را بهعنوان مدرک بیرون آورد. از او خواستم محتویات آنها را نشان دهد.
یانگ آن را به کامپیوتر وصل و چند پوشه را باز کرد. «ببینید، چیزهای زیادی وجود دارد. در اینجا ما نام افراد، وبسایت مینگهویی و فالون دافا را روی نام فایلها داریم.»
گفتم: «اما داشتن آنها نامها معنی ندارد. هیچ قانونی حکم نکرده است که کلماتی مانند "مینگهویی" یا "فالون دافا" غیرقانونی هستند.»
دادستان یانگ با مأمور یو هایانگ برای شهادت تماس گرفت. او گفت که از مافوقش دستور رسیدگی به پرونده مرا گرفته است. او شخصی بود که به همراه ژانگ ویمینگ محتویات را از کامپیوتر من استخراج کرد و به اداره پلیس شهر جیاموسی فرستاد.
به یو اشاره کردم و گفتم: «من این شخص را میشناسم. او مأموری از اداره امنیت داخلی منطقه جیائو است. یکی از مأموررانی بود که با آویزانکردن مرا شکنجه کرد.»
یانگ همچنین با یک مأمور پلیس از بخش اینترنت اداره پلیس شهر جیاموسی برای شهادت تماس گرفت. نام او وانگ زی بود. او فردی بود که تمام دادههای ارسالشده توسط یو و ژانگ را جمعآوری و یک سیدی از آنها تهیه کرد.
وکیل هوانگ از وانگ سؤال کرد و پرسید که چگونه تصمیم میگیرد کدام فایلها را نگه دارد. وانگ اظهار داشت که همه چیز را بدون پیروی از هیچ پروتکلی از کامپیوتر استخراج کرده است.
وکیل هوانگ گفت: «مطالب در کامپیوتر من نیز ممکن است کلماتی مانند فالون دافا یا وبسایت مینگهویی نیز داشته باشند. افراد همچنین ممکن است چنین فایلهایی را از طریق ایمیل یا رسانههای اجتماعی دریافت کنند. اما هیچ قانونی این کلمات را غیرقانونی تعریف نکرده است.»
یانگ همچنین ویدئویی را پخش کرد که نشاندهنده حمله به خانه من بود. اما فیلم بهشدت حالت پرش داشت و فقط زمین را نشان میداد، بنابراین غیرممکن بود که تأیید کرد که چه چیزهایی برداشته شده یا اینکه جیزهایی توسط پلیس در آنجا گذاشته شده یا خیر.
همچنین متوجه شدم که اتاق به شدت نورانی شده بود که نشان میداد حمله نمیتواند بین ساعت ۸:۳۰ صبح تا ۹:۳۰ صبح انجام شده باشد همانطور که در مدارک پرونده نوشته شد. یک ردیف خانه در ضلع شرقی محل سکونت من وجود دارد که نور صبح را مسدود میکند. گفتم که به نظرم آنها صحنه را بعد از پایان حمله ضبط کردند.
یانگ ویدئوی دیگری پخش کرد که مدعی بود من در حال اعتراف بودم. در این ویدئو سرم پایین بود و خیلی ضعیف به نظر میرسیدم. صدایی نمیآمد.
از او پرسیدم: «چرا صدا نمیآید؟ چرا این تنها فیلم ضبطشده بازجویی از چهار ماه گذشته است؟ این اتفاق بعد از شکنجهام افتاد. آنها مرا مجبور کردند اظهارنامهای را که تهیه کرده بودند ضبط کنم. مجبورم کردند آن را بخوانم ولی من نمیخواستم. این چیزی است که اتفاق افتاد.»
وکیل هوانگ همچنین خاطرنشان کرد که حالت من در این ویدئو با من در دادگاه کاملاً متفاوت است. انگار دو فرد متفاوت هستند. این موضوع اظهارات مرا تأیید کرد مبنیبر اینکه تحت شکنجه و زور مجبور به ضبط این ویدئو شدم.
قاضی پو به سؤال وکیل من اشاره نکرد، بلکه به بیانیه نهایی ادامه داد. دادستان یانگ آخرین بند کیفرخواست و حکم پیشنهادی علیه مرا خواند.
من اظهارات دفاعیه خود را بیرون آوردم و شروع به خواندن آن کردم، اما قاضی پو سعی کرد بعد از خواندن یک پاراگراف از آن مرا متوقف کند. اما من به خواندن ادامه دادم. وقتی تقریباً به نیمههای آن رسیدم، او فریاد زد که ادامه ندهم و به مأمور دادگاه دستور داد که اظهارنامه دفاعیام را بگیرد. وکیل لین اعتراض کرد و گفت که نباید جلوی مرا بگیرند.
وکیل هوانگ ادامه داد: «حتی طبق قانونی که شما به آن اشاره کردید، نسخههای زیادی از این مطالب توزیع شدند و فقط موکل من آنها را در اختیار داشت، بنابراین او نباید مسئولیت کیفری داشته باشد.»
وکیل لین همچنین اظهار داشت: «آزادی عقیده یک حق قانونی است که توسط قانون اساسی به شهروندان اعطا شده است،... فالون گونگ در فهرست چهارده فرقه ذکر نشده است، ... بنابراین موکل من مجرم نیست و نباید مسئولیت کیفری داشته باشد. ... ماده ۳۰۰ قانون جزا به اشتباه درباره فالون گونگ اعمال میشود...»
پس از پایان جلسه، از دفاع قاطعانه هر دو وکیل تشکر کردم.
پس از اینکه دو وکیل دادگاه را ترک کردند، منشی، شو شنگ، متن محاکمه را چاپ کرد و از من خواست آن را امضا کنم. اما من اصرار کردم که ابتدا آن را بخوانم تا مطمئن شوم که حقایق را منعکس میکند. شو عصبانی شد. پس از خواندن چند صفحه، چند بخش را پیدا کردم که لازم بود دوباره نوشته شوند، اما شو نپذیرفت. دادستان یانگ و رئیس دادگاه جنایی لی کایهونگ نیز نپذیرفتند. لی کایهونگ گفت اگر از امضای متن محاکمه امتناع کنم باید از من عکس بگیرند. درنهایت، فقط پس از خواندن چند صفحه آن را امضا کردم زیرا میترسیدم در صورت امتناع محتوا را تغییر دهند.
به خواهر بزرگم ادای احترام کردم و از او برای مراقبت از پدر و مادرمان کمک خواستم. به او گفتم: «خواهش میکنم بدان که خواهرت بیگناه است و من سعی میکنم زودتر به خانه برگردم.»
لی ژونگی بلافاصله گفت: «حتی به رفتن به خانه فکر نکن.»
لی ژونگی و ژانگ دیگانگ خواهر بزرگم را در ۱۶ژانویه۲۰۱۷ به بازداشتگاه آوردند. آنها قرارداد خرید خانه و اسناد تأمین گرمایشی را که در جریان یورش ضبط شده بود، پس دادند. آنها را به خواهرم دادم.
لی گفت که در طول تجدیدنظر آخرین فرصت برای اعتراف به گناهم را دارم تا بتوانم شامل ضمانت مشروط شوم و اجازه داشته باشم در خانه مدت محکومیت را سپری کنم. اما من به او گفتم: «نه.»
خواهرم گفت: «به نظر میرسد که نمیخواهی به خانه بیایی.» به او گفتم که میخواهم اما آنها مرا مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
همان موقع قاضی پو وارد شد و حکم پنج سال زندان را برایم صادر کرد. همچنین ۱۰۰۰۰ یوآن جریمه شدم. گفتم که من هیچ جرمی مرتکب نشدهام و یک ریال هم نمیدهم. پو گفت که حتی اگر از پرداخت امتناع کنم، دادگاه میتواند اقدامات اجباری انجام دهد و بدون رضایت من از حساب بانکیام پول برداشت کند.
(ادامه دارد.)
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه شکنجه زنان