(Minghui.org) هر سه‌شنبه، تمرین‌کنندگان در منطقه من برای ازبین‌بردن نیروهای شیطانی در سایر بُعدها که به دنبال آزار و شکنجه دافا هستند افکار درست می‌فرستند.

متوجه شدم که فرستادن افکار درست برای منطقه محلی می‌تواند آزار و اذیت را کاهش دهد و به مریدان محلی کمک کند تا یک بدن را تشکیل دهند. همچنین به من کمک می‌کند افکار درست خود را حفظ کنم تا نیروهای کهن نتوانند با من مداخله کنند.

در سطحی معین، این دیدگاه لزوماً اشتباه نبود، اما بعداً در انگیزه خود مقداری خودخواهی را شناسایی کردم.

یک روز سه‌شنبه بعدازظهر، نیم ساعت متوالی افکار درست ‌فرستادم. پس از پایان کار، مقاله اخیر وب‌سایت مینگهوییرا به یاد آوردم که گزارش می‌داد آزار و شکنجه در استان من نسبت به سایر مناطق کشور بسیار شدید بود.

در زمانی که کل استان ما در رنج بود، فرستادن افکار درست فقط برای منطقه خودمان درست نبود، بنابراین افکار درست بیشتری فرستادم تا همه عوامل شیطانی را در مرکز استان و شهرهای دیگر استان‌مان پاکسازی کنم.

افکارم واضح، متمرکز و بسیار درست بودند. وقتی حالت دستم را از «عمود نگه‌داشتن کف یک دست» به «وضعیت دست نیلوفر آبی» تغییر دادم، میدان انرژی بسیار نرم و ملایمی را در اطراف خودم احساس کردم. میدانی از نور آبی در سمت راستم ظاهر شد که به‌طور یکنواخت به سمت بیرون پخش ‌شده، دورتر و دورتر می‌شد و به‌تدریج از رنگ آبی به رنگ سفید محو شد.بسیار هیجان‌زده بودم؛ می‌دانستم که کار درست را انجام می‌دهم.

برای مدتی طولانی، به خودم گفته بودم که از شر خودخواهی و منیت خود خلاص خواهم شد، به این امید که «روشن‌بینی درست ازخودگذشتگی و نوع‌دوستی را کسب کنم.» («کوتاهی‌نداشتن در سرشت بودایی»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) همانطور که استاد بیان کردند. اگرچه کاری که انجام دادم ممکن است چندان مهم به نظر نرسد، اما برای من لحظه روشن‌بینی مهمی بود.

در طی دو سال گذشته، به ازبرکردن و خواندن جوآن فالون و مطالعه سخنرانی‌های جدید استاد ادامه داده‌ام. انجام این کار  کمکم کرد که فا را بهتر درک کنم و شین‌شینگ خود را بهبود بخشم.

اخیراً، متوجه می‌شوم که اغلب هنگام مطالعه آموزه‌های دافا عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌گیرم. گاهی اوقات، به دلایلی که نمی‌توانم توضیح دهم، حتی اشک می‌ریزم.

در طی چند روز، چند سخنرانی استاد قبل از سال ۱۹۹۹ را خواندم. قبلاً آنها را خوانده بودم، اما چیز عمیق‌تری از آنها درک نکرده بودم. مخصوصاً برای درک ساختار جهان سخت تلاش می‌کردم. این بار وقتی آنها را خواندم. دوباره، می‌توانستم معنای لایه‌ای از فا را در سطح خود ببینم، و بفهمم که چرا استاد به ما چنین فای سطح بالایی را آموزش داده‌اند. دلیلش این است که هر مرید دافا از یک بدن کیهانی بسیار بالا در جهان ما یا جهان‌های دیگر آمده است، و ما باید به چنین فای سطح بالایی روشن‌بین شویم تا به بهشت‌های آسمانی مربوطه خود بازگردیم.

یک روز، درحالی‌که فا را مطالعه می‌کردم، نمی‌توانستم جلوی گریه‌ام را بگیرم. به ذهنم خطور کرد که هر مرید دافا که به زمین می‌آید، رنج‌های زیادی کشیده است، و هر چیزی در روی زمین، غیر از تزکیه، ربطی به ما ندارد.اکنون بیشتر و بیشتر احساس می‌کنم که بیگانه‌ای در این دنیا هستم. اینجا فقط یک چیز برای ما مهم است - تزکیه. تنها انجام مسئولیت تاریخی ماست که به ما مربوط می شود.

ذهن من آکنده از کلمه «مسئولیت» شده است. از طریق اشاره‌‌های استاد، به یاد آوردم که ما هزاران سال بازپیدایی را پشت سر گذاشته‌ و برای تحقق عهد اولیه خود رنج‌های زیادی کشیده‌ایم. اینکه آیا سه کار را به‌خوبی انجام می‌دهیم یا نه بستگی به میزان کوشا‌بودن ما دارد.

وقتی خوب عمل کنیم، موجودات آسمانی ما را تشویق کرده و به ما نگاه می‌کنند، اگر خوب عمل نکنیم، مضطرب می‌شوند، با بی‌قراری منتظر می‌مانند تا خوب کار کنیم و به خانه برگردیم.

انجام سه کار مسئولیت هر مرید دافا است، و ما با توجه به اینکه چگونه به‌خوبی آنها را به انجام می‌رسانیم سنجیده می‌شویم، زیرا مریدان دافا پادشاهان و لردهای همه موجودات ذی‌شعور هستند.

از طریق مطالعه فا، متوجه شدم که زندگی یک مرید دافا کاملاً «برای دیگران» است و ما زندگی خود را وقف حقیقت جهان می‌کنیم. ما موجوداتی هستیم که دافا ما را آفریده است و برای فداکاری‌کردن به دنیا آمده‌ایم. فقط بعد از اینکه به سطح مردم عادی سقوط کردیم، سرشت ذاتی ما مدفون شد و خودخواه شدیم. این مسئولیت ماست که با تزکیه به سرشت ذاتی خود بازگردیم. وگرنه صلاحیت این را نداریم که ذره‌ای از جهان جدید باشیم، از استاد سپاسگزارم که مرا به‌عنوان یکی از مریدان دافا در دوره اصلاح فا انتخاب کردند، و بهره‌مندی از نجات استاد، مرا به یکی از شادترین مردم جهان تبدیل کرده است.

من بیش از بیست سال دافا را تمرین کرده‌ام و از استاد بی‌نهایت سپاسگزارم که مرا از ورطه‌ای آلوده بیرون کشیدند و هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی پاکسازی کردند. من به فردی روشن‌فکر و خوش‌قلب تبدیل شده‌ام که قادر به بردباری و تحمل شکست است. فرصت تزکیه را ارج می‌نهم و هر زمان که بین خانواده، هم‌تمرین‌کنندگان و سایر افراد اختلاف دارم، همیشه خودم را به‌عنوان یک تزکیه کننده اداره می‌کنم. در طول سال‌ها، بر محنت‌های بزرگ و جزئی غلبه کرده‌ام و خود را نسبتاً کوشا می‌دانم.

یکی از هم‌تمرین‌کنندگان که مرتباً با او تماس داشتم، ناگهان برای مدتی  مرا نادیده گرفت. برای بیش از نیم سال، نمی‌توانستم وارد خانه او شوم و او هرگز تماسی با من برقرار نکرد. در پایان، هر چه بیشتر درباره آن فکر می‌کردم، عصبانی تر می‌شدم. درگیری‌هایی که در گذشته با این تمرین‌کننده داشتم نیز دوباره ظاهر می‌شدند.

برای مدتی احساس می‌کردم که وابستگی‌های پرخاشگری، رنجش، حفظ آبرو و حس بی‌تفاوتی به هم‌تمرین‌کننده همگی بروز کرده‌اند. احساس می‌کردم اصلاً مانند یک تمرین‌کننده رفتار نمی‌کنم.

فهمیدم که باید آرام باشم، فرقی نمی‌کند که چه کسی درست می‌گوید یا اشتباه می‌کند، استاد گفتند که به درون خود نگاه کنیم، بنابراین من بارها و بارها جمله «حق با اوست، و من اشتباه می‌کنم.» («حق با چه کسی است، چه کسی اشتباه می‌کند»، هنگ یین جلد سوم) را ‌خواندم. قلبم به‌تدریج آرام گرفت.

ازآنجاکه نمی‌توانستم شخصاً با هم‌تمرین‌کننده صحبت کنم، از طرف آگاه او در بعدی دیگر عذرخواهی کردم: «متأسفم. من اشتباه کردم. ناراحت نباشید، بیایید با هم خوب تزکیه کنیم.» گاهی اوقات احساس ناراحتی در او به سوی من برمی‌گشت؛ آنها به من نشان می‌دادند که کاملاً آن را رها نکرده‌ و هنوز هم نیاز به بهبود دارم.

به ازبرکردن فا و مطالعه آموزه‌های استاد در سراسر جهان ادامه دادم. متوجه شدم که ما مریدان دافایی هستیم که در اصلاح فا به استاد کمک می‌کنیم - چه فرصت و افتخار مقدسی! اما در عین حال، فا برای ما به‌عنوان مریدان دافای دوره اصلاح فا الزامات سطح بالایی دارد.

من قبلاً خیلی کوته‌فکر بودم و کیفیت روشن‌بینی ضعیفی داشتم. تزکیه‌ام بسیار سطحی بود و بسیاری از وابستگی‌ها دست‌نخورده باقی ماندند. من واقعاً شرمنده بودم: «استاد، اشتباه کردم. نمی‌توانم در یک سطح دارای پیچ و خم به مسیرم ادامه دهم. باید تمام لایه‌های مواد بدی را که با فا مطابقت ندارند از بین ببرم، آنها را ریشه کن کنم، شین‌شینگ خود را بهبود بخشم و به‌طور واقعی تزکیه کنم.»

هنگام مطالعه فا، به‌طور مداوم سخنان استاد را می‌دیدم:

«به شما می‌گویم که اگر دشمنان خود را دوست نداشته باشید نمی توانید به کمال شوید. (تشویق) موجودات شیطانی که به دافا آسیب می‌زنند استثنا هستند.» (آموزش فا در کنفرانس کانادا)

فهمیدم که باید فردی با بردباری و نیک‌خواهی عظیم شوم.

اخیراً با کمی بهبود در خصوص شین‌شینگ و روشن‌بینی، ذهنم آرام شده است.

یک روز در حین مدیتیشن، فکر کردم: «آیا واقعاً اختلاف با آن هم‌تمرین‌کننده را رها کرده‌ام؟ آیا باز هم مرا آزار می‌دهد؟» پس از مدتی مدیتیشن، ذهنم همچنان آرام بود و بدنم احساس بسیار راحتی داشت. احساس کردم که کاملاً شکایت خود از آن هم‌تمرین‌کننده و این احساس که در حقم ظلم شده است را کنار گذاشته‌ام.

از شفقت و آموزه‌های استاد در طول سفرم سپاسگزارم. مطمئناً از بر خودم لازم می‌دانم که به‌طور جدی مطابق استانداردهای دافا عمل کنم، سه کار را به خوبی انجام دهم و با استاد به خانه برگردم.

اگر مورد نامناسبی در تبادل تجربه بالا وجود دارد، لطفاً به آن اشاره کنید.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.