(Minghui.org) من معلم مدرسه ابتدایی در چین هستم و بیش از ۲۰ سال فالون دافا را تمرین کرده‌ام. از زمانی که شروع به تمرین کردم، فردی سالم، آرام و خوش‌بین شدم. هر روز احساس آرامش و شادی می‌کنم.

به دلیل افول معیارهای اخلاقی، حرفه معلمی به‌طور فزاینده‌ای چالش‌برانگیز شده است. اکثر دانش‌آموزان فقط به فکر خودشان هستند. والدین آنها از معلمان طلبکارانه رفتار می‌کنند. آنها همچنین به فرزندان خود می‌گویند که وقتی با اختلافی مواجه می‌شوند، مقابله‌به‌مثل کنند. اکثر کودکان این روزها نمی‌دانند فرهنگ سنتی چیست. آنها دیگر به بزرگترهای خود احترام نمی‌گذارند و حتی سر والدین خود فریاد می‌زنند. ما معلمان تحت فشار زیادی هستیم و والدین و معلمان دیگر به یکدیگر احترام نمی‌گذارند و به هم اعتماد نمی‌کنند.

من عادت داشتم به‌راحتی عنان اختیارم را از دست بدهم و بعد از شروع تدریس در مقطع دبستان حتی بیشتر عصبانی می‌شدم.پس از اینکه فالون دافا را تمرین کردم، به اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری عمل کردم و از استانداردهای دافا برای راهنمایی گفتار و اعمالم در محل کار استفاده کردم. صبور و دلسوز شدم. هر کاری را به‌خاطر دیگران انجام می‌دهم و با دانش‌آموزان مانند فرزندانم رفتار می‌کنم. اغلب از فرهنگ سنتی به آنها می‌گویم و توضیح می‌دهم که فضیلت و تقوا چیست.

اغلب برای دانش‌آموزان داستان‌هایی درباره مردم قدیم تعریف می‌کنم که چگونه نارضایتی‌ها را با مهربانی جبران می‌کردند و چگونه اجداد ما به بزرگان خود احترام می‌گذاشتند. دانش‌آموزان من عاشق گوش‌دادن به این داستان‌ها هستند. آنها همیشه دور من جمع می‌شوند، سؤال می‌کنند و بعد از کلاس با من صحبت می‌کنند. با گذشت زمان، دیدگاه آنها تغییر کرد. آنها متواضع شدند و اغلب به دیگران کمک می‌کنند.

استاد بیان کردند:

«باید همیشه با دیگران مهربان و بامحبت باشید و وقتی کاری انجام می‌دهید دیگران را در نظر بگیرید. هرگاه با مشکلی مواجه می‌شوید، باید اول فکر کنید آیا دیگران می‌توانند این موضوع را تحمل کنند یا آیا برای آنها باعث صدمه‌ای نمی‌شود. با انجام این کار، مشکلی وجود نخواهد داشت. در تزکیه باید از استانداردهای بالا و بالاتری پیروی کنید.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

هیچ‌وقت چیز ناراحت‌کننده‌ای نمی‌گویم. اکثر دانش‌آموزان دبستانی از خودکنترلی ضعیفی برخوردارند. برخی از آنها که شیطنت می‌کنند اغلب به هرج و مرج می‌افزایند. گاهی اوقات نمی‌توانم عصبانی نشوم، اما وقتی به یاد آموزه‌های استاد می‌افتم، آرام می‌شوم و خودم را جای شاگردان می‌گذارم تا به اصل مشکل پی ببرم. فردی منطقی هستم و مسائل را طوری مدیریت می‌کنم که به آنها آسیبی نرسد. درنتیجه شاگردانم معمولاً آنچه را که می‌گویم از صمیم قلب می‌پذیرند.

دانش‌آموزانم می‌دانند که من همه کارها را به خاطر آنها انجام می‌دهم، بنابراین، اگرچه با آنها جدی و سخت‌گیر هستم، مرا دوست دارند و به من احترام می‌گذارند. بسیاری از همکارانم با صدای بلند ابراز می‌کنند: «شما همیشه با ملایمت با دانش‌آموزان خود صحبت می‌کنید. چطور آنها همه به شما گوش می‌دهند؟»

کار معلم دبستان خسته‌کننده است. بسیاری از همکارانم از مسائل بی‌پایان کودکانه خسته شده‌اند و اغلب از آنها شکایت می‌کنند. اما من واقعاً دانش‌آموزانم را دوست دارم زیرا آنها خالص و بی‌شیله‌پیله هستند. با راهنمایی مهربانانه می‌توان سرشت خوب آنها را تقویت کرد که بسیار مهم است.

یک بار دانش‌آموز کلاسم پنج یوآن را در کلاس گم کرد. تصمیم گرفتم از این فرصت برای آموزش دانش‌آموزان استفاده کنم و آن را به موضوع بزرگی تبدیل نکردم.

از دانش‌آموزان خواستم درباره این موضوع بحث کرده و از دیدگاه دیگران فکر کنند. مثلاً اگر کسی پولشان را بگیرد چه احساسی خواهند داشت؟ سپس اصل «بدون از دست دادن ، چیزی به دست نمی‌آید» را که از دافا آموختم به آنها گفتم. به آنها گفتم که ما نباید چیزهای دیگران را بگیریم. اگر کسی مال دیگران را بگیرد چیز گرانبهایی را از دست می‌دهد. همچنین داستان‌هایی در این باره برایشان تعریف کردم. گفتم: «فکر می‌کنم دانش‌آموزی که این کار را کرد، فقط یک لحظه گیج شد و اگر بفهمد که چگونه به خودش آسیب می‌زند، پنج یوآن را برمی‌گرداند.» همچنین پیشنهاد دادم هر که آن را گرفت مخفیانه برگرداند.

روز بعد، دانش‌آموزی که پول را گم کرده بود به من گفت که آن را پس گرفته است. برای دانش‌آموزی که از اشتباهش درس گرفت و پول را پس داد خیلی خوشحال شدم. اگر همه بدانند چگونه باید رفتار کنند، طبیعتاً جامعه بهتر می‌شود.

تحت ‌تأثیر قرار گرفتن والدین از تأثیر فالون دافا

با والدین دانش‌آموزان نیز با صمیمیت رفتار می‌کنم و همیشه خودم را جای آنها می‌گذارم. وقتی از آنها برای رسیدگی به مسائل دانش‌آموزان درخواست همکاری می‌کنم، احساس می‌کنند که من صمیمانه به فکر فرزندانشان بوده و آماده برای همکاری هستم. بسیاری از والدین به معلمان پول (رشوه) می‌دهند تا اطمینان حاصل کنند که معلمان به فرزندانشان توجه می‌کنند. در چین امروزی پذیرفتن هدایای گران‌قیمت یا پول از دانش‌آموزان توسط معلمان رایج شده است.

پول یکی از والدین را رد کردم. به او گفتم: «نگران نباش. این وظیفه من است که در قبال فرزند شما مسئول باشم. بهترین تلاشم را می‌کنم.» او شوکه شده بود و نمی‌توانست آن را باور کند. بعداً شاهد فداکاری و ارادت من به تمام دانش‌آموزان کلاسم بود. از صمیم قلب مرا تحسین و از من قدردانی کرد. او هنوز هم پس از فارغ‌التحصیلی فرزندش اغلب با من احوالپرسی می‌کند.

والدین همه دانش‌آموزانم پس از مدتی که با من در تماس بودند، می‌دانند که من سخت کار می‌کنم و به فکر دانش‌آموزان هستم اما در ازای آن چیزی نمی‌خواهم. بنابراین، آنها برای کمک به امور کلاس پیشقدم می‌شوند. بسیاری از والدین لوازم‌التحریر و لوازمی را برای کلاس اهدا می‌کنند. آنها همچنین در تمیز‌کردن و تزئین کلاس درس برای تعطیلات کمک می‌کنند. این باعث حسادت سایر معلمان می‌شود.

یک بار شنیدم که حتی والدین دانش‌آموزان کلاس‌های دیگر هم می‌پرسیدند که من چه کسی هستم. همه اینها به این دلیل است که من فالون دافا را تمرین کرده و خودم را براساس استانداردهای حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری اداره می‌کنم.

راهنمایی معلمان جوان با اصول دافا

معلمی در پایه درسی من بسیار خوش‌بیان و رقابت‌جو است. او با دانش‌آموزان و والدین آنها را به‌عنوان افرادی رده پایین رفتار می‌کرد. همیشه به دانش‌آموزان سخنان آزاردهنده می‌گفت و حتی آنها را می‌زد. دستیار جوان این معلم نیز در کلاسش، تحت تأثیر او، با دانش‌آموزان خصمانه رفتار می‌کرد و معتقد بود که سخت‌گیری تنها راه حل همه چیز است.

معلمان نقشی در رشد دانش‌آموزان خود ایفا می‌کنند که نمی‌توان آن را دست کم گرفت. به‌عنوان تمرین‌کننده فالون دافا، متوجه شدم که باید از شفقت خود استفاده کنم تا بر آنها تأثیر بگذارم، به‌ویژه معلم جوانی که به‌تازگی کار تدریس خود را آغاز کرده بود. این به نفع معلمان و دانش‌آموزان خواهد بود.

با معلم جوان مزبور صحبت کردم و از او خواستم که سعی کند به جنبه‌های مثبت و سرشت خوب دانش‌آموزانش توجه کند. گفتم که ایجاد انگیزه برای درس‌خواندن در دانش‌آموزان مهم است. اما او استدلال می‌کرد که دانش‌آموزان کلاس او فقط در صورتی به او گوش می‌دهند که او خشن باشد و بی‌فایده است که فقط با آنها حرف منطقی بزنیم. او فکر می‌کرد که من بیش از حد با آنها مهربان هستم و شکست خواهم خورد.

اما، پس از یک ترم، دانش‌آموزان کلاس من به‌طور پیوسته بهبود یافته بودند. آنها رفتار خوبی داشتند، مؤدب، بانشاط و سرزنده و از نظر تحصیلی در رده اول بودند. دانش‌آموزان کلاس دیگر مشکلات زیادی داشتند. وقتی جلوی معلمان کلاس بودند، همه مطیع بودند. وقتی از دید معلمان دور بودند، دندان‌ها و چنگال‌هایشان بیرون می‌آمد و قوانین را نادیده می‌گرفتند. معلم رقابت‌جو بسیار متحیر بود: «چطور جرئت می‌کنند چنین رفتار کنند؟» سپس از کیفیت پایین دانش‌آموزان و غیره شکایت کرد.

دستیار جوان معلم نحوه تدریس من به شاگردانم و نتایج عالی را مشاهده کرد. او اغلب با حسرت به کلاس من نگاه می‌کرد و می‌گفت: «دانش‌آموزان کلاس شما خیلی خوب هستند!» او که شاهد نتایج متفاوت از رفتار مهربانانه یا خشن بود، شروع به زیر سؤال بردن اثربخشی روش تدریس مربی خود کرد.

در طول این سال‌ها با بسیاری از معلمان جوان کار کرده‌ام. درحالی‌که کارم را انجام می‌دهم، همیشه خودم را با استانداردهای یک تمرین‌کننده دافا می‌سنجیم. خودم را وقف کارم می‌کنم و الگویی برای این جوانان بوده‌ام. اغلب آنها را با اصولی که از دافا یاد گرفتم راهنمایی می‌کنم.

همچنین به‌طور حرفه‌ای آنها را راهنمایی می‌کنم. از زمان خودم برای ارائه دروس نمایشی استفاده می‌کنم. معلمان ارشد دیگر گاهی از این معلمان جوان می‌خواهند که کارهایی را برای آنها انجام دهند، اما من هرگز از آنها به عنوان دستیاران بدون مزد استفاده نکردم. معلمان جوان همه می‌توانند مهربانی مرا احساس کنند و به من احترام می‌گذارند.

از زمانی که فالون دافا را تمرین می‌کنم، مطابق با استانداردهای حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری زندگی کرده‌ام. وقتی به‌خوبی کار نمی‌کردم، به درون نگاه می‌کردم تا ببینم چه اشتباهی انجام داده‌ام. وقتی عصبانی می‌شوم بلافاصله خودم را تنظیم می‌کنم.

به عنوان یک تمرین‌کننده، اخلاق کاری‌ام برای بسیاری از دانش‌آموزان مفید است. همچنین به دلیل آزار و شکنجه فالون دافا دچار برخی بی‌عدالتی ها شده‌ام، اما به هیچ وجه بر نگرش کاری من تأثیری نداشته است.

فداکاری آرام و بی سرو صدای ‌من برای بیش از ۲۰ سال احترام مدیران مدرسه و همکارانم را به همراه داشته است. دانش آموزانم و والدین آنها سپاسگزار هستند. می‌گویند که بسیار خوش‌شانس هستند که معلمی مثل من دارند. والدین اغلب با احساس و غرور می‌گویند: «دانش آموزان شما نه تنها از نظر تحصیلی خوب عمل می‌کنند، بلکه همچنین مهربان، شاد و باطراوت هستند. آنها خیلی خوش‌شانس هستند که معلمی مثل شما دارند.»

در واقع، اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم، احتمالاً با جریان معمول پیش می‌رفتم و تبدیل به فردی مجادله‌گر می‌شدم که مشتاق شکایت‌کردن بود. فالون دافا از نظر جسمی و ذهنی مرا بهره‌مند کرد و از من معلم خوبی ساخت که به دانش‌آموزان زیادی کمک کرده است.

افراد بیشتری متوجه شده‌اند که فالون دافا چقدر فوق‌العاده است. صمیمانه امیدوارم که همه بتوانند دروغ‌های حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) را نادیده بگیرند، حقیقت فالون دافا را بیاموزند و آینده بهتری را انتخاب کنند.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.