(Minghui.org) یک روز بعدازظهر در اکتبر 2007 در محل کارم بودم که به‌طور تصادفی به داخل دستگاه سیم‌کشی کشیده شدم. سیم تیتانیومی سه چهار بار دور گردنم پیچیده شد و از هوش رفتم. صورتم غرق خون بود و همکارانم مات‌ومبهوت مانده بودند.

هیچ‌‌یک از حاضرین در آن صحنه فکر نمی‌کردند که زنده بمانم. سپس به هوش آمدم و به‌آرامی چشمانم را باز کردم و چهره‌های جدی‌شان را دیدم. یکی از همکارانم در حالی که مرا در آغوش گرفته بود، می‌گفت چون سرم آسیب دیده است نباید حرکت کنم.

به یاد استاد لی، بنیانگذار فالون گونگ، افتادم، زیرا در اوایل دهه 2000 تمرین آن مدرسه تزکیه را شروع کرده بودم. در ذهنم از استاد درخواست کردم که نجاتم دهند. به‌طور پیوسته دو عبارت فرخنده دافا را در ذهنم تکرار می کردم: فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.

آمبولانس مرا به بیمارستانی در همان نزدیکی برد. معاینه‌ای کامل نشان داد که تغییر شکل صورتم نیاز به پیوند پوست دارد، گوش راستم تقریباً جدا شده بود، تمام دندان‌های جلویم از بین رفته بود، هشت دنده‌ام شکسته بود و نیاز به جراحی داشتم. همسر، پسر، دختر و دامادم و نیز مدیران و همکاران واحد کارم همگی نگران بودند.

دلداری‌شان دادم و گفتم: «نگران نباشید. من فالون گونگ (که فالون دافا نیز نامیده می‌شود) را تمرین می کنم و از حمایت استاد این روش تزکیه برخوردارم. بنابراین حالم خوب می‌شود.» مرا ساعت شش بعدازظهر برای جراحی به اتاق عمل بردند و ساعت دو بامداد بیرون آوردند.

وقتی در اتاق عمل به هوش بودم، مدام از استاد درخواست می‌کردم که نجاتم دهند و عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را در ذهنم پیوسته تکرار می‌کردم.

وقتی مرا به بخش آوردند، به سخنرانی‌های ضبط‌شده استاد لی گوش دادم. سپس بعد از دو روز توانستم از تخت بلند شوم، غذا بخورم و پس از دو هفته توانستم برخی فعالیت‌ها را به‌تنهایی انجام دهم. بعد از یک ماه و نیم توانستم راه بروم و بعد از سه ماه و نیم از بیمارستان مرخص شدم. کادر پزشکی احساس می‌کردند این شگفت‌انگیز است. می‌گفتند من خوش‌اقبال هستم که از این مصدومیت جان سالم به در بردم. علاوه بر این، انتظار نداشتند به این سرعت بهبود یابم. واقعاً باورکردنی نبود.

بعد از این‌که از بیمارستان مرخص شدم، همکاران و همسایگانم می‌گفتند موهبت واقعاً بزرگی نصیبم شده که نجات پیدا کردم. هر وقت آن‌ها را می‌دیدم می‌گفتم: «استادم مرا نجات دادند. فالون دافا مرا نجات داد.»

اگرچه بیش از ده سال از آن ماجرا می‌گذرد، هنوز آن را بسیار واضح به یاد دارم، گویا همین دیروز اتفاق افتاده باشد. این جریان را گزارش می‌کنم تا مردم بدانند فالون دافا قدرتمند است.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.