(Minghui.org) مادرم 89ساله و در سلامت کامل است. او میتواند بهطور مستقل به تمام نیازهای روزانهاش رسیدگی کند. بسیاری از افراد مسن روستا به حال خوبش حسادت میکنند. او بهدلیل درک حقایق مربوط به فالون دافا و گرامی داشتن مطالب دافا مورد برکت قرار گرفته است.
در اوج آزار و شکنجه بهدست حزب کمونیست چین، بسیاری از مردم که حقایق را درباره فالون دافا نمیدانستند، جرئت خواندن مطالب دافا را نداشتند. برخی حتی در مواجهه با مطالب فالون دافا، آنها را از بین میبردند. یک روز مادرم هنگام گفتگو با همسایهاش دید که او در تلاش است یک بروشور روشنگری حقیقت را آتش بزند و از آن بهمنظور روشن کردن اجاق برای پختوپز استفاده کند. او سریع بروشور را از دست همسایهاش قاپید. مادرم به او گفت: «این یک گنج است، نمیتوانی آن را بسوزانی!»
سپس مادرم با بروشور به خانه برگشت. اگرچه نمیتوانست بخواند، اما بروشور را صفحه به صفحه ورق زد. روز بعد، وقتی متوجه شد که دیگر برای راه رفتن نیازی به عصا ندارد، شوکه شد. از من پرسید این اتفاق چگونه رخ داده است. به او گفتم که به باور من بهخاطر محافظت از مطالب دافا به او پاداش داده شده است.
بهار گذشته مادرم دچار معدهدرد شد. او را به بیمارستان بردیم و پزشک متوجه یک تومور بدخیم بزرگ در بدنش شد. همزمان سنگ مثانهای به قطر حدود دو و نیم سانتیمتر داشت. پزشک گفت تومور باید زودتر برداشته شود. اما با توجه به سن بالای مادرم نمیتوانست تضمین کند که عمل موفقیتآمیز خواهد بود یا نه. ما تعهدی پزشکی برای برداشتن تومور امضا کردیم. پزشک گفت که ابتدا باید تومور برداشته شود و سنگ مثانه میتواند تا سه ماه دیگر باقی بماند.
هنگام عمل جراحی مادرم، من و خواهرم بیرونِ اتاق عمل با هم، برایش افکار درست فرستادیم. عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را بهآرامی تکرار میکردیم. چند ساعت بعد پزشک بیرون آمد و گفت که عمل موفقیتآمیز بوده است.
اگرچه ناحیه شکافدادهشده بهدلیل اندازه تومور، طول زیادی داشت، اما مادرم فقط یک هفته در بیمارستان ماند. روز دوم پس از ترخیص، او بیرون رفت و مشغول کاشت سبزیجات شد. سعی کردیم مانعش شویم، اما اصرار داشت که حالش خوب است. درواقع بریدگی روی شکمش خیلی سریع بهبود یافت و هرگز دردی نداشت.
سه ماه بعد، مادرم را به بهترین بیمارستان شهر بردیم تا سنگ مثانه را خارج کنند. مشخص شد که سنگها بزرگتر شدهاند. پزشک بهخاطر سن مادرم مایل نبود آنها را بردارد. چارهای نداشتیم جز اینکه مادر رنجورمان را به بیمارستان دیگری ببریم. پزشک آنجا از انجام عمل جراحی خودداری کرد، اما یکی از همکارانش را که مایل به انجام آن بود، پیدا کرد.
برای کاهش خطرات، مادرم قبل از عمل آزمایشات مختلفی انجام داد. وقتی پزشک به تصاویر امآرآی نگاه کرد و دید سنگها از بین رفتهاند، شوکه شد. او گفت: «سنگها بهوضوح روی فیلم اصلی نشان داده شده بودند و کوچک نبودند. آنها کجا رفتهاند؟ تا به حال چنین چیز عجیبی را تجربه نکرده بودم. شگفتانگیز است!» او برای مادرم خیلی خوشحال شد. میدانستم که این استاد لی، بنیانگذار فالون دافا هستند که به مادرم کمک کردند بر این محنت غلبه کند.
برادر بزرگترم که به دافا اعتقاد نداشت نیز شاهد این معجزه بود. اکنون او قویاً از من و خواهرم در تمرین تزکیه فالون دافا حمایت میکند.
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همانطور که وبسایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت