(Minghui.org) درحین روشنگری حقیقت، در هر نوع محیطی با افرادی با رابطه تقدیری برخورد کرده‌ام. در طی چند سال گذشته، با بسیاری از تمرین‌کنندگان سابق روبرو شده‌ام که به‌دلایل مختلف تزکیه را کنار گذاشته‌ بودند.

استاد فرصت‌هایی را برایم فراهم کردند تا به این افراد کمک کنم به تزکیه بازگردند. دخترم در تهیۀ مطالب و کپی کردن فیلم‌ها و فایل‌های صوتی کمکم می‌کرد تا آن‌ها را به دست تمرین‌کنندگانی برسانم که به‌شدت به آن‌ها نیاز داشتند.

تمرین‌کنندگان سابق دوباره به دافا متصل شدند

یک روز در پارکی با بانویی میانسال روبرو شدم. به نظر می‌رسید که از افراد محلی نیست و سبد خرید کوچکی همراهش داشت. با او گفتگو کردم و فهمیدم که هردو اهل یک بخش هستیم. بلافاصله با هم دوست شدیم. من به‌طور طبیعی گفتگو را به فالون دافا کشاندم. او گفت که در گذشته فالون دافا را تمرین می‌کرده است، اما وقتی چند سال پیش برای مراقبت از نوه‌اش به اینجا آمد، جرئت نکرد کتاب‌های فالون دافا را با خودش بیاورد. شوهرش با تمرین او مخالف بود و محیط تزکیه‌ای نداشت. او هیچ تمرین‌کننده‌ای را نمی‌شناخت، بنابراین تزکیه را کنار گذاشت.

خیلی متأسف شدم و به او گفتم: «واقعاً حیف است که تمرین را کنار گذاشتی. اصلاح فا نزدیک به پایان است. موجودات ذی‌شعور در قلمرو پادشاهی‌ات چه خواهند کرد؟ آن‌ها در حسرت بازگشتت هستند. اگر این تمرین را رها کنی، هم آن‌ها را و هم خودت را نابود خواهی کرد. علاوه‌بر این، با استاد نسبت خویشاوندی داری. استاد بدنت را پالایش کردند و هزاران بذر در تو کاشته شده تا بتوانی تزکیه کنی. اگر در میانه راه متوقف شوی، آیا شایسته نجات مرحمت‌آمیز و نیک‌خواهی استاد هستی؟ سال‌ها تزکیه کردی و اصول را می‌دانستی. باید درباره‌اش فکر کنی و به درونت نگاه کنی تا ببینی کجا کوتاهی داشتی. آیا این ترس یا برخی وابستگی‌های دیگر است که از آن سو‌ءاستفاده شده است؟ شیطان از این بهانه‌‌ات که "وقت نداشتی" استفاده کرد تا تو را پایین بکشد.»

درحین قدم زدن صحبت می‌کردیم. او وابستگی‌های زیادی پیدا کرد و مایل بود از این فرصت برای ازسرگیری تزکیه استفاده کند. آدرس خانه‌اش را پرسیدم و به او گفتم که برایش مطالب و کتاب‌های دافا را آماده خواهم کرد. طبق توافقمان چند بار به دیدنش رفتم. به ارسال سخنرانی‌های استاد، مقالات تبادل تجربه، و سایر مطالب و درک‌های تزکیه برایش ادامه دادم. او سرانجام به دافا بازگشت. اکنون سخت‌کوش است و از کمک من بسیار سپاسگزار است.

دخترش بعداً از برخورد ما و نحوه کمک من به مادرش مطلع شد. او تحت تأثیر قرار گرفت و سپاسگزار بود. استاد درمورد اینکه چگونه باید به‌دنبال تمرین‌کنندگان سابق باشیم، بیان کردند:

«این کار باید انجام شود، هنوز باید انجام شود، اما باید ایمنی را در ذهن خود داشته باشید.» (آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی)

همه ما شاگرد استاد هستیم و بسیار مورد برکت و رحمت قرار گرفته‌ایم. این انتظاری است که استاد از ما دارند و اعتمادی است که به ما کرده‌اند.

در فرصتی دیگر، من و تمرین‌کننده دیگری به سوپرمارکتی رفتیم تا حقیقت را روشن کنیم. خانمی مسن را دیدم که خمیردندانی از قفسه برداشت، ولی نمی‌توانست مواد تشکیل‌دهندۀ روی برچسب آن را ببیند، بنابراین آن‌ها را برایش خواندم. او خمیردندانی خاص می‌خواست که به درمان بیماری دندانش کمک کند. همان‌طور که سعی کردم یکی را انتخاب کنم، حقیقت را برایش روشن کردم. وقتی شنید که من فالون دافا را تمرین می‌کنم، هیجان‌زده شد و گفت: «بالاخره، فردی را که به‌دنبالش هستم، پیدا کردم!» پرسیدم دنبال چه نوع فردی می‌گردی؟ او گفت که قبلاً فالون دافا را تمرین می‌کرد، اما چیزهای زیادی را درک نمی‌کرد و محنت‌های زیادی داشت. او نمی‌دانست باید چه‌کار کند و هیچ تمرین‌کننده‌ای را پیدا نکرد تا مسائلش را با او در میان بگذارد. از اینکه مرا پیدا کرده بود بسیار خوشحال بود.

سه نفری نشستیم و کمی با هم صحبت کردیم. آدرس خانه و شماره تلفنش را به ما داد. فهمیدم که می‌خواهد به دیدارش برویم.

همه مطالب و کتاب‌ها را آماده کردم و چند روز بعد به دیدنش رفتم. به‌محض اینکه رسیدم، او از مشکلاتی که در خانه با آن روبه‌رو بود به من گفت، اینکه چگونه عروسش با او بدرفتاری می‌کرد، چقدر مغرور است، و اینکه نگاه تحقیرآمیزی به او دارد و فکر می‌کند او کثیف است. خیلی از عروسش شاکی بود.

می‌دانستم که او طبق اصول فا عمل نمی‌کند. فقط فا را مطالعه می‌کرد، اما نمی‌توانست تزکیه کند. از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی نمی‌کرد تا تمرین‌کننده‌ای واقعی باشد. حتی در حد استاندارد فردی خوب هم نبود. او نمی‌دانست که باید به درون نگاه کند.

درکم را از اصول فا و الزاماتی که استاد برای تمرین‌کنندگان تعیین کرده‌اند با او در میان گذاشتم. اشاره کردم که او به بیرون نگاه می‌کند و در اختلافات با عروسش ایرادات دیگران را پیدا می‌کند. او به درون نگاه نمی‌کرد یا مطابق استانداردهای یک تمرین کننده رفتار نمی‌کرد. به‌عنوان یک تمرین‌کننده، باید از اصول سطح بالای فالون دافا پیروی می‌کرد و می‌دید که کجا اشتباه کرده است.

او حرفم را تأیید و احساس کرد که ذهنش آزاد شده است.

همچنین درمورد کارمای بیماری با او تبادل تجربه کردم. او مشکلات سلامتی خود را مانند بیماری‌های عادی درمان کرده بود. می‌گفت که هنوز کمردرد دارد و دارویی وجود دارد که آن را درمان می‌کند. به او گفتم به دارو فکر نکن. به‌عنوان یک تمرین‌کننده نباید فکر کند که برای درمان بیماری‌ها به دارو نیاز دارد. یک تمرین‌کننده بیماری ندارد، بلکه کارما دارد. به اعتقاد من تا زمانی که او خود را تمرین‌کننده در نظر می‌گرفت استاد بدنش را پاک می‌کردند.

بعد از اینکه چند بار با او تبادل تجربه کردم، به‌تدریج متوجه کاستی‌هایش شد. فهمید که در بسیاری از مسائل مطابق فا نیست و زمان زیادی را تلف کرده است. او یاد گرفت که به درون نگاه کند. درنتیجه رابطه او با عروسش بهبود یافت. شین‌شینگش نیز بهبود یافت. او در آن سال خیلی تغییر کرد.

افسوس

پس از سال نو چینی ۲۰۲۳، همراه تمرین‌کننده‌ای به یک نمایشگاه تجاری رفتیم تا حقیقت را روشن کنیم. زوج مسنی را دیدیم که با نوه‌شان روی پله‌ها نشسته بودند. جلو رفتیم تا با آن‌ها صحبت کنیم. پدربزرگ خیلی پرحرف بود و از خانواده بزرگش برایمان ‌گفت. همه آن‌ها پسر داشتند، در چهار نسل در خانواده یک دختر هم نداشتند. ما از شنیدن آن تعجب کردیم. واقعاً خیلی غیرعادی بود. به مادربزرگ گفتم که جوان به نظر می‌رسد و احتمالاً هنوز کار می‌کند. او گفت که دیگر جوان نیست و ۶۵ساله است و انواع‌واقسام بیماری‌ها را دارد.

از این فرصت استفاده کردم و درمورد زیبایی فالون دافا و مزایای سلامتی شگفت‌انگیز آن به او گفتم. او پاسخ داد که در گذشته فالون دافا را تمرین کرده و تمام کتاب‌های دافایش در خانه پسر کوچکش است. او برای مراقبت از نوه‌اش به این شهر بزرگ آمد، اما کتاب‌ها را با خود نیاورد، بنابراین از تزکیه دست کشید. نگران بودم و از او پرسیدم که آیا در سال‌های اخیر با تمرین‌کنندگان ملاقات داشته است. او گفت که با کسانی ملاقات کرده که درباره دافا مختصری به او گفتند، اما به اندازه من صحبت نکردند.

به او گفتم که چگونه دافا در سراسر جهان گسترش یافته است و درمورد بسیاری از مقالاتی که استاد منتشر کرده‌اند نیز صحبت کردم. همچنین به او گفتم که استاد قبل از سال نو چینی مقاله «انسان چگونه پدید آمد» را منتشر کردند و این مقاله رازی آسمانی را درمورد ارتباط بین جهان و نوع بشر ارائه داد و اینکه مردم درحال خواندن آن هستند. آن‌ها با خروج از حزب کمونیست چین (ح.‌ک‌.چ) و سازمان‌های وابسته به آن موافقت کردند. به حرف‌های ما گوش ‌دادند و سؤالاتی پرسیدند. بسیار خوشحال به نظر می‌رسیدند و بارها از ما تشکر کردند. گفتم به‌جای من از استاد تشکر کنند، چون استاد نظم و ترتیب دادند که به آنجا برویم و آن‌ها را آگاه کنیم.

اگر آن‌ها عجله نمی‌کردند تا عقب‌ماندگی در تزکیه‌شان را دنبال کنند، چگونه می‌توانستند به عهد زندگی خود که با استاد امضا کرده‌اند عمل کنند؟ در روزی که سایر تمرین‌کنندگان به کمال می‌رسند، چه می‌کنند؟ ما از آن‌ها خواستیم که به تزکیه بازگردند، زیرا استاد مشتاقانه منتظر آن‌ها هستند. از آن‌ها خواستیم که عجله کنند و عقب نمانند، زیرا بنیان ذاتی خاصی برای تزکیه داشتند.

زمانی را برای ملاقات بعدی تعیین کردیم. به آن‌ها گفتم تمام کتاب‌های دافا را که نیاز دارند دفعه بعد برایش می‌برم. کتاب‌های جوآن فالون، راه بزرگ کمال معنوی و هنگ یین، سخنرانی‌های جدید استاد در سه سال گذشته، فایل‌های صوتی سخنرانی‌های استاد و دستورالعمل‌های تمرین، هفته‌نامه مینگهویی و سایر مطالب روشنگری حقیقت، و یک فلش یواس‌بی را جمع‌آوری کردم. همچنین یادداشت‌هایی درمورد فرستادن افکار درست، مطالعه فا و انجام تمرین‌ها نوشتم.

من و آن تمرین‌کننده دیگر قبل از زمان تعیین‌شده برای دیدارمان، به آن مکان رفتیم و دو ساعت منتظرش بودیم، اما او را ندیدیم. سپس درحالی‌که هنوز منتظر او بودیم، حقیقت را برای مردم آن حوالی روشن کردیم، اما او هرگز نیامد.

بعد از اینکه به خانه برگشتم دخترم پرسید که اوضاع چطور پیش رفت. به او گفتم که آن تمرین‌کننده نیامد. او گفت ممکن است چیزی برای آن خانم پیش آمده باشد یا اینکه ترسیده باشد و جرئت ازسرگیری تمرین را نداشته باشد.

چند بار به آن مکان رفتیم، اما او را ندیدیم. بسیار متأسف شدیم که او چنین فرصت بزرگی را از دست داده است. آیا او هرگز فرصت دیگری خواهد داشت؟ امیدواریم که او در آینده با سایر تمرین‌کنندگان ملاقات کند و به تزکیه بازگردد و دوباره تمرین‌کننده فالون دافا شود.

همه ما با استاد رابطه خویشاوندی داریم. مصمم هستم شایسته اعتماد استاد عمل کنم، به ‌خوب انجام دادن سه کار ادامه دهم، به استاد در اصلاح فا کمک کنم، و موجودات ذی‌شعور را نجات دهم تا آینده خوبی داشته باشند.

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همان‌طور که وب‌سایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.