(Minghui.org) استاد لی بیان کردند:

«واضح‌تر بیان کنیم، درحال‌حاضر در طی اصلاح فا، بدون توجه به اینکه موجودات ذی‌شعور گناهانی به چه بزرگی مرتکب شده‌اند یا اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدند چقدر سنگین است، به تنها چیزی که نگریسته می‌شود نگرشی است که آن‌ها نسبت به دافا و مریدان دافا درطول اصلاح فا دارند. فقط این خط فاصل وجود دارد.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2007»

درک می‌کنم که نگرش مردم دربارۀ تمرین‌کنندگان فالون دافا برای آینده‌شان حیاتی است، بنابراین باید به آن‌ها کمک کنیم درباره دافا و تمرین‌کنندگان دافا مثبت فکر کنند. به‌جای نادیده گرفتن کسانی که با آن‌ها رابطه بدی داریم، باید راه‌هایی بیابیم تا برای نفع خود آن افراد، دربارۀ آزار و شکنجه دافا به آن‌ها اطلاع‌رسانی کنیم.

قبل از اینکه فالون دافا (که فالون گونگ نیز نامیده می‌شود) را تمرین کنم، بسیاری از مردم را آزرده‌خاطر می‌کردم و با برخی از آن‌ها دشمن بودم. درنتیجه پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) شروع به آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا کرد که احتمالاً هدف تبعیض در جامعه نیز شدند، آن‌ افراد به بدبختی من خندیدند. اما بدون توجه به اینکه آن‌ها چه فکری درباره من می‌کنند، باید نجاتشان دهم. نمی‌توانم اجازه دهم آن‌ها فرصت آگاهی از حقایق مربوط به فالون گونگ را از دست بدهند، فقط به این دلیل که رابطه وحشتناکی با آن‌ها دارم. بنابراین به آن‌ها نزدیک شدم. اگر آن‌ها دور از من زندگی می‌کردند، در قلبم آرزو می‌کردم که ارزش دافا را درک کنند.

یکی از اقوام به‌خاطر کینه‌ای که از پدرم به دل داشت، بیش از 30 سال بود که با خانواده‌ام ارتباطی نداشت. هدایایی خریدم، با ماشینم به دیدار خانواده‌اش رفتم و نگران ازدست دادن وجهه و آبرویم نبودم. آن‌ها با دیدن من شوکه شدند و به‌گرمی از من استقبال کردند. درمورد وضعیت خوب سلامتی‌ام از زمان شروع تمرین دافا به آن‌ها گفتم، حقایق دافا را توضیح دادم و درمورد تبلیغات دروغین در تلویزیون علیه دافا صحبت کردم. در پایان، این خانواده پنج‌نفره ح‌.ک‌.چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک کردند. در مسیر برگشت به خانه، از نتیجه کارم راضی و خشنود بودم. این ملاقات در ابتدا دشوار به نظر می‌رسید، اما مادامی که می‌خواستم انجامش دهم، استاد لی به من کمک می‌کردند. اگر به‌خاطر عقاید و تصورات بشری آن‌ها را نادیده می‌گرفتم هرگز نمی‌توانستم این ضرر عظیم را جبران کنم.

بزرگ‌ترین برادرم تحصیل‌کرده است و شخصیتی قوی دارد. او تحت تأثیر تبلیغات دروغینی که در تلویزیون دیده بود، درباره تصمیمم مبنی بر تزکیه در فالون دافا، با من مجادله کرد. با فکر اینکه نجاتش سخت است، چند سالی ارتباط کمی با او داشتم. مزاحمش نمی‌شدم. بعداً متوجه شدم که اگر حتی نتوانم بستگانم را نجات دهم، چه نوع تمرین‌کننده دافایی هستم؟با نگاه به درون، دیدم که نیک‌خواهی ندارم، تنگ‌نظرم و نمی‌توانم به‌خوبی تزکیه کنم، بنابراین نمی‌توانستم دیدگاه درستی درمورد برادرم داشته باشم. باید او را گرامی می‌داشتم و به او کمک می‌کردم آینده خوبی داشته باشد. بنابراین به او نزدیک شدم. وقتی خانه‌ای خرید و به مقداری پول نقد نیاز داشت به او پول قرض دادم. به فرزندش هم پول قرض دادم تا خانه بخرد. وقتی برادرم متوجه رفتارهای محبت‌آمیز من شد، خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت که من با دیگران فرق دارم. بعداً وقتی درمورد حقایق دافا با او صحبت کردم، گوش داد، ح‌.ک‌.چ را ترک کرد و شروع به خواندن کتاب‌های فالون دافا کرد.

می‌دانم نجات کسانی که با آن‌ها رابطه خوبی ندارم برایم سخت‌تر است. این افراد در گذشته به من آسیب رساندند و بعید بود به حرف‌هایم گوش دهند. وقتی با آن‌ها درمورد دافا صحبت می‌کردم، باید غرور، و افکار مخالف یا جنگ‌جویانه‌ و غیره را کنار می‌گذاشتم و برای رسیدن به یک تأثیر خوب، قلب خوبی را حفظ می‌کردم.

گرچه برخی از تمرین‌کنندگان در بحث و صحبت درباره دافا، با افرادی که آن‌ها را نمی‌شناسند مهارت دارند، اما کسانی را که رابطه بدی با آن‌ها دارند نادیده می‌گیرند. این موضوعی است که بسیاری از تمرین‌کنندگان آن را نادیده می‌گیرند. برای مثال، یکی از تمرین‌کنندگان سال‌ها با خواهرش کنار نمی‌آمد. او برای عروسی فرزند خواهرش پول فرستاد، اما قصد شرکت در مراسمش را نداشت. ازآنجاکه خواهر و شوهرخواهرش از شنیدن صحبت‌های او درباره حقایق دافا امتناع کرده بودند، او با آن‌ها ارتباط چندانی نداشت. تمرین‌کننده دیگری خویشاوندی ثروتمند و قدرتمند دارد که از گوش دادن به حقایق امتناع می‌ورزد و اظهارات غیرمسئولانه‌ای را درمورد این تمرین‌کننده به زبان می‌آورد. این تمرین‌کننده گفت: «اگر گوش نمی‌دهند فراموشش کن. آن‌ها در آن روز [اشاره به زمانی که فا جهان بشری را اصلاح می‌کند] متوجه خواهند شد.»

اما من مخالف این هستم که از این افراد دست بکشیم. به‌عنوان تمرین‌کنندگان دافا، ممکن است نتوانیم خوب عمل کنیم، اما استاد بارها به ما فرصت‌هایی می‌دهند تا کمکمان کنند تزکیه‌مان را کامل کنیم. ما باید به آن بستگان و دوستان حقایق فالون دافا را بگوییم، حتی اگر قبلاً ما را آزار داده یا درباره ما دچار سوءتفاهم شده باشند. باید راهی برای نزدیک شدن به آن‌ها پیدا کنیم و آن‌ها را با قلبی نیک‌خواه که می‌تواند فولاد را ذوب کند نجات دهیم. تا زمانی که بخواهیم مردم را نجات دهیم، استاد به ما کمک می‌کنند و آن زندگی‌ها آینده‌ای خواهند داشت.»