(Minghui.org) من کوچک‌ترین عضو در خانواده‌ام هستم و چهار خواهر و برادر دارم. بزرگ‌ترینمان برادرم است که ۱۷ سال از من بزرگ‌تر است. همه ما از ظلم و ستم حزب کمونیست چین (ح‌.ک‌.چ) رنج برده‌ایم، اما همه ما از مزایای فالون گونگ (یک تمرین معنوی باستانی چینی برای تزکیه ذهن و جسم که با نام فالون دافا نیز معروف است) بهره برده‌ایم.

من و شوهرم در سال ۱۹۹۹ شروع به تمرین دافا کردیم. در کمتر از دو ماه، آسم آلرژیک شدید شوهرم که نُه سال او را آزار می‌داد، برطرف شد. او از آن زمان تاکنون سالم بوده است.

اما ح.ک.چ آزار و شکنجه فالون دافا را در ژوئیه۱۹۹۹ آغاز کرد و باعث تراژدی‌های بی‌شماری شد و خانواده‌ها را ویران کرد. شوهرم را از کارش اخراج کردند و هر دو ما به زندان محکوم شدیم. وقتی هر دوی ما زندانی شدیم، مادرشوهرم و سایر اعضای خانواده در برابر فشار ح.ک.چ مقاومت کردند و به‌مدت شش سال به مراقبت از فرزندانمان کمک کردند.

در دوران تاریک آزار و شکنجه که اعضای خانواده علیه یکدیگر قرار می‌گرفتند، کمک و حمایت هر دو خانواده ما بسیار ارزشمند بود. آن‌ها نیز به‌دلیل حمایت صالحشان، در سال‌های بعد برکاتی دریافت کردند.

بیماری ناپدید می‌شود

بزرگ‌ترین برادرم ۷۶ سال دارد. او هرگز به مدرسه نرفت و در جوانی مجبور بود از خانواده مراقبت کند، زیرا پدرمان بیمار بود و نمی‌توانست کار کند. برادرم مجبور بود خیلی سخت کار کند و نتوانست ازدواج کند. پس از بازنشستگی، با خانواده برادر سومم زندگی کرد که با او مانند یک پدر رفتار می‌کردند.

او در سال ۲۰۱۲ در بیمارستان بستری شد و تشخیص داده شد که به فشار خون بالا، سنگ کلیه و برونشیت مبتلاست. او برای برداشتن سنگ‌های بزرگ نیاز به جراحی داشت. قبل از جراحی مجبور شد برای کاهش التهاب چند روز دارو مصرف کند. به او گفتم: «اگر عبارات خوش‌یمن "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" را خالصانه تکرار کنی، ممکن است معجزاتی رخ دهد.» او حرف مرا باور کرد و از من خواست که یک دی‌وی‌دی حاوی اطلاعات فالون دافا را در آن بخش بیمارستان که با سایر بیماران مشترک بود برایش پخش کنم.

یک روز قبل از عمل جراحی او، معاینه نشان داد که تمام سنگ‌ها از بین رفته‌اند. ازآنجاکه چند بیمارستان همگی تشخیص داده بودند برادرم آن سنگ‌ها را دارد، دکتر می‌دانست که این تشخیص اشتباه نبود، اما نمی‌توانست بفهمد چگونه سنگ‌ها ناپدید شدند.

نُه سال بعد، در سال ۲۰۲۱، تشخیص داده شد که برادرم اورمی دارد. اندام تحتانی او تا انتهای ران‌هایش متورم شده بود. دکتر گفت که باید دیالیز شود، وگرنه فلج می‌شود یا احتمالاً جانش را از دست می‌دهد. قبل از جراحی، پزشکان از خانواده خواستند تا سندی را امضا کنند که خطرات عمل را توضیح می‌داد و مسئولیت را از دوش بیمارستان برمی‌داشت. وقتی برادرم از این موضوع مطلع شد، از عمل جراحی خودداری کرد. او گفت: «ترجیح می‌دهم در خانه بمیرم تا روی تخت جراحی. به خواهر کوچکم باور دارم. عبارات فالون دافا را تکرار خواهم کرد و حالم خوب خواهد شد.»

او به خانه برگشت. در کمال تعجب، در کمتر از دو هفته دیگر هیچ ورمی وجود نداشت و می‌توانست به‌تنهایی راه برود. کم‌کم بهبودی کامل پیدا کرد. یک سال بعد حالش کاملاً خوب شد. برادر سومم گفت که بیمارستان بازهم درباره او «تشخیص اشتباه» داده است.

خوک‌ها از تب خوکی آفریقایی در امان می‌مانند

برادر سومم و همسرش بر این باورند که فالون دافا خوب است، و می‌دانند که چگونه ح.ک.چ ما را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد و علیه ما دروغ پخش می‌کند. آن‌ها اغلب در حمایت از فالون دافا صحبت می‌کنند و همچنین تقویم‌هایی حاوی اطلاعات فالون دافا را به‌عنوان هدیه به مردم می‌دهند.

مهربانی برادرم پاداش داده شده است. او همیشه سالم است، خانواده‌اش هماهنگ هستند و مزرعه‌اش پررونق است. هنگامی که دو سال پیش تب خوکی آفریقایی بیشتر خوک‌ها را در روستای ما مبتلا کرد، همه خوک‌داران متحمل خسارات زیادی شدند، اما هیچ‌یک از بیش از صد خوک‌ برادر سومم آلوده نشدند.

فالون دافا عمر مرا طولانی کرده است!

برادرشوهرم در خانواده‌ای فقیر بزرگ شد. وضعیت سلامتی او به‌شدت ضعیف بود. در اوایل دهه ۴۰سالگی زندگی‌اش، به حدی ضعیف شده بود که برادرانش شروع به تدارک مراسم خاکسپاری‌اش کردند. او همچنین دمدمی‌مزاج بود، بنابراین زندگی خانوادگی‌اش اسفبار بود.

خوشبختانه در سال ۱۹۹۸ شروع به تمرین فالون دافا کرد. از آن زمان، کل زندگی‌اش تغییر کرده است. در کمتر از دو ماه تمام بیماری‌هایش برطرف شد. خلق‌وخویش بسیار بهبود یافت و فردی سالم و خوب شد. او به همه می‌گوید: «فالون دافا عمر مرا طولانی کرده است!»

تغییر در برادرزاده‌ام

در میان تمام خواهر و برادرهایم که از شرارت ح.ک.چ آگاه هستند، برادر دومم کمی متفاوت بود. اگرچه او موافق بود که ح.ک.چ بد است، اما فکر می‌کرد که دوران مائو تسه‌تونگ به‌دلیل کاهش فساد خوب بود. او دلش برای آن دوره تنگ می‌شد و عکسی از مائو را در خانه‌اش گذاشته بود.

یک بار چند واقعیت را به او یادآوری کردم. «برادر، شما شخصاً قحطی بزرگ را تجربه کردی، زمانی که میلیون‌ها نفر از گرسنگی مردند. انقلاب فرهنگی مردم را به نبرد با یکدیگر، تخریب آثار تاریخی و به باد دادن فرهنگ سنتی تحریک کرد. کدام رهبر بزرگ این کار را با مردم و کشورش انجام می‌دهد؟» برادرم ساکت شده بود. پسرش از این فرصت استفاده کرد و عکس را ازبین برد.

برادرزاده‌ام از فالون دافا بسیار حمایت می‌کند، و با شغلی خوب و یک زندگی مشترک شاد مورد برکت و رحمت قرار گرفته است.

اما برادر کوچک‌ترش فرق داشت. در دبیرستان سرکش بود. او از رفتن به مدرسه امتناع می‌کرد، به حرف پدر و مادرش گوش نمی‌داد و هر کاری را که می‌خواست انجام می‌داد. مادرش نگران او بود، اما نمی‌دانست چگونه با این وضعیت کنار بیاید.

وقتی از این موضوع مطلع شدم، به دیدنش رفتم و ماجراهایی درمورد تمرین‌کنندگان فالون دافا را برایش تعریف کردم. آزار و شکنجه وحشیانه حس عدالت‌خواهی را در او بیدار کرد. او مشتاق بود که بفهمد فالون دافا چیست، چرا ح.ک.چ ما را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد، و چه‌چیزی به تمرین‌کنندگان قدرت تحمل چنین رفتار غیرانسانی‌ای را می‌دهد. او شروع کرد به خواندن مطالب فالون دافا و تماشای تمام ویدئوهایی که به او دادم. به‌تدریج تغییر کرد و مطابق اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری زندگی می‌کرد.

سال بعد به دبیرستان فنی‌‌وحرفه‌ای رفت و پس از فارغ‌التحصیلی به کار مشغول شد. او مدرک دانشگاه را ازطریق خودآموزی گرفت و درنهایت مهندس و از حقوق مناسبی برخوردار شد.

او اکنون از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری برای آموزش فرزندانش استفاده می‌کند. وقتی با آن‌ها به مشکل برخورد می‌کند، ابتدا به‌دنبال کاستی‌های خود می‌گردد. اغلب پس از تغییر خودش، فرزندانش رفتار خود را اصلاح می‌کنند.