(Minghui.org) در ژوئیه۱۹۹۸، مادرم ناگهان شروع به کاهش وزن کرد. احساس ضعف داشت و اغلب خون سرفه می‌کرد. بعداً تشخیص داده شد که به سل پیشرفته ریوی مبتلاست. پزشک گفت بیماری او درمان‌شدنی نیست و پیشنهاد داد که بگذاریم هرچه می‌خواهد بخورد.

مادرم زندگی سختی داشت. او برای تأمین غذای خانوادۀ پرجمعیتش، هر نوع کاری انجام می‌داد، بدون توجه به اینکه آن کارها چقدر سخت و ناخوشایند بود. او از کار زیاد بیمار شد. در سال ۱۹۹۸، او تمام دندان‌هایش را از دست داد. دچار معده‌درد و در نتیجۀ هضم ضعیف، دچار زخم اثنی‌عشر نیز شد. او به بیماری‌های زیادی مانند بیماری قلبی، ایسکمی میوکارد (اختلال خون‌رسانی به عضلات قلب)، خون‌رسانی ناکافی به مغز، افت فشار خون، سندرم خستگی مزمن، بی‌خوابی، فتق دیسک کمر و روماتیسم مبتلا بود. هیچ‌یک از درمان‌های پزشکی‌ای که به آن روی آورد کمکی نکرد.

وقتی به بدن نحیف مادرم که روی تخت خوابیده بود نگاه می‌کردم، به گریه می‌افتادم. به‌خاطر وضعیت اسفناک مادرم و استرسی که او داشت، پدرم که معمولاً تحمل سختی‌ها را داشت نیز به گریه می‌افتاد. انگار آسمان داشت روی سرمان خراب می‌شد و احساس درماندگی می‌کردم!

وقتی در اعماق ناامیدی بودیم، یک روستایی امید را برای خانواده‌ام به ارمغان آورد.

به مادرم زندگی دوباره‌ای بخشیده شد

وقتی همسایه ما برای قرض گرفتن چیزی به خانه‌مان آمد، مادرم را دید که در رختخواب دراز کشیده بود و از او پرسید چه شده است؟ مادرم گفت که فقط منتظر مرگ است. همسایه‌مان گفت: «تو نمی‌میری. من قبلاً به بیماری بسیار وخیمی مبتلا بودم و هیچ پزشکی نمی‌توانست مرا درمان کند. شنیدم که برخی از افراد پس از شروع تمرین فالون دافا، بیماری‌هایشان برطرف شد و من هم بلافاصله پس از شروع این تمرین بهتر شدم. حالا به من نگاه کن، می‌توانم کارهای خانه و مزرعه‌ام را بدون احساس خستگی انجام دهم. یک محل تمرین گروهی در این نزدیکی وجود دارد و رایگان است. فقط برو و امتحانش کن.»

صبح روز بعد پدرم با دوچرخه مادرم را به محل تمرین برد. مادرم فقط یک هفته پس از شروع تمرین دافا توانست بدون کمک از رختخواب بلند شود. یک ماه بعد می‌توانست به‌تنهایی به محل تمرین برود تا تمرینات را انجام دهد. وقتی سه ماه بعد در بیمارستان معاینه شد، پزشک فقط قسمت‌هایی از کلسیفیکاسیون (جمع شدن کلسیم در رگ خونی یا بافت) را در ریه‌هایش پیدا کرد، اما به‌غیر از آن مشکلی نداشت و حالش خوب بود. سل از بین رفته بود! پزشک شگفت‌زده شد. مادرم برایش توضیح داد که شروع به تمرین فالون دافا کرده است.

پس از اینکه او شروع به تمرین فالون دافا کرد، تمام بیماری‌هایش کاملاً ناپدید شدند. کم‌کم وزنش افزایش یافت، سالم به‌نظر می‌رسید و انگار سال‌ها جوان‌تر شده بود. مادرم در کودکی فقط چند روز به دبستان رفته بود، اما ‌توانست جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا، را بخواند. او حتی می‌توانست ریزترین حروف کتاب را بخواند. پس از مشاهده تغییرات شگفت‌انگیز او، همسایگان ما نیز شروع به تمرین فالون دافا کردند.

از کودکی الحاد حزب کمونیست چین، عمیقاً به من تلقین شده بود. به هیچ‌چیز اعتقاد نداشتم. ازطریق تجربه مادرم شاهد مزایای سلامتی معجزه‌آسای فالون دافا و اینکه دافا چقدر خارق‌العاده است، بودم. پس از اینکه این معجزات را با چشمانم دیدم، فهمیدم که فالون دافا عمیق و شگفت‌انگیز است!

روماتیسم پدرم ناپدید شد

من و پدرم نیز در دسامبر۱۹۹۸ شروع به تمرین فالون گونگ کردیم. او به‌مدت ۴۰ سال در صنعت دریایی کار کرد و اغلب به ماهیگیری می‌رفت. او به رماتیسم شدید مبتلا شد و دیگر نمی‌توانست در آب بایستد، زیرا پاهایش درد می‌کرد. اما پس از تمرین فالون گونگ، پاهایش دیگر درد نمی‌کند.

ورم لوزه مزمن پسرم ناپدید می‌شود

پسرم در کودکی لوزه‌هایش متورم شده بود و هر روز گلودرد داشت. او در خوردن غذا مشکل داشت، بنابراین از اکثر بچه‌های همسن خود کوتاه‌قدتر بود. دکتر تصمیم داشت وقتی پسرم بزرگ‌تر شد لوزه‌هایش را بردارد. پس از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کردم، پسرم نیز برکت یافت. گلودردش از بین رفت و توانست هرچه می‌خواهد بخورد. او قوی‌تر شد و شروع به رشد کرد و پسری خوشتیپ شد.