(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۳ شروع کردم. در طی ۳۰ سال گذشته، محنتها و دستاوردهای زیادی را در سفر تزکیهام تجربه کردهام. استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) در تمام طول سفر تزکیهام در کنار من بودهاند.
بیشتر دوران کودکیام را در بیمارستان گذراندم و برای زنده ماندن مجبور بودم به دارو تکیه کنم. وقتی بزرگ شدم به انواع بیماریها، ازجمله بیماریهای معده و کلیه مبتلا بودم. هدف از زندگی را نمیدانستم و احساس میکردم گم شدهام.
درحالیکه پس از زایمان در خانه روی تخت استراحت میکردم، پدرم آمد تا جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا، را به من بدهد. پس از خواندن آن برای اولین بار، متوجه شدم که این همان چیزی است که بهدنبالش بودم. تمرینات دافا را یاد گرفتم و در دافا شروع به تزکیه کردم. همچنین فهمیدم که چگونه میتوانم فرد خوبی باشم و هدفم اینجا روی زمین بازگشت به خود اصلیام است. عقوبت کارمایی را درک کردم و اینکه مردم بهدلیل کارمایشان بیمار میشوند.
استاد از ما میخواهند که در زندگی روزانه خود از اصول «حقیقت، نیکخواهی و بردباری» پیروی کنیم و افراد بهتری باشیم. هر روز فا را مطالعه میکنم و تمرینات را انجام میدهم. وضعیت سلامتیام بهتدریج بهبود یافت و اکنون از بیماری رهایی یافتهام. سرشار از امید هستم و بسیار خوشحالم.
چیزهای زیادی را تجربه کردهام که استاد در جوآن فالون درباره آنها صحبت کردهاند، مانند بازشدن چشم آسمانی، مدار آسمانی، و احساس نشستن در پوسته تخممرغ هنگام انجام مدیتیشن نشسته. قبل از تزکیه، چند سال هر تابستان دنداندرد دردناکی داشتم. هر بار که دنداندرد تشدید میشد، درد داشتم و مجبور بودم حداقل دو هفته تمام روز را در تخت دراز بکشم. پزشکان همه شیوهها از دارو گرفته تا درمانهای مختلف را امتحان کردند و من نیز درمانهای جایگزین محلی را امتحان کردم، اما هیچکدام کمکی نکردند. بسیاری از دندانهایم را کشیدم، اما همچنان درد زیادی داشتم. پس از تزکیه در دافا، دیگر دنداندرد ندارم. استاد کارمایی را که باعث دنداندرد من میشد برداشتند، پس آن از بین رفت.
وقتی فا را به دست آوردم، از اینکه تمرینکننده دافا بودم سپاسگزار بودم، زیرا معنای زندگی را درک میکردم. بهمحض اینکه استاد هر سخنرانیای را منتشر میکردند، بلافاصله شروع به ازبر کردن آنها میکردم. دو هفته طول کشید تا هنگ یین را ازبر کنم. حتی تاریخ انتشار شعرها را هم ازبر کردم. هر وقت شروع به ازبر کردنشان میکردم، اشک صورتم را میپوشاند، انگار که خاطرات هزاران سال پیش بیدار شده باشند. صبحها کار میکردم، شبها کارهای خانه را انجام میدادم، تمرینها را انجام میدادم و پس از آن فا را مطالعه میکردم.
حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در سال ۱۹۹۹ آزار و شکنجه فالون گونگ (که فالون دافا نیز نامیده میشود) را آغاز کرد. در سال ۲۰۰۹ با تمرینکنندگان دیگر تماس گرفتم و بهمنظور روشنگری حقایق برای مردم، شروع به بیرون رفتن کردم. شاید این برنامهریزی استاد برایم بود. اغلب هنگام خواب، رؤیای آسمانها را دیدهام. این روش استاد برای تشویق من بوده است، بنابراین عقب نمیماندم. در تزکیهام ثابتقدم و عمیقاً از استاد سپاسگزار بودم که از من محافظت میکنند.
از سال ۲۰۰۹، دست از توزیع مطالب روشنگری حقیقت برنداشتهام. در طی ۱۴ سال گذشته، سراغ همه محلهها و تقریباً همه خانوادههای شهر رفتهام. در اعماق قلبم، میدانم که نجات مردم مسئولیت یک تمرینکننده است. بهدلیل این تفکر درست، در هر موقعیت سختی یا در طول تاریخهای حساس بهندرت از ح.ک.چ ترسیدهام.
دو بار توسط مقامات دستگیر شدم، اما پس از ۲۴ ساعت آزاد شدم. متوجه شدم مهم است که هنگام بازداشت توسط پلیس نترسید. استاد را دنبال کردم و بهرغم اینکه در سلول زندان بودم به روشنگری حقایق ادامه دادم.
استاد بیان کردند:
«این یک شاهکلید است، کلیدی که بازکنندۀ قفلی است که تمام موجودات برای مدتی طولانی با آن مهروموم شدهاند و در طول اعصار منتظر آن بودهاند.» («آموزش فا در کنفرانس فای آتلانتا ۲۰۰۳»)
از همکاری با خواستههای پلیس امتناع کردم و هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی، براساس الزامات تعیینشده توسط فا عمل کردم. چند تمرینکننده را ملاقات کردهام که بهرغم اینکه ادعا میکردند نمیترسند، همچنان میترسیدند. تزکیهکنندگان میدانند که وابستگی به ترس، واقعی است و هرچه بیشتر به آن وابسته باشید، آن این احساس را برای شما تشدید میکند.
استاد بیان کردند:
«اگر ترس داشته باشید
آن شما را گیر میاندازد
وقتی افکار درست است
شیطان متلاشی میشود
[ذهن] تزکیهکنندگان
با فا پر شده است
افکار درست بفرستید
[و] ارواح پوسیده منفجر میشوند
خدایان در دنیا هستند
به فا اعتبار میبخشند»
(«ترس از چه»، هنگ یین ۲)
وقتی با چالشها مواجه میشوم، همیشه با ازبر کردن فای استاد، بر مصیبتها غلبه میکنم. در سال ۲۰۰۹ که کار نمیکردم شروع به ازبر کردن جوآن فالون کردم. یک ماه طول کشید تا جوآن فالون را ازبر کنم و هر روز آن را ازبر میکردم. بعد از اینکه سر کار برگشتم، فا را برای بار دوم و سوم ازبر کردم. به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم فقط کلمات را ازبر کنم، بلکه واقعاً باید معنای کلمات را بفهمم، بنابراین بار سوم و چهارم آن را به این ترتیب ازبر کردم. تا زمانی که در سال ۲۰۱۹ بازنشسته شدم، هر روز یک سخنرانی از جوآن فالون و همچنین هنگ یین را ازبر کرده بودم. گاهی اوقات، خواب میدیدم که دارم فا را ازبر میکنم. این میتواند دلیلی باشد که چرا کمتر میترسم.
دو مورد از کمک به استاد برای نجات مردم
هنگام پخش مطالب روشنگری حقیقت در یک ساختمان مسکونی، سگ بزرگی از جایی در طبقه دوازدهم بیرون آمد و به من حمله کرد. قبلاً از سگ میترسیدم و نمیخواستم صورتم را لمس کند، بنابراین از استاد خواستم که مرا تقویت کنند. آن سگ نمیخواست به من صدمه بزند، بنابراین زیر لب به او گفتم: «من یک تمرینکننده دافا هستم و اینجا هستم تا صاحب تو را نجات دهم. به من صدمه نزن و به یاد داشته باش که "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است." تو آینده درخشانی در پیش خواهی داشت.» به نظر میرسید مرا درک کرد و در تمام ساختمان مرا دنبال کرد. اگر وقتی آن سگ بهسمتم پرید ترسیده بودم، نمیتوانستم تحویل مطالب به تمام خانههای ساختمان را تمام کنم.
بار دیگر در یک آپارتمان مجلل بودم و از کنار مردی با فرزندش در طبقه دهم رد شدم. او مرا درحال تحویل مطالب دید. زیاد به آن فکر نکردم و تا زمانی که کارم تمام شد ادامه دادم. وقتی از ساختمان خارج میشدم، یک پلیس آمد و از من پرسید که چهکار میکنم. به او گفتم که میخواهم مردم حقیقت دافا را بدانند و آیندهای روشن داشته باشند. او به من اطلاع داد که شخصی مرا به پلیس گزارش داده است، بنابراین شروع به روشنگری حقایق برای او کردم.
درباره حادثه خودسوزی در میدان تیانآنمن به او گفتم و اینکه دافا چگونه در بیش از ۱۰۰ کشور اشاعه یافته است. او فهمید و گفت: «یکی گزارش شما را داده است، بنابراین من هنوز باید کاری انجام دهم. چرا همه مطالبی را که تحویل دادی جمع نمیکنی و به مسیرت ادامه نمیدهی.» چند بروشور و سیدی را برداشتم و رفتم. به ساختمان آپارتمان دیگری رفتم و تحویل همه مطالب دافا را تمام کردم.
قبل از اینکه برای تحویل مطالب بیرون بروم، همیشه از استاد میخواهم که مرا تقویت کنند و مداخله نیروهای کهن در سایر بُعدها را از بین ببرند. سعی میکنم نیکخواهی استاد را به تکتک موجودات ذیشعور برسانم. معتقدم که پس از سالها تزکیه، بدن فیزیکیام از مواد با انرژی بالا ساخته شده است و در این بُعد محدود نمیشود. از قدرتهای مافوقطبیعی و افکار درستم برای مسدود کردن دوربینهای نظارتی استفاده میکنم تا وقتی مطالب را به آپارتمانها میرسانم نتوانند تصویر مرا بگیرند.
در طی ۱۴ سال گذشته، فرقی نمیکرد که هوا بارانی باشد یا آفتابی، هرگز از روشنگری حقایق دست برنداشتهام. هنوز وابستگیهای زیادی دارم که باید رها کنم، و در مقایسه با سایر تمرین کنندگان به اندازه کافی کوشا نیستم. اما معتقدم که با نگاه کردن به درون، میتوانم در درازمدت تمام وابستگیهایم را از بین ببرم، به عهد مقدسم عمل کنم و با استاد به خانه واقعیام برگردم. استاد بهخاطر نیکخواهیتان سپاسگزارم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت