(Minghui.org) وقتی وکلایی را برای دفاع از تمرین‌کنندگان فالون دافای بازداشت‌شده استخدام می‌کنیم، اغلب تمام امیدمان به وکلاست تا آزار و شکنجه را از بین ببرند. وقتی همه‌چیز بر وفق مراد ما پیش نمی‌رود، ممکن است وکلا را به‌خاطر به‌خوبی انجام‌ ندادن کارشان سرزنش کنیم.

به نظر من انجام این کار نادرست است. وقتی به وکلا امیدواریم، فراموش می‌کنیم که استاد لی، بنیان‌گذار فالون دافا، هر چیزی را که به ما شاگردان مربوط می‌شود، تعیین می‌کنند. وقتی ایمانمان را تقویت کنیم و کارها را درست انجام دهیم، استاد مشکل را برای ما حل می‌کنند. این کاری نیست که وکلا بتوانند انجام دهند. استاد و دافا مسیرهای ما را تعیین می‌کنند.

اما این بدان معنا نیست که استخدام وکیل بی‌فایده است. در طول یک محاکمه، وقتی وکلا از طرف تمرین‌کنندگان ادعای «بی‌گناهی» می‌کنند، به ما در روشنگری حقایق کمک می‌کنند. با توضیح اینکه این آزار و شکنجه فاقد هرگونه مبنای قانونی است، کارمندان دادگاه و دادستان‌ها می‌توانند این فرصت را داشته باشند که بفهمند این آن‌ها هستند که قانون را زیر پا می‌گذارند و افراد خوب را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.

ازسوی دیگر، حتی اگر قضات و دادستان‌ها حقایق را درک کنند، ممکن است صلاحیت تبرئه تمرین‌کنندگان را نداشته باشند، زیرا حکم زندان اغلب توسط مافوق‌های آن‌ها صادر می‌شود. وکلا هر چقدر هم خوب عمل کنند، نمی‌توانند اساساً آزار و شکنجه را نفی کنند.

از منظر تزکیه، دلیل نهایی برای آزار و اذیت، چیزی در سطح بشری نیست. حتی وقتی قضات با ما همدردی می‌کنند، بازهم ممکن است توسط نیروهای کهن کنترل شوند و ما را محکوم کنند. به‌هرحال به‌خاطر شکاف‌های خودمان در تزکیه است که نیروهای کهن بهانه‌هایی برای آزار و اذیت ما دارند.

وقتی به وکلا تکیه می‌کنیم و نمی‌توانیم از منظر تزکیه به موضوع نگاه کنیم، با یک انسان عادی تفاوتی نداریم. استاد نمی‌توانند درباره این مورد از ما محافظت کنند و برای نیروهای کهن آسان است که ما را مورد آزار و اذیت قرار دهند، زیرا ما در‌نهایت در ارتباط با آن موضوع خاص مثل یک تمرین‌کننده عمل نکرده‌ایم.

براساس درکی که در بالا ارائه شد، من بعد از دستگیری، وکیل استخدام نکردم. معتقد بودم که افکار درست و دانش حقوقی‌ام برای غلبه بر آزار و اذیت کافی است. اگر می‌توانستم وابستگی‌های بشری و ترسم را رها کنم، آزار و اذیت منحل می‌شد.

به درون نگاه کردم و نقاط ضعفم را که توسط نیروهای کهن مورد سودجویی قرار گرفته بودند، بررسی کردم. پس از گذراندن آزمون، بدون قید و شرط آزاد شدم، درحالی‌که تمرین‌کننده دیگری که همراه من دستگیر شد، افکار درست قوی‌ای نداشت. او با وجود استخدام وکیل، همچنان به زندان محکوم شد.

ما باید روشن باشیم که وکلا می‌توانند به ما کمک کنند تا حقایق را روشن کنیم و موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. اگر فقط برای نفی آزار و شکنجه باشد، ما به وکیل نیاز نداریم، اما حفظ افکار درست و اعمال درست کلیدی است.

تنها استاد هستند که به او تکیه می‌کنیم، نه هیچ شخص یا چیز دیگری.

مطالب بالا درک شخصی من است. از تمرین‌کنندگان استقبال می‌کنم که به هر چیزی که مطابق با فا نیست اشاره کنند.