(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای استرالیا در 27اکتبر، در سیدنی برگزار شد. تمرین‌کنندگان شرکت‌کننده گفتند که این کنفرانس برایشان خیلی سودمند بود. برخی گفتند که گوش دادن به تجربیات سایر تمرین‌کنندگان، طرز فکر آن‌ها را درباره مشکلات تغییر داد؛ به آن‌ها یادآوری شد که از دیدگاه طرف مقابل به مسائل نگاه کنند.

تمرین‌کنندگان کتاب‌های فالون دافا را خریداری می‌کنند

تمرین‌کنندگان همچنین برای خود یا اقوام و دوستانشان کتاب ‌خریدند و کتاب جوآن فالون محبوب بود.

از سال 2023، جوآن فالون به 50 زبان ترجمه شده است، با صدهامیلیون خواننده در بیش از 100 کشور و منطقه در سراسر جهان. هیچ کتاب دیگری فقط طی دو یا سه دهه، به این‌همه زبان ترجمه نشده است، چه کتاب چینی باشد یا به هر زبان دیگری.

تمرین‌کنندگان کتاب‌های فالون دافا را خریداری می‌کنند.

سانی کتاب فالون دافا را برای دوستش می‌خرد.

تمرین‌کنندگان از تجربیات دیگران سود می‌برند

جان گفت که از این کنفرانس، چیزهای زیادی یاد گرفته است.

جان گفت قبل از شروع تمرین فالون دافا در سال 2009: «در فضایی تاریک بودم. دنبال اصولی بودم که اخلاقیاتم را بهتر کنم و ذهنیتم را بهبود ببخشم. وقتی یکی از همکارانم در محل کار، بروشوری به من داد و اصول را خواندم، متوجه شدم این دقیقاً همان چیزی است که به‌دنبالش هستم.»

وقتی تازه شروع به خواندن جوآن فالون کرده بودم، همه صفحات مبهم بودند. بنابراین فقط می‌خواندم، هرگز واقعاً چیزی را مطالعه نمی‌کردم. وقتی آن را می‌خواندم واقعاً سؤالات زیادی نداشتم. وقتی سؤال داشتم، در همان پاراگراف پاسخ داده می‌شد. شاید چند دور خواندم تا اینکه متوجه شدم فالون دافا چیست. و سپس تمرین‌کننده‌ای که با او مطالعه می‌کردم نیز اینگونه بود، جریان چیست؟ گفتم خب، فکر کنم می‌دانم جریان چیست. این تقریباً همان چیزی است که من به‌دنبالش بوده‌ام. هرگز به گذشته نگاه نکردم.»

جان تحت تأثیر این کنفرانس قرار گرفت: «چند سال سخت‌کوش نبودم، بنابراین به‌خوبی از پس کارها برنمی‌آمدم. درنتیجه چند سال کنفرانس را از دست دادم. و وقتی سال گذشته برای کنفرانس به ملبورن برگشتم، آن به من یادآوری کرد. به‌محض اینکه وارد شدم، اولین کلماتم این بود، اوه فراموش کرده بودم. فراموش کرده بودم. می‌دانید، این کل جامعه، انرژی، همه‌چیز است، و امسال نیز، کل اجتماعِ همه ما دور هم جمع می‌شویم، تبادل تجربه می‌کنیم، به هم کمک می‌کنیم تا بهتر شویم. خیلی خوشحالم که این فرصت را به دست آوردم تا از وابستگی‌های بسیار جدی عبور کنم تا واقعاً سال گذشته برگردم. بنابراین آمدن امسال چندان سخت نبود، اما شگفت‌انگیز است. تبادل تجربه‌هایی که امشب شنیدم باورنکردنی بود، خیلی عمیق. خیلی به من کمک کرد.»

جان گفت که گوش دادن به تجربیات سایر تمرین‌کنندگان به او نشان داد که از دیدگاه‌های مختلف به مشکلات نگاه کند: «می‌دانید که یک چیز واقعاً خود را نشان داده است، از تمام مدتی که در اینجا هستم، و آن این است که وقت بگذاریم و چیزها را از دیدگاه دیگران ببینیم. دیشب در این شهر قدم می‌زدم، بسیار دیر به‌سمت هتلم برمی‌گشتم که یک مرد بی‌خانمان در کنار خیابان بود که سر همه جیغ می‌کشید و فریاد می‌زد. و به‌جای اینکه به او این‌گونه نگاه کنم: "اوه، او دیوانه است." به او نگاه کردم و چیزی جز نیک‌خواهی نسبت به او نداشتم. برای کسی که در آن موقعیت قرار دارد، واضح است که بسیار رویش تأثیر گذاشته است، و او واقعاً، شاید شیاطینی وارد ذهنش شده‌اند و کمی او را مختل کرده‌اند. او بسیار خشن بود. فکر می‌کردم بهتر است به او نزدیک نشوم، اما واقعاً برایش احساس بدی داشتم. احتمالاً در گذشته، کاملاً از او دوری می‌کردم. و از اینکه چگونه یاد گرفتن نگاه از دیدگاه دیگران، اینقدر سریع تأثیر گذشته است شگفت‌زده شدم. پس این قطعاً یکی از چیزهای بزرگی است که از این آخر هفته، آن را با خودم به ارمغان می‌برم.»

او در تمرین گروهی روز جمعه شرکت کرد و گفت: «من در جنوب پرث زندگی می‌کنم، بنابراین تقریباً تنها تمرین‌کننده در منطقه‌ام هستم. خیلی از تمرینات گروهی را از دست می‌دهم. اما چون آن صبح زود است و من شیفت شب کار می‌کنم، همه‌چیز در تضاد است. بنابراین اینکه بتوانید با تمرین‌کنندگان زیادی در اطرافتان تمرین کنید، این تجربۀ شگفت‌انگیز و واقعاً خوبی است.»

تحت تأثیر تجربیات دیگران

مایکل از ملبورن با این کنفرانس تشویق شد.

مایکل به‌مدت 25 سال فالون دافا را تمرین کرده است. «بیست و پنج سال پیش فرد کاملاً متفاوتی بودم. یک مرد جوان عصبانی بودم، ناامید، نفرت زیادی در قلبم بود، عصبانیت زیاد. وقتی دافا را کسب و شروع به تزکیه کردم، همه‌چیز تغییر کرد. فقط به‌دلایل سلامتی شروع به تمرین کردم، اما هرچه بیشتر جوآن فالون را خواندم، بیشتر متوجه شدم که این خیلی والاتر از کسب سلامتی است.»

مایکل درباره اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری گفت: «اصول فالون دافا، حقیقت، به من کمک کرد تا با خودم صادق‌تر باشم. نیک‌خواهی به من آموخت که چگونه با خودم و با دنیای اطرافم مهربان باشم. بردباری به من آموخت که چگونه با همه چیزهایی که در اطرافم یا برایم اتفاق می‌افتد مدارا کنم، بنابراین قطعاً این اصول کلید تحول من هستند.»

مایکل گفت: «برخی تبادل تجربه‌های شگفت‌انگیز از سوی تمرین‌کنندگان وجود داشت. شجاعت آن‌ها خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد و فکر می‌کنم چیزهای زیادی یاد گرفتم و باید برگردم و درباره تزکیه‌ام فکر کنم.»

قطعاً درک من از روشنگری حقیقت درحال‌حاضر بهبود یافته است. به‌دلیل پیشینه‌ای که دارم، فرصت‌هایی برایم وجود دارد تا بتوانم در روشن کردن حقیقت مشارکت بیشتری داشته باشم. بنابراین، شنیدن تجربیات سایر تمرین‌کنندگان درباره روشنگری حقیقت عالی بود.»

تجربیات سایر تمرین‌کنندگان مفید است

تام از کوئینزلند گفت که فضای کنفرانس الهام‌بخش بود.

این اولین باری بود که تام از کوئینزلند در یک کنفرانس تبادل تجربه شرکت می‌کرد: «این تجربه‌ای بود که درواقع انتظارش را نداشتم. چون به اینجا آمدم، درحالی‌که فکر می‌کردم آن درباره ترویج فالون دافاست. اما آن به مهمیِ نگاه به درون خودم و یافتن چیزهاست، آن‌هم ازطریق صحبت با سایر تمرین‌کنندگان از مناطق مختلف و برقراری ارتباط با آن‌ها، آن‌ها تجربیاتشان را در میان می‌گذارند، افکارشان را به اشتراک می‌گذارند، و شما متوجه می‌شوید که آن واقعاً به شما هم کمک می‌کند. این به همان اندازه که به بهبود فردی ما مربوط می‌شود، درباره اطلاع‌رسانی به دیگران درباره این تمرین نیز هست.»

او گفت: «این جامعه بسیار پذیرنده، باز و صلح‌آمیز است. این جو بسیار عالی است.»

«سخنرانی‌ای که جالب توجه بود درباره جامعه تمرین‌کنندگان جوان بود، ایجاد بدنی واحد در جامعه تمرین‌کنندگان جوان در سیدنی. فکر می‌کنم این موضوع واقعاً برایم حس آشنایی داشت، زیرا من تمرین‌کننده‌ای جوان هستم. و گاهی ممکن است احساس کنید که در مرحله متفاوتی از زندگی هستید و به‌خصوص در سن متفاوتی، در مرحله متفاوتی از فرهنگ در جهان هستید، برخلاف افرادی که با آن‌ها صحبت می‌کنید و در دهه هشتاد یا دهه هفتاد یا نود یا هر وقت دیگری بزرگ شدند. بنابراین این واقعاً برایم حس آشنایی داشت و می‌خواهم عناصری از آن را بگیرم و آن را به گلد کوست ببرم.»

تام گفت که در راهپیمایی روز جمعه شرکت کرد و تحت تأثیر قرار گرفت: «این راهپیمایی عالی بود. اولین بار بود که گروه مارش تیان گوئو را می‌دیدم. در راهپیمایی، درست پشت سر آن‌ها بودم و این واقعاً عالی بود. می‌توانستم مردمی را ببینم که در کنار خیابان درحال پخش بروشور بودند. آن‌ها چنین کار بزرگی را انجام دادند. شاید 50 متر با شروع راهپیمایی فاصله داشتم، اما وقتی رد می‌شدم، مردم در طبقه دوم ساختمان‌ها بروشور داشتند و نگاه می‌کردند و لبخند می‌زدند و می‌گفتند: "اوه! این عالی است." پس عالی بود. لبخندهای آنجا، شادی، همه‌چیز عالی بود. خیلی به من نزدیک بود، و دیدن این‌همه مردم در خیابان‌ها، برای تماشای آن بسیار جالب بود.»