(Minghui.org) جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا، در دسامبر1994، توسط انتشارات رادیو و تلویزیون چین، ناشری زیر نظر اداره ملی رادیو و تلویزیون، منتشر شد. بسیاری از مردم این کتاب را خواندند، هدف زندگی را درک کردند و در مسیر بازگشت به خود واقعی‌شان گام برداشتند.

بنیانگذار فالون دافا، آقای لی هنگجی، این تمرین را نخستین بار طی یک مجموعه سخنرانی در مدرسه راهنمایی شماره 5 چانگچون در استان جیلین که در تاریخ 13 تا 22مه1992 برگزار شد، معرفی کردند. چی‌گونگ در آن زمان محبوب بود، زیرا بسیاری از مردم به‌دنبال راه‌هایی برای بهبود وضعیت سلامتی خود بودند. از سوی دیگر، فالون دافا ازطریق پنج مجموعه تمرین و اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری‌اش هم برای ذهن و هم برای جسم مفید است.

استاد لی به دعوت انجمن تحقیقات علم چی‌گونگ چین، 56 سخنرانی در 23 شهر ایراد کردند که با حضور 67هزار نفر برگزار شد. جوآن فالون به‌طور رسمی در دسامبر1994، توسط خانه انتشارات رادیو و تلویزیون چین با شماره استاندارد بین‌المللی کتاب منتشر شد. هر کتاب به قیمت 12 یوان (حدود 1.5 دلار آمریکا در آن زمان) فروخته می‌شد.

در طی مراسم انتشار جوآن فالون در 4ژانویه1995، استاد لی در سالن اجتماعات دانشگاه امنیت عمومی پکن سخنرانی کردند. مطالب این کتاب از سخنرانی‌هایی که ایشان در چانگچون، پکن، آنهویی، ووهان، جینان و مکان‌های دیگر ایراد کردند، می‌آید. استاد از برخی تمرین‌کنندگان خواست که متن را از نوارهای صوتی رونویسی کنند و سپس آن‌ها را اصلاح کردند. هر چیزی در این کتاب از سخنرانی‌های استاد است. افراد بی‌شماری از زمان انتشار این کتاب در 30 سال پیش، از آن بهره‌مند شده‌اند.

در مجموعه ویژه «به‌یاد آوردن رحمت استاد در مینگهویی»، بسیاری از تمرین‌کنندگانی که در این مجموعه سخنرانی‌ها شرکت کردند، درباره تجربیات خود نوشتند و ماجراهایشان بسیار تأثیرگذار بود. آن‌ها تحت تأثیر سخنرانی‌های استاد، نحوه تعامل ایشان با مردم و زندگی روزمره ایشان قرار گرفتند. استاد برای تعداد بی‌شماری از تمرین‌کنندگان، الگوی خوبی برای تزکیه مجدانه باقی گذاشتند.

این مقاله شامل چند نمونه از ماجرای تمرین‌کنندگانی است که فرصت نداشتند شخصاً در این مجموعه سخنرانی‌ها حضور یابند. آن‌ها با خواندن جوآن فالون و بهبود سرشت ذهن (شین‌شینگ) خود توانستند افراد خوب و حتی بهتری شوند. افراد بی‌شماری سرنوشت خود را تغییر داده‌اند و عادت‌های بد خود را ترک کرده‌اند. خانواده‌های ازهم‌پاشیده دوباره گرد هم آمدند، بیماری‌ها درمان شدند و تراژدی‌ها به خوشی پایان یافتند. مردم از همه اقشار جامعه ‌توانستند خود را در این دنیای مادی، دائماً بهبود ببخشند و تلاش کنند به‌سوی الوهیت پیش بروند.

در سی‌اُمین سالروز انتشار جوآن فالون، به‌منظور تحسین فالون دافا و استاد لی، این ماجرا‌ها را ارائه می‌کنیم. همچنین امیدواریم افراد بیشتری بتوانند مانند ما از این کتاب بهره‌مند شوند.

از فردی شرور تا کسی که مورداحترام همه است

سوءمصرف مواد مخدر یک معضل اساسی در جامعه ماست و خانواده‌های زیادی را نابود کرده است. لیو شهونگ، ساکن شهر شیان‌نینگ در استان هوبی، نه‌تنها پس از شروع تمرین فالون دافا، مصرف مواد را ترک کرد، بلکه مورد احترام ساکنان محلی قرار گرفت. بااین‌حال به‌دلیل اعتقادش، همچنان در زندان و درحال‌حاضر تحت شکنجه است.

لیو در سال 1967 متولد شد و در سال 1983 شروع به کار کرد. او تحت تأثیر سایر جوانان به یک سازمان مافیایی که در منطقه بدنام بود پیوست. پس از اینکه در سال 1993، به مواد مخدر معتاد شد، چرخه مبارزه با دیگران، سوءمصرف مواد و ترک اعتیاد به روال عادی تبدیل شد. او همچنین بارها به زندان افتاد. پس از آزادی‌اش در ژوئن2004، اعتیادش به مواد بدتر شد و کنترلش را از دست داد. او با وضعیت نامناسب و بیکاری مجبور بود برای پول گدایی کند و گاهی دیگران را فریب می‌داد. مردم از او دوری می‌کردند تا به دردسر نیفتند.

وقتی در دسامبر2006، به زادگاهش بازگشت، پاهایش ورم کرده و تمام بدنش سیاه شده بود. در راه رفتن هم مشکل داشت. افرادی که او را می‌دیدند فکر می‌کردند وی در شرف مرگ است. او بی‌خانمان بود، بنابراین به خانه مادرش نقل‌مکان کرد که به او پیشنهاد کرد جوآن فالون را بخواند. او شروع کرد براساس اصول فالون دافا، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری، رفتار کند.

این کتاب نه‌تنها اعتیاد لیو به مواد را از بین برد، بلکه به او نشان داد چگونه انسان بهتری باشد. در عرض چهار ماه، مردم متوجه شدند که او سالم و پرانرژی است و نسبت به اکثر هم‌سالانش، بسیار بهتر به نظر می‌رسد. وضعیت سلامتی‌اش رو به بهبود بود و فرد متفاوتی شد که سخت‌کوش و با دیگران مهربان بود.

اما وقتی لیو و برادرزاده‌اش پوسترهایی درباره فالون دافا را در 4مه2008، در ووهان نصب می‌کردند، پلیس جیاشیا او را دستگیر کرد و به اردوگاه کار هِوان فرستاد. روستاییان زادگاهش باور نداشتند که چنین انسان خوبی کار نادرستی انجام داده باشد و با نوشتن نامه‌ای، واقعیت‌های فوق را بیان و اثر انگشت خود را پای آن امضا کردند و خواستار آزادی لیو شدند.

کمیته روستای داچیائو نیز در 12مه‌2008، نامه‌ای نوشت و توضیح داد که چگونه لیو پس از شروع تمرین فالون دافا تغییر کرده و بهتر شده است. آن‌ها نوشتند: «همه عادات بد وی از بین رفته است... او فردی خوب و مورداحترام دیگران است و مرتکب هیچ کار اشتباهی نشده است.»

یک خلافکار خودش را تحویل می‌دهد

ژو رن (نام مستعار)، متولد فوریه1974، در سال 1992 که 18 سال داشت، مرتکب جرم بزرگی در شین‌جینگ شد. او دستگیر نشد و فرار کرد. پس از خواندن جوآن فالون در سال 1997، شروع به تمرین فالون دافا کرد. با گذشت زمان آرتروزش بدون درمان پزشکی ناپدید شد. با بهبود خصوصیات اخلاقی‌اش، از جرمی که مرتکب شده بود پشیمان شد.

ژو در مارس2000، به پکن رفت تا برای فالون دافا دادخواهی کند. او دستگیر و به ایستگاه پلیس چیانمن منتقل شد و در آنجا مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و چند ساعت بعد آزاد شد.

ژو تصمیم گرفت نزد مسئولان شینجیانگ برود و خود را تسلیم کند. وقتی از لینهای در استان ژجیانگ می‌گذشت، یک مأمور اداره امنیت دولتی جلو وی را گرفت و درمورد فالون دافا پرسید. ژو همه چیزهایی را که می‌دانست به او گفت و گفت که می‌خواهد به‌خاطر جرمی که مرتکب شده مجازات شود. ازآنجاکه او خود را تسلیم کرد، دادگاه مجازات سبک‌تری برایش صادر و او را به ده سال زندان محکوم کرد. زمانی که ژو در شینجیانگ زندانی بود، سخت کار می‌کرد و شکایتی نمی‌کرد، بنابراین مدت محکومیتش دو سال و هشت ماه کاهش یافت. وی پس از آزادی در سال 2007، کسب‌وکار کوچکی راه‌اندازی کرد. او آموزه‌های فالون دافا را دنبال می‌کرد، با دیگران خوب رفتار می‌کرد، و زمانی که مشتریان به‌طور تصادفی به او پول بیشتری پرداخت می‌کردند، پول را پس می‌داد.

هنگامی که در سال 2009، بیماری سل پدر 78ساله‌اش بازگشت، خون بالا آورد. پزشکان گفتند که او فقط سه روز دیگر زنده می‌ماند. ژو نزد پدرش ماند و از او خواست که عبارت «فالون دافا خوب است» را تکرار و ویدئوی اجرای شن یون را تماشا کند. دو هفته بعد پدرش به‌طور کامل بهبود یافت و توانست طبق معمول کارهای بدنی انجام دهد. بررسی‌های بعدی در بیمارستان نشان داد که ریه‌اش سالم است.

یک معلم بازنشسته

فالون دافا نه‌تنها افراد بد را به شهروندانی خوب تبدیل کرد، بلکه به مردم از هر طبقه‌ای از اجتماع کمک کرد. چیونگ هوآ، معلم بازنشسته مدرسه راهنمایی در تایوان، دوست داشت درباره زندگی فکر کند. اما خیلی چیزها بود که درکشان نمی‌کرد و کسی نبود که به سؤالاتش پاسخ دهد.

در سال 2002 که چینگ درحال تماشای تلویزیون بود، درباره کتاب جوآن فالون شنید و نسخه‌ای از آن را از یک کتابفروشی محلی خرید. پس از اتمام کتاب طی دو روز، شوکه شد، زیرا آموزه‌های عمیق این کتاب به همه سؤالاتش پاسخ داد.

چینگ مدت کوتاهی پس از شروع تمرین فالون دافا متوجه شد بی‌خوابی‌ای که برای چندین دهه آزارش می‌داد، همراه با افت فشار خون مزمنش، به‌طور چشمگیری بهبود یافته است. او نوشت: «بعد از انجام تمرینات می‌توانستم فوراً بخوابم و راحت می‌خوابیدم. فشار خونم هم به‌حالت عادی برگشت. بهبود ذهن و بدنم شگفت‌انگیز بوده است.»

یک پروژه علمی دشوار

لو یوان در سال 1997 که 40ساله بود وارد دوره دکترا شد. فشار ناشی از تحصیل او را خسته می‌کرد. او در بالا رفتن از پله‌ها مشکل داشت و معاینه در بیمارستان فیبروم رحم، بیماری قلبی، هیپوگلیسمی (کم‌قندِخونی)، سرگیجه، سینوزیت مزمن و کمای گذرا را نشان داد. والدینش درباره جوآن فالون به او گفتند، بنابراین لو دو نسخه از این کتاب خرید، یکی برای والدینش و دیگری برای خودش.

او گفت که خواندن جوآن فالون برای اولین بار بسیار جالب بود. گویی این کتاب می‌دانست او به چه چیزی فکر می‌کند، زیرا به همه سؤالاتش پاسخ داده شد. لو متحیر بود: «این چه نوع کتابی است؟» او کتاب را بارها خواند. در نهمین بار متوجه شد آن کتابی است که شخص را ازطریق بهبود مستمر سرشت ذهنش، به‌سمت بودا شدن هدایت می‌کند. لو تشویق شد و مصمم بود تزکیه کند.

مدت کوتاهی پس از آن، تمام بیماری‌هایش ناپدید شد.

استاد بیان کردند:

«پس چرا این کار را می‌توان برای تزکیه‌کنندگان انجام داد؟ زیرا هیچ‌کسی باارزش‌تر از تزکیه‌کننده نیست. او می‌خواهد تزکیه کند و این باارزش‌ترین فکر است. از زمان‌های گذشته این باور وجود داشته که هرکسی، سرشت خدایی دارد و این فکر، بازتابی از آن است. بر همین اساس، موجودات والاتر می‌‌توانند به او کمک کنند.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

لو با فکر کردن به این موضوع، به خودش یادآوری کرد که به‌عنوان یک تمرین‌کننده بهتر عمل کند.

او برای تمام کردن دوره دکترای خود و دفاع از پایان‌نامه، باید دو مقاله در مجلات علمی بزرگ منتشر می‌کرد. لو موفق شد بسیاری از ترکیبات شیمیایی جدید را از عصاره‌های گیاهی با ساختارهای پیچیده جدا کند. او و مشاور دکترایش سه ماه را صرف حل این ساختار کردند، اما موفقیتی حاصل نشد. فارغ‌التحصیلی نزدیک و لو بسیار نگران بود. او تصمیم گرفت به استاد و دافا اعتماد کند.

لو پس از آرام شدن، طرح تعیین ساختاری را که او و استادش استفاده می‌کردند رها کرد. درعوض داده‌ها را مانند بلوک‌های ساختمانی مرتب کرد. یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت... تمام شب تا صبح کار کرد. فقط دو نتیجه باقی مانده بود. او فکر کرد: «آیا عالی نیست اگر بتوانم این دو نتیجه را مطابقت دهم؟» لو شماره را وارد کرد و بازخوانی را به‌دقت بررسی کرد؛ یکی از آن‌ها کار کرد و دیگری کار کرد. در آن زمان، نور خورشیدِ صبح اتاق را روشن می‌کرد. لو تحت تأثیر قرار گرفت و چشمانش را بست. وی به خودش گفت: «الوهیت وجود دارد؛ هیچ توضیح دیگری وجود ندارد.»

بعد از ارسال یافته‌هایش برای یک مجله بزرگ خارج از کشور، سردبیر پاسخ داد: «این خوب نوشته شده است. با تغییراتی در قالب منتشر خواهد شد.» استادان در جلسه دفاعیه از پایان‌نامه دکترای وی، سؤالات زیادی داشتند، از ساختار گرفته تا داده‌ها. لو با اطمینان و به‌خوبی به آن‌ها پاسخ داد و اساتید متقاعد شدند. لو متوجه شد که دانش و به‌اصطلاح اکتشافات ما از الهیات سرچشمه می‌گیرد و آنچه بشر می‌داند در مقایسه با جهان واقعی، بسیار محدود است.

پس از فارغ‌التحصیلی به‌موقع لو از دکترای خود، برخی از مردم به او تبریک گفتند و از او راهنمایی خواستند. لو دستاوردهای خود را به فالون دافا و استاد لی نسبت داد و گفت که بسیار سپاسگزار است.

چگونه عملکرد یک دانش‌آموز متوسط به عملکرد برتر تبدیل شد

وانگ ژی (نام مستعار)، از شهر تانگشان در استان هبی، مدرسه را چالش‌برانگیز می‌دانست. بنابراین فقط به دبیرستانی عادی رفت و مدرک کاردانی را از یک کالج دوساله دریافت کرد.

اما وانگ همیشه آرزو داشت مدرک لیسانسش را بگیرد. دروس دشوارتر برایش ریاضی و انگلیسی بود. در امتحان پذیرش کالج، نمره‌ ریاضی‌اش کمتر از 40 بود (از 150). او همچنین در آزمون کالج انگلیسی (CET4، یک آزمون استاندارد در چین) شرکت کرد، اما هرگز قبول نشد.

وانگ با وجود چالش‌ها، همچنان می‌خواست امتحان دهد. درحالی‌که برای امتحانات آماده می‌شد، متوجه شد که مشکلات واقعاً دشوار است. امتحان نزدیک بود و چیزهای زیادی بود که وی هنوز نمی‌دانست، به‌خصوص ریاضی. همسالانش همیشه آماده به نظر می‌رسیدند و در امتحانات آزمایشی بسیار بهتر از او عمل می‌کردند.

مادر وانگ در سال 1998، شروع به تمرین فالون دافا کرد و اغلب درباره این تمرین به او می‌گفت و کتاب‌های دافا را برایش می‌خواند. اگرچه وانگ تمرین‌کننده نبود، اما با فالون دافا موافق بود و به استاد لی احترام می‌گذاشت. یک بار در طول یک امتحان سیاسی در دبیرستان، او روی برگه امتحان نوشت: «فالون دافا خوب است.»

مادرش با دیدن اینکه وانگ با آمادگی برای امتحان دست‌وپنجه نرم می‌کند، به او توصیه کرد کتاب‌های فالون دافا را بخواند. او گفت: «استاد به تو خرد خواهند بخشید.» وانگ موافقت کرد و درحالی‌که برای امتحانات آماده می‌شد، سخنرانی‌های تصویری استاد را نیز تماشا می‌کرد.

با گذشت زمان اوضاع بهتر شد. وانگ هر روز به سخنرانی‌های صوتی استاد گوش می‌داد. او واقعاً تمام تلاش خود را می‌کرد تا برای امتحان آماده شود و نگران اینکه دیگران چقدر خوب عمل می‌کردند یا خودش چقدر ضعیف عمل می‌کرد نبود. درنهایت نمره ریاضی‌اشش 83 از 100 و نمره انگلیسی‌اش 75 از 100 شد. انگار نسبت به امتحان کالج چندین سال قبل، فرد متفاوتی شده بود. او با نمرات برتر در دانشگاهی در استان هبی پذیرفته شد.

این تجربه بیشتر وانگ را متقاعد کرد که فالون دافا خارق‌العاده است. یک سال بعد تصمیم گرفت برای تحصیلات تکمیلی اقدام کند. اطرافیانش می‌گفتند این یکی از سخت‌ترین سال‌ها برای ورود به مقطع کارشناسی ارشد است، زیرا از بیش از دومیلیون متقاضی، فقط 500 نفر پذیرش می‌شدند.

او به خواندن جوآن فالون ادامه داد و دیگر به شهرت و علایق مادی توجهی نکرد. درعوض خوش‌قلب و روشن‌فکر شد. پس از خرید یک دوره ویدئویی آنلاین برای آزمون پذیرش تحصیلات تکمیلی، متوجه شد که برای تماشای مطالب وقت ندارد. بنابراین آن را به متقاضی دیگری که قبلاً او را ندیده بود داد. سایر متقاضیان او را احمق تلقی می‌کردند. وقتی امتحان نزدیک شد، آن دانشجو مطالب و تاکتیک‌های ارزشمندی را با وانگ در میان گذاشت. آن دومین باری بود که آن دانشجو برای تحصیلات تکمیلی درخواست داده بود، بنابراین نکات بسیار مفیدی داشت. مهربانی وانگ پاداش دریافت کرد.

وانگ به مطالعه هرروزۀ آموزه‌های فالون دافا ادامه داد. امتحان سخت بود، بنابراین او خوش‌بین نبود. او بلافاصله بعد از امتحان، به‌دنبال کار ‌گشت. برخی از شرکت‌ها از او بسیار راضی بودند و قصد داشتند به محض فارغ‌التحصیلی‌اش در مقطع لیسانس، او را استخدام کنند. هنگامی که نتایج آزمون پذیرش تحصیلات تکمیلی در فوریه منتشر شد، وانگ از اینکه 185 از 300 امتیاز را دریافت کرد شگفت‌زده شد. نمره ملی برای قبولی 160 بود. او گفت: «من این کار را نکردم؛ استاد در همه‌چیز به من کمک کردند.»

بازپرداخت بدهی‌ها

شیو یی (نام مستعار) نیز اهل استان هبی بود. به‌دلیل بدخلقی‌اش، هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد مزاحمش شود. او هر روز پنج بسته سیگار می‌کشید، الکل می‌نوشید و ماجونگ بازی می‌کرد. بدتر از همه، رابطه‌ای نامشروع نیز داشت. همسرش ناامید و درمانده بود.

کسب‌وکار شیو در سال 1994، متحمل صدهاهزار یوان خسارت شد. او مبالغ هنگفتی به بستگان همسرش بدهکار بود، بنابراین تقریباً هر روز با او بحث می‌کرد و حتی اثاثیه خانه را می‌شکست. علاوه‌بر ضررهای تجاری و خانواده‌ای ازهم‌گسیخته، زنی که شیو با او رابطه نامشروع داشت، او را ترک کرد. شیو افسرده و ناامید، اغلب پنهانی گریه می‌کرد و احساس می‌کرد زندگی‌اش به پایان رسیده است.

در سال 1995، شیو تصمیم گرفت یک پارکینگ و رستورانی را در دهکده مدیریت کند. ازآنجاکه پول نداشت، یک یادداشت تأیید بدهی مبلغ 127هزار یوان به روستا امضا کرد.

شیو پس از شنیدن درباره فالون دافا در اوایل سال 1996، بارها جوآن فالون را خواند. او درخصوص نحوه رفتارش در گذشته، احساس بدی داشت و تصمیم گرفت بهتر شود. سیگار، مشروب، بازی ماجونگ و خوشگذرانی با زنان (روابط نامشروع) را کنار گذاشت. همسرش وقتی تغییرات مثبت او را دید، متوجه شد که فالون دافا خوب است، و او نیز شروع به تمرین این روش کرد.

شیو با خواندن جوآن فالون، اصل ازدست دادن و به‌دست آوردن را درک کرد و می‌دانست که باید بدهی‌های خود را بازپرداخت کند. او تصمیم گرفت ابتدا بدهی‌های تجاری خود را بپردازد و سپس پولی را که به دهکده بدهکار بود بازپرداخت کند. پس از اینکه ح.ک.چ در سال 1999، شروع به سرکوب فالون دافا کرد، او دو بار به‌دلیل رفتن به پکن و دادخواهی برای دافا دستگیر شد. او را کتک زدند، با باطوم برقی به او شوک وارد کردند، مجبورش کردند روی سنگریزه‌ها زانو بزند و به صورتش سیلی زدند. دندان‌هایش براثر شکنجه لق شدند.

شیو با گذشت زمان توانست بدهی‌های تجاری‌اش را بازپرداخت کند. در سال 2016 که برای مقاصد صنعتی، خانه‌اش تخریب و زمینش گرفته شد، مبلغی بالغ بر دومیلیون یوان دریافت کرد. او با یادآوری یادداشت تأیید بدهی به روستا، مربوط به بیست سال قبل، تصمیم گرفت پول را پس بدهد.

وقتی دهیار دراین‌باره از حسابدار سؤال کرد، حسابدار گفت: «همه حساب‌ها بسته شده است و سابقه‌ای نداریم که مربوط به سال 1995 باشد.» اما شیو اصرار داشت که کل مبلغ، ازجمله مقداری بهره را بپردازد. هم مسئولان روستا و هم مسئولان شهرستان پس از مشاهده کل این روند، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند. یک مسئول بخش هیجان‌زده گفت: «فقط تمرین‌کنندگان فالون دافا خیلی خوب هستند. فالون دافا عالی است!»

مهربانی شیو که ازطریق تمرین فالون دافا آموخت، برای او و همچنین خانواده‌اش برکاتی به ارمغان آورد. از مادر 94ساله تا نوه یک‌ساله‌اش، 12 عضو خانواده در چهار نسل، در شادی و هماهنگی زندگی می‌کنند. مادرش اغلب عبارت «فالون دافا خوب است» را تکرار می‌کند. او با وجود سنش، سالم است و می‌تواند از خود مراقبت کند.

از زمان انتشار جوآن فالون در 30 سال پیش، فالون دافا با ارائه سلامتی، شادی و امید، الهام‌بخش بیش از 100میلیون نفر در بیش از 100 کشور بوده و آن‌ها را تشویق کرده است. اما ح.ک.چ از ژوئیه1999، تمرین‌کنندگان را سرکوب کرده است. امیدواریم افراد بیشتری درباره فالون دافا بیاموزند و این فرصت برای خودشان، خانواده‌شان و نسل‌های آینده را از دست ندهند.