(Minghui.org) درود بر استاد محترم و همتمرینکنندگان!
من 19 سال فالون دافا را تمرین کردهام. مایلم بخشی از تجربه تزکیه و درکم را با همه به اشتراک بگذارم.
فصل جدیدی از زندگیام
تمرین فالون دافا را در سال 2004 شروع کردم، زمانی که همکار سابقم، که دو سال بود او را ندیده بودم، به خانهام آمد و درباره فالون دافا به من گفت. تردیدهایی داشتم تا اینکه گزارش تحلیل ویدئویی سازمان ملل درمورد خودسوزی صحنهسازیشده در میدان تیانآنمن را به من نشان داد. بعداً ویدئوهای سخنرانی نُهروزه استاد را برایم پخش کرد تا ببینم.
نمیتوانستم از تماشای سخنرانیها دست بردارم. وقتی در تخت دراز کشیدم، احساس کردم در گرمایی محصور شدهام. باز شدن چشم آسمانیام را در بُعدی دیگر نیز حس کردم. احساس میکردم انرژی در داخل و اطراف بدنم در گردش است و بعداً یک ستون گونگ سنگین را بالای سرم احساس کردم. این مراحل تبدیل انرژی دقیقاً شبیه توصیفات استاد در جوآن فالون بود.
بیخوابیام که بیش از یک سال از آن رنج میبردم ناپدید شد. هدف و مسیر زندگیام کاملاً تغییر کرد. ترسم از متعهد شدن به نامزدم (بهدلیل یک فال ناگوار) از بین رفت و یک سال بعد ازدواج کردیم. او هم شروع به تمرین فالون دافا کرد.
وضعیت تزکیهام
در چند سال اول تزکیه، بسیار کوشا بودم و میتوانستم افکار منفیام را حس و آنها را سرکوب کنم. هر بار قبل از اینکه برای روشنگری حقیقتِ خانه به خانه و کمک به مردم برای خروج از ح.ک.چ (حزب کمونیست چین) و سازمانهای جوانان آن، بیرون بروم افکار درست میفرستادم و فا را مطالعه میکردم.
تهیه مطالب روشنگری حقیقت نُه ماه طول کشید. شبها و آخر هفتهها کار میکردم و بارها آنها را بازبینی میکردم. نزدیک بود تسلیم شوم. در طی بازبینی چند صفحه آخر، خیلی خسته بودم و فکر میکردم بیش از حد زمان برده است. اما دوباره مورد انتقاد قرار گرفتم و گفتند چیزی هست که باید دوباره رویش کار کنم. مدام متعجب بودم که چرا آن تمرینکننده مرتب مرا تحت فشار قرار میدهد تا تغییراتی اعمال کنم، اما اصلاً نسبت به من باملاحظه نیست. کمکم از او متنفر شدم.
وقتی مدیتیشن میکردم نمیتوانستم آرام باشم. افکارم خیلی منفی بود. میدانستم این خودِ واقعیام نیست، بلکه کارمایم است که بر من تأثیر میگذارد. سخنان استاد لی (بنیانگذار دافا) در بخش «تبدیل کارما» در سخنرانی چهارمِ جوآن فالون را به یاد آوردم. آیا این تمرینکننده درحال کمک به من بود تا ارتقا یابم؟ اگر او از من انتقاد نمیکرد، نمیفهمیدم که این افکار منفی را دارم. باید بهجای متنفر شدن، از او تشکر میکردم. بهمحض اینکه به این فا فکر کردم، ناگهان احساس کردم ذهنم آرام شد و افکار منفیام متوقف شدند. دفعه بعد که این تمرینکننده را ملاقات کردم، به او گفتم خوشحالم که به من کمک میکند تا ارتقا یابم. مطالب را تکمیل کردم و احساس کردم استاد به من انرژی (گواندینگ) میدهند. میدانستم که شینشینگم رشد کرده است.
نمونه دیگر زمانی بود که درحالیکه یک تیشرت فالون دافا به تن کرده بودم در پارکی که بسیاری از گردشگران چینی از آن بازدید میکنند، تمرینات را بهتنهایی انجام میدادم. گروهی متشکل از بیش از 10 پلیس آمدند. از آنها پرسیدم چهکار کردهام که به ادعای آنها قانون را زیر پا گذاشتهام؟ گفتم اولاً، این پارکی است که دیگران نیز در آن تمرین میکنند، دوم اینکه راه هیچکسی را سد نکردهام، و سوم اینکه فالون دافا یک جمع قانونی در سنگاپور است. چه اشتباهی کردهام؟
آنها نتوانستند جواب بدهند و گفتند یکی گزارش مرا داده است. یک فلایر فالون دافا بیرون آوردم و به آنها گفتم فالون دافا چیست و درمورد آزار و شکنجه نیز گفتم. همچنین به رهگذران فلایر دادم. یکی از پلیسها گفت به انجام تمرینات ادامه بده و از من فیلم گرفت. با خوشحالی تمرینات را نشان دادم. آن شب میتوانستم احساس کنم که درحال تعالی هستم، و میدانستم که در طول این محنت، بهدرستی عمل کردم.
با گذشت سالها، کمکم در تزکیهام سست شدم. از تماسهای تلفنی با چینیها، برای کمک به آنها برای خروج از سازمانهای ح.ک.چ، و روشنگری حقیقتِ خانه به خانه، دست برداشتم. در عوض، در خانه میماندم و روی صفحهبندی روزنامه اپک تایمز کار میکردم. کمکم در بسیاری از آزمونهای شینشینگ شکست خوردم، بهخصوص در محل کارم.
وقتی تازه شروع به تمرین کرده بودم همیشه آرام بودم. بدون توجه به اینکه همکارانم چگونه با من رفتار میکردند، شینشینگم را حفظ میکردم. سرپرستم از من تعریف میکرد و میگفت من همیشه مثل بودا آرام هستم.
با افزایش سابقهام در شرکت، کمکم تغییر کردم. تمایلی به گوش دادن به صحبتهای همکارانِ با سابقه کمترم نداشتم. حتی صدایم را بلند میکردم تا نشان دهم مسئول هستم. پس از آن خیلی شرمنده میشدم، زیرا همکارانم میدانستند که فالون دافا را تمرین میکنم و از من انتظار داشتند که شخصیتی ملایم، آرام و فروتن داشته باشم.
وقتی به درونم نگاه کردم، متوجه شدم که ذهنیتی مبارزهجو دارم که باعث میشد بحث کنم و صدایم را بلند کنم. این مبارزهطلبی زمانی که به همکارم حسادت میکردم نیز بهآرامی ظاهر میشد. از خودم میپرسیدم چرا باید به او گوش کنم، درحالیکه من بزرگتر هستم و بهتر از او میدانم؟
در یکی دیگر از آزمونهای شینشینگی که در آن شکست خوردم، وقتی همکارم حجم سنگین کاریام را در نظر نگرفت و خواست که کار دیگری ارائه دهم، یک درگیری لفظی با او داشتم.
چندین سال است که در این وضعیت هستم و بدترین آن در دوران کووید بود که همه ما مجبور بودیم از راه دور کار کنیم. چون همدیگر را بهصورت رو در رو نمیدیدیم، نظراتم را آشکارا بیان میکردم. میدانستم که داشتن حسادت چه خطری دارد.
استاد بارها در سخنرانیهایشان به خوب تزکیه کردن و نجات موجودات ذیشعور اشاره کردهاند. استاد بیان کردند:
«روشنگری حقایق و نجات موجودات ذیشعور کارهایی هستند که باید به انجام برسانید. چیز دیگری برای شما وجود ندارد که به انجام برسانید. چیز دیگری در این دنیا نیست که نیاز باشد به انجام برسانید. آنها اموری هستند که باید به آنها بپردازید، اما برخی افراد، دیگر توجه چندانی حتی به تزکیه خودشان نمیکنند و بهجای آن به امور عادی اولویت دادهاند. پس آیا از مسیر تزکیه مریدان دافا جدا نشدهاید؟» («آموزش فای ارائهشده در کنفرانس فای 2015 نیویورک»)
میدانستم که باید نجات موجودات ذیشعور را در اولویت قرار دهم و مدت زمان مطالعه فایم را افزایش دهم، ازجمله خواندن سخنرانیهای جدید استاد. باید افکار درستی قوی داشته باشم تا همکارانم را نجات دهم، مانند زمانی که تازه شروع به تمرین دافا کرده بودم.
ازبین بردن وابستگیها، ترویج گنجینگ ورلد
سال گذشته، گنجینگ ورلد (GJW)، یک پلتفرم آنلاین، بهطور رسمی راهاندازی شد و در ماه اکتبر، اولین محصول، شن یون زوپین، را عرضه کرد. ازآنجاکه شن یون توسط استاد مدیریت میشود و شن یون زوپین محتوای شن یون را ارائه میدهد، احساس کردم مسئولیت آن بالاست. برای تسهیل جلسات و برقراری ارتباط با تمرینکنندگان، بهسرعت کار میکردم. همان حس فوریت برای نجات موجودات ذیشعور را داشتم که در سالهای اولیه کسب فا داشتم. میتوانستم احساس کنم که دوباره درحال ارتقاء هستم؛ چیزی که مدتها بود تجربهاش نکرده بودم.
به دو مورد از تجربیات تزکیهام درحین تبلیغ گنجینگ ورلد اشاره میکنم. در یک مورد، تمرینکنندگان به من گفتند که پیام درباره GJW در طراحی غرفه واضح نیست. احساس میکردم مورد بیانصافی قرار گرفتهام، زیرا طرح اولیه برای طراحی غرفه بهدلیل شرایط پیشبینینشده تغییر کرده بود. با نگاهی به درون، احساس کردم که همه این انتقادات و اظهارات فرصتهایی برای ارتقاست. با فکر اولویت دادن به نجات موجودات ذیشعور، وابستگی به منیت را رها کردم و دیگر احساس عصبانیت نکردم. روی خوب عمل کردن در ترویج GJW تمرکز کردم.
همچنین از صحبت کردن در طول مطالعه گروهی فا اجتناب میکنم، زیرا نگران این هستم که اگر چیزی درست نگویم، تمرینکنندگان چگونه درباره من فکر میکنند، یا ممکن است کسی فکر کند که من ذهنیت خودنمایی دارم. درعوض از سایر تمرینکنندگان میخواهم که از طرف من صحبت کنند. در طول ترویج GJW، باید جلساتی ترتیب دهم تا با گروه بزرگ تبادل تجربه کنم. اما ازآنجاکه میبایست روی آنچه باید منتقل کنم تمرکز کنم و آنها را تشویق کنم که در ترویج مشارکت کنند، به خودم فکر نمیکنم. بعد از بیش از یک ساعت صحبت، دیگر وابستگی ترس را ندارم.
معرفی دوستان، بستگان و همکاران به گنجینگ ورلد
استاد بارها در هنگ یین 6 و سایر سخنرانیها ذکر کردند که کسانی که از ارزشهای سنتی پیروی میکنند میتوانند نجات یابند. سابقاً خانه به خانه میرفتم تا فلایر پخش کنم، با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه صحبت کنم، و چینیها را تشویق کنم از حزب کمونیست چین و سازمانهای جوانان آن خارج شوند. اکنون GJW را به مردم معرفی میکنم و به آنها فرصتی برای نجات میدهم.
از استاد متشکرم که فرصتی برای نجات مردم سنگاپور ازطریق پلتفرم آنلاین GJW فراهم کردند.
استاد، سپاسگزارم! همتمرینکنندگان، متشکرم!
(ارائهشده در کنفرانس فای سنگاپور 2023)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.