(Minghui.org) همانطور که سال نو چینی در سراسر جهان جشن گرفته می‌شود، فرصتی را برای جمع شدن با عزیزان و تأمل در مورد برخورداری‌مان از برکات بسیار فراهم می‌کند. بسیاری از تمرین‌کنندگان فالون دافا و خانواده‌شان احساس قدردانی ویژه‌ای دارند و مایلند تجربیات شگفت‌انگیز خود را به اشتراک بگذارند.

خانواده شاندونگی که از بیماری کووید بهبود یافته و از یک تصادف اتومبیل بدون آسیب مانده‌اند، سال نو را به استاد لی تبریک می‌گویند.

سال نو چینی را به استاد لی، بنیانگذار فالون دافا تبریک می‌گوییم!

عمه من تمرین‌کننده فالون دافا است. من همچنین کتاب جوآن فالون را خواندم و به روشنگری حقیقت درباره فالون دافا به مردم و اینکه چقدر شگفت‌انگیز است کمک کردم. من حتی چند روز پیش دو نفر را متقاعد کردم که از حزب کمونیست چین (ح‌.ک.چ) خارج شوند. چون تصدیق می‌کنم که فالون دافا خوب است، احساس می‌کنم که از برکت و موهبت برخوردار شده‌ام.

بعد از ابتلا به کووید دچار ذات‌الریه شدم. پزشکان به شوهرم توصیه کردند که برای بدترین شرایط آماده شود. ناگهان توصیه عمه‌ام را به یاد آوردم: «در مواقع بحرانی، صمیمانه بگو "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" و می‌توان از فاجعه جلوگیری کرد.» از آنجایی که پزشکان از درمان من منصرف شده بودند، تصمیم گرفتم برای کمک، به فالون دافا متوسل شوم. خواستم از بیمارستان مرخص شوم و وقتی به خانه برگشتم مدام این دو جمله خوش‌یمن را تکرار می‌کردم. دچار تب شدم و سرفه با خلط سبزرنگ و بدن‌درد داشتم و تنفسم مشکل داشت. با وجود شرایط بدم، مطمئن بودم که استاد دافا قطعاً مرا نجات خواهند داد. همانطور که مکرر عبارات را گفتم، آرام آرام وضعیتم بهتر شد. بدون مصرف دارو بهبودی کامل پیدا کردم! خانواده ما از استاد برای نجات جانم بسیار سپاسگزار هستند!

شوهرم هم در شرایط ناامیدکننده‌ای از چنگال مرگ گریخت. سال‌ها پیش، در حین کار در یک کارگاه ساختمانی، به او مأموریت داده شد که لوله‌های فولادی را که طولانی‌تر از خودروی حامل آن‌ها بود، تحویل دهد. عقب وسیله نقلیه او معمولاً سنگین‌تر از جلو بود. یک روز در میانه راه تحویل، این عدم تعادل وزنی باعث شد که وسیله نقلیه او در حالی که به بالای یک شیب نزدیک می‌شد، ناگهان واژگون شود. وسیله نقلیه شوهرم در گودالی به عمق ده متری در کنار جاده سقوط کرد. وسیله نقلیه به‌قدری مچاله شده بود که درها باز نمی‌شد. کارگران ساختمانی برای کمک به او دویدند و از مته فولادی برای باز کردن در استفاده کردند. آن‌ها انتظار داشتند یک فرد به‌شدت مجروح یا فوت شده را خارج کنند. وقتی دیدند شوهرم سالم از وسیله نقلیه بیرون آمد، همه مبهوت شدند. شوهرم علاوه بر حمل یک یادبود دافا با خود، می‌داند که فالون دافا خوب است و مکرراً می‌خواند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است». از آنجا که او به‌خوبیِ دافا باور دارد، استاد لی زندگی شوهرم را نجات دادند.

پسر دوازده‌ساله من نیز معتقد است فالون دافا خوب است. او هرگز در بیمارستان بستری نشده است و هیچ آمپول یا دارویی مصرف نکرده است. هرگاه سرما می‌خورد، فقط به او توصیه می‌کنم که بگوید: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» او همیشه می‌گوید: «مامان الان دارم آن را تکرار می‌کنم.»

تمام خانواده ما از استاد دافا برای محافظت مداوم ایشان سپاسگزار هستند! سال نو را به استاد تبریک می‌گوییم!

محافظت از آسیب، پسر یک تمرین‌کننده دافا اهل پنگژو، سیچوان، سال نو را به استاد تبریک می‌گوید

مادر من تمرین‌کننده فالون دافاست. او همیشه به من یادآوری می‌کند که صمیمانه بگویم: "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است." او همچنین به من یک یادبود دافا داد تا همراهم داشته باشم. پس از زنده ماندن از چند حادثه خطرناک بدون هیچ آسیبی، من واقعاً متقاعد شده‌ام که فالون دافا خوب است!

در زمستان 2002، خانواده ما در یک عروسی در خانه پسرعمویم شرکت کردند. من با یک ون در حال رانندگی با خانواده هشت نفره‌ام بودم که متوجه شدم بنزین خودرو تمام شده است. در حالی که باعجله دورزدم تا پمپ بنزینی پیدا کنم، کنترلم را از دست دادم و ون واژگون شد. کتف چپم کمی زخمی شد اما به مسافرانم شامل یک کودک نوپا هیچ آسیبی نرسید. همه این معجزه را ستودند و خوش‌اقبالی ما را به حفاظت دافا نسبت دادند.

حوالی ساعت 2 بامداد روز 10اوت2007، بعد از مهمانی در خانه یکی از دوستانم در حال سیگار کشیدن و سوار بر موتور به سمت خانه می‌راندم که ناگهان سیگارم از دهانم ناپدید شد. در آن زمان از کنار معبد لائوما در پنگژو عبور می‌کردم. به عقب نگاه کردم و دیدم سیگارم روی زمین افتاده است، پس آن را برداشتم و به کشیدن سیگار ادامه دادم. سه کیلومتر بعد، تازه یک سیگار جدید روشن‌شده را تمام کردم که ناگهان از دهانم ناپدید شد.

از ترس می‌لرزیدم. در حالی که موهای تنم سیخ شده بود، با عجله به خانه رفتم و بالاخره توانستم عقلانی به موضوع نگاه کنم. وقتی ماجرا را به خانواده‌ام گفتم، مادرخانمم گفت: «کسانی که با چنین چیزهایی مواجه می‌شوند یا می‌میرند یا به‌شدت آسیب می‌بینند. باید در آینده مراقب خودت باشی.» پس از شنیدن این موضوع بلافاصله با مادرم تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم.

مادرم به من توصیه کرد که آرام باشم. «من فالون دافا را تمرین می‌کنم. بستگان و دوستانم تحت حمایت استاد دافا هستند. گفتار و کردار قبلی‌ات بی‌احترامی به دافا بود. باید صمیمانه عذرخواهی کنید.»

دو روز بعد سوار دوچرخه بودم که با یک موتورسوار دیگری برخورد کردم. دوچرخه‌ام هفت متر دورتر پرت شد، در حالی که در هوا به جلو رانده می‌شدم به‌شدت روی زمین افتادم. تصادف یک سوراخ در آرنج آستین کاپشن راستم و سوراخ دیگری در جوراب ضخیم مچ پای راستم ایجاد کرد. پزشکان بیمارستان به جز یک خراش سطحی در انگشت راستم و چند خراشیدگی جزئی روی پای راستم، جراحت دیگری پیدا نکردند. افرادی که شاهد آن حادثه بودند گفتند: «خدایان و بوداها باید از تو محافظت کرده باشند!» از آن زمان به بعد، دافا را باور کردم و برای آن احترام قائل شدم!

سال نو را به استاد تبریک می‌گویم! سپاسگزارم استاد!

نوه‌ای که به دافا اعتقاد دارد برکات دریافت می‌کند، یک تمرین کننده مسن دافا اهل یویانگ، استان هونان، و خانواده‌اش سال نو را به استاد تبریک می‌گویند

استاد لی، شما سخت کار کرده‌اید، متشکرم! می‌خواهم احترام و قدردانی خود را از نیک‌خواهی و کار سخت استاد ابراز کنم!

استاد به من آموختند که بر اساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری، انسان خوبی باشم و چگونه تزکیه کنم و به خود واقعی‌ام بازگردم. با درک معنای واقعی زندگی، کلمات برای ابراز قدردانی از استاد ناکافی هستند!

می‌خواهم به شما بگویم که چگونه نوه‌ام توسط دافا برکت یافته است.

بعد از طلاق پدر و مادرش، من نوه‌ام را بزرگ کردم. نوه‌ام با دنبال کردن من در طول سال‌هایی که دافا را تمرین کرده‌ام، می‌داند که فالون دافا خوب است. او علاوه بر حمایت از تصمیم من برای باز کردن خانه‌ام به روی هم‌تمرین‌کنندگان برای مطالعه فا، گاهی در فعالیت‌های اعتباربخشی به فا کمک می‌کرد. او تحت حمایت استاد لی بزرگ شد.

نوه‌ام‌ در دوران راهنمایی احساسات منفی زیادی داشت، از جمله مواقعی که احساس می‌کرد پدرش با او ناعادلانه رفتار می‌کند. او اغلب به من می‌گفت: «مادربزرگ، این همکلاسی فرار کرد و یک همکلاسی دیگر هم از خانه فرار کرد. اگر دافا نبود، من هم فرار می‌کردم...»

نوه من الان بالغ شده است. دو سال پیش برای خرید خانه وام گرفت. فشار ناشی از بازپرداخت وام باعث شد تا او شغل خود را به امید یافتن شغلی با درامد بیشتر، ترک کند. در حین کاریابی، او با مشکلات متعددی روبرو و بسیار افسرده شد و باعث شد تا روزها خود را از بقیه جدا کند و در خانه بماند. من او را با استفاده از اصول دافا نصیحت کردم، و با برکت نیک‌خواهانه استاد، نوه‌ام به زودی پیشنهاد کاری در استان دیگری دریافت کرد. نوه‌ام خوشحال شد و صمیمانه از استاد تشکر کرد!

پس از شروع به کار در شرکت جدیدش، او در آزمونی قبول شد و موقعیت نسبتاً بالایی را با دستمزدی چند برابر حقوق اولیه‌اش به دست آورد. نوه‌ام هر بار که به خانه برمی‌‌گردد، ابتدا عود روشن می‌کند و در برابر تصویر استاد ادای احترام می‌کند تا قدردانی‌اش را نشان دهد. او به من گفت: «من همیشه می‌گویم، «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!»

تمام خانواده ما از استاد بی‌نهایت سپاسگزار هستند! بار دیگر سال نو را به استاد تبریک می‌گویم!