(Minghui.org) من در سال 1993 متولد شدم و در سال 2022، تمرین‌ فالون دافا را آغاز کردم. هنوز شش ماه از شروع تزکیه‌ام نگذشته بود که متوجه تغییرات مثبت عظیمی در خودم شدم.

از دوران کودکی، هر چیزی که در کلاس درس، اینترنت و اخبار درباره فالون دافا می‌شنیدم، همه تهمت بودند، مانند حادثه خودسوزی. درحالی‌که ذهنم با تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مسموم شده بود، می‌ترسیدم حتی بروشورهای فالون دافا را باز کنم.

در اوت2022، به‌دلایل شخصی شغلم را ترک کردم. یکی از همکاران نگران ازدست رفتن ناگهانی درآمد من بود، بنابراین با هم چند کار پاره‌وقت انجام می‌دادیم.

او یک شب در ماه اکتبر در خانه من ماند. این کلاً برنامه‌ریزی‌نشده بود، اما مشخصاً توسط استاد، بنیانگذار دافا، به‌دقت نظم و ترتیب داده شده بود. در گفتگویمان، او درباره حقیقت پشت آزار و شکنجه فالون دافا، حادثه خودسوزی میدان تیان‌آنمن، و اینکه تمرین فالون دافا هیچ قانونی را زیر پا نمی‌گذارد، به من گفت. کاملاً شوکه شده بودم. پس این حقیقت است. فالون دافا تمرین خوبی است و تزکیه‌کنندگان ظاهراً رفتار بسیار دوستانه‌ای دارند.

وقتی فیلم ضبط‌شده مربوط به 25آوریل1999 را تماشا کردم، یک صحنه تأثیر عمیقی بر من گذاشت، جایی که بیش از 10هزار تمرین‌کننده دافا برای بیان نگرانی‌های خود به ساختمان دولت مرکزی رفته بودند. بعد از اینکه تمرین‌کنندگان منطقه را ترک کردند، حتی یک تکه زباله هم در خیابان وجود نداشت. تمرین‌کنندگان حتی ته‌سیگارهایی را که پلیس روی زمین انداخته بود، جمع کردند.

درحالی‌که این را می‌نویسم اشک در چشمانم حلقه زده است. چه نوع افرادی چنین اعمال شیطانی‌ای را با این تمرین‌کنندگان انجام می‌دهند. می‌ترسم و نمی‌خواهم حتی به آن فکر کنم.

درست به همین ترتیب، به اندازه کافی خوش‌اقبال بودم که جوآن فالون، متن اصلی فالون دافا، را با آن همکار سابقم (یک هم‌تمرین‌کننده) خواندم. وقتی شروع به خواندن جوآن فالون کردم، نمی‌توانستم کتاب را زمین بگذارم.

چگونه به درک فا رسیدم

به‌عنوان یک تمرین‌کننده جدید، آن مانند چیزی بود که استاد لی گفتند:

«معمولاً وقتی یک فرد کتاب را بار اول می‌خواند، می‌فهمد که آن اصول چگونگی یک انسان خوب بودن را آموزش می‌دهد. وقتی برای بار دوم آن را می‌خواند، یکسان نخواهد بود؛ در آن نقطه او می‌بیند که آن کتابی درباره تزکیه است. وقتی آن را سومین بار می‌خواند- وقتی شما واقعاً بتوانید آن را سه بار پشت هم بخوانید- احتمالاً پس از آن نمی‌خواهد کتاب را زمین بگذارد. او هر زمان که وقت داشته باشد آن را برداشته و می‌خواند و می‌بیند که آن یک کتاب خدایی است.» («اولین آموزش فای ارائه‌شده در ایالات متحده»، آموزش فا در کنفرانس- جلد 1)

وقتی برای اولین بار جوآن فالون را می‌خواندم، فکر کردم: «دافا عالی است، استاد لی خارق‌العاده و صالح هستند، باید فای استاد را دنبال کنم.» با نگاهی به گذشته، ظاهراً هر آنچه برایم اتفاق افتاده بود تصادفی بود، اما برایم کاملاً طبیعی بود که شروع به تزکیه کنم. همه‌چیز تا آخرین جزئیات نظم و ترتیب داده شده بود.

از روی کنجکاوی، اطلاعات مربوط به فالون دافا را در اینترنت در چین جستجو کردم. پس از خواندن برخی تبلیغات افتراآمیز علیه دافا، ذهنم کم‌کم گیج شد و سؤالاتی درباره اینکه آیا دافا خوب است یا بد در ذهنم ظاهر شد.

آن شب رؤیای واضحی داشتم. در خواب داشتم برای بیرون رفتن آماده می‌شدم و سعی می‌کردم لنزهای تماسی‌ام را در چشمم بگذارم. اما نمی‌توانستم آن‌ها را بگذارم و همه‌چیز تار به نظر می‌رسید؛ بسیار ناامیدکننده بود. سپس متوجه شدم که آن‌ها در چشمم هستند. پس چرا نمی‌توانستم چیزها را به‌وضوح ببینم؟ انگشتانم را روی لنز گذاشتم و متوجه شدم که در مرکز قرار ندارند. بعد از اینکه آن‌ها را به جای درستشان منتقل کردم، بینایی‌ام روشن شد.

با اندیشیدن به این خواب، متوجه شدم که اگر ذهن درستی نداشته باشم و در مسیر درست بمانم، حقیقت را نخواهم دید. تزکیه جدی و ارزشمند است. یک تزکیه‌کننده باید افکار درست داشته باشد. وقتی به این درک رسیدم خیلی خوشحال شدم. همزمان می‌دانستم که استاد واقعاً مراقب من هستند.

این‌گونه بود که من، که همراه با جامعه منحط به پایین می‌لغزیدم، تزکیه‌کننده دافا شدم. زندگی‌ام از آن زمان به‌کلی تغییر کرده است. دوستانی که یک سال است مرا ندیده‌اند همگی می‌گویند که خیلی تغییر کرده‌ام. به نظرات آن‌ها لبخند می‌زنم. این شادی از عمق وجود می‌آید. از استاد متشکرم که همه‌چیز را به من دادند؛ در تزکیه کوشا خواهم ماند.

چگونه تغییر کردم

سابقاً عادت‌های بد زیادی داشتم. از برخی از آن‌ها آگاه بودم و از برخی نه. دروغ گفتن برایم طبیعی بود و دروغ از دهانم جاری می‌شد تا حدی که به «غیرقابل‌اعتماد بودن» شهرت داشتم. در محل کار نمی‌توانستم باثبات باشم و کارمند خوبی نبودم. از نظر عاطفی بی‌ثبات بودم. به‌راحتی عصبانی می‌شدم و بسیار حساس بودم. خلاصه اینکه از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباریِ دافا دور بودم.

با مطالعه فا، به‌تدریج عقاید و تصوراتم را رها کردم و با همه اطرافیانم با صداقت و درستی روبرو شدم. هر کاری که می‌کردم، می‌توانستم افکار منحرف‌کننده را از بین ببرم و تمرکزم را حفظ کنم.

وقتی با قلبی صمیمانه، نیازهای دیگران را جلوتر از نیازهای خودم در نظر ‌گرفتم، همه‌چیز به‌آرامی پیش رفت. با تغییراتم، قلبم بازتر شد. وقتی دیگران رفتاری غیردوستانه با من دارند دیگر ناراحت نمی‌شوم. درعوض سعی می‌کنم بفهمم چه‌کار کرده‌ام که آن‌ها را در آن حالت بد قرار داده‌ام و اینکه باید با آن‌ها، بهتر رفتار کنم. اغلب اوقات نگرش آن‌ها تغییر می‌کند. معتقدم که قدرت دافا وضعیت را تغییر می‌دهد.

به خودم می‌گویم که باید افکار درستم را حفظ کنم و در مسیر تزکیه، تا انتها از استاد پیروی کنم. با همه‌چیز، ازجمله خودم، با آرامش روبرو خواهم شد. وقتی اشتباه می‌کنم، دیگر در سرزنش کردن خودم فرو نمی‌روم. بلکه فکر می‌کنم باید دفعه بعد بهتر عمل کنم.

دوستی از من پرسید: «وقتی ناراضی هستی چه‌کار می‌کنی؟»

پاسخ دادم: «ناراضی نیستم.» واقعاً بعد از تمرین دافا دیگر ناراحت نمی‌شوم. اگر روحیه بدی داشته باشم، حتماً چیزی وجود دارد که باید ازطریق تزکیه آن را بهبود ببخشم. استاد به ما آموختند که به درون نگاه کنیم، که هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی برایمان مفید است. به‌عنوان تمرین‌کنندگان فالون دافا، هر چیزی که با آن روبرو می‌شویم چیز خوبی است.

به یاد می‌آورم وقتی تازه شروع به تمرین دافا کرده بودم، هم‌تمرین‌کننده و همکار سابقم نگران بود که ممکن است نتوانم به مطالعه فا ادامه دهم، بنابراین هر روز به خانه من می‌آمد تا فا را با من مطالعه کند. همچنین هرگز فراموش نمی‌کنم که وقتی از مسیر خارج شدم، استاد نیک‌خواه چگونه مرا به مسیر صحیح راهنمایی کردند.

استاد بیان کردند:

«دافا را با تمام قلبتان تزکیه کنید،
هیچ‌چیزی نمی‌تواند مهم‌تر باشد.
با دافا یکی شوید،
و کمال، در وقتش، قطعی است» («کسب فا»، هنگ یین 2)

به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون دافا، سه کار را به‌خوبی انجام خواهم داد و شرایطی را فراهم خواهم کرد تا مردم خوبی دافا و قدرت حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری را تجربه کنند. از استاد و همه اطرافیانم متشکرم. بابت برکاتی که دریافت کرده‌ام سپاسگزارم.