(Minghui.org) زوجی در شهر هاربین، استان هیلونگجیانگ، پس از آخرین دستگیری‌شان در سال ۲۰۲۳ به‌دلیل تمرین فالون گونگ به زندان محکوم شدند. این روش معنوی از ژوئیه ۱۹۹۹ توسط حزب کمونیست چین مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

خانم ژانگ یارو، ۵۸ساله، به ۲.۵ سال زندان محکوم شد و اکنون در زندان زنان استان هیلونگجیانگ (واقع در هاربین) دوره محکومیت خود را می‌گذراند. شوهرش آقای لیو هونگیو به پنج سال حبس محکوم شد و هنوز در بازداشتگاه ناحیه آچنگ نگهداری می‌شود. یکی از خودی‌ها گفت که وی در اعتراض به بازداشت غیرقانونی اعتصاب غذا کرد و درنتیجۀ وضعیت نامناسب سلامتی در زندان پذیرش نشد.

هم خانم ژانگ و هم آقای لیو بازیابی سلامتی خود را مدیون فالون گونگ هستند. بیماری پلوریت(بیماری ریوی)، بیماری معده و التهب مفاصل آقای لیو بهبود یافت. خانم ژانگ پس از به دنیا آوردن پسرش دچار کمردرد شد و هر زمان که بیماری عود می‌کرد مجبور بود ساعت‌ها دراز بکشد. او همچنین هر زمستان دچار سردردهای میگرنی و سرمازدگی می‌شد. تمام بیماری‌هایش پس از شروع فالون گونگ از بین رفت.

به‌دلیل تجربه مثبت آن‌ها با فالون گونگ، این زوج پس از شروع آزار و شکنجه در سال ۱۹۹۹ هرگز در ایمانشان متزلزل نشدند. بنابراین آن‌ها هدف قرار گرفتند و هر دو بارها دستگیر شدند. آقای لیو در سال ۲۰۰۰ به یک سال کار اجباری و چهار سال حبس در سال ۲۰۰۲ محکوم شد. خانم ژانگ در سال ۲۰۰۲ به سه سال کار اجباری محکوم شد. پسرشان فقط ۱۱ سال داشت که پدر و مادرش هر دو در سال ۲۰۰۲ دستگیر شدند. پسر مجبور شد مدرسه را ترک و قلدری و تحقیر را تحمل کند. او تا قبل از آزادی مادرش در سال ۲۰۰۵ تنها زندگی می‌کرد. خانم ژانگ برای دیدن پسرش به خانه بازگشت، او گوشه‌گیر و ژولیده بود و موش‌ها در خانه‌شان به این سو و آنسو می‌دویدند.

آخرین محکومیت خانم ژانگ و همسرش ناشی از دستگیری پسرشان در ۱۱ژوئیه۲۰۲۲ بود، در حالی که او در یک بازار محلی فولاد کار می‌کرد. پلیس به خانه مشترک او با والدینش یورش برد. در آن موقع والدین خانه نبودند، و پلیس کتاب‌های فالون گونگ، تلفن‌های همراه، پخش‌کننده‌های موسیقی، لپ‌تاپ‌ها و تصویری از بنیان‌گذار فالون گونگ را مصادره کرد.

پسر آن‌ها بعدازظهر آزاد شد، اما این زوج مجبور شدند برای اجتناب از دستگیری، دور از خانه زندگی کنند. مأموران بخش امنیت داخلی منطقه آچنگ هر دوی آن‌ها را ردیابی و در ۴ ژوئیه۲۰۲۳ دستگیر کردند. آن‌ها خانم ژانگ را به بازداشتگاه دوم شهر هاربین و آقای لیو را به بازداشتگاه منطقه آچنگ بردند.

آقای لیو پنج روز بعد پس از آنکه در اعتراض دست به اعتصاب غذا زد، با قرار وثیقه آزاد شد. پلیس او را در ۲۲ اوت۲۰۲۳ دوباره به بازداشتگاه برد و دوباره اعتصاب غذا کرد. او در ۳۰اوت به‌شدت بیمار و برای احیا به بیمارستان منطقه آچنگ منتقل شد. پلیس پرونده او را در ۹سپتامبر۲۰۲۳ به دادستانی منطقه آچنگ ارسال کرد و همچنین پرونده علیه خانم ژانگ را ادامه داد. مشخص نیست این زوج چه زمانی محاکمه یا محکوم شدند. آخرین محکومیت‌های ناحق آن‌ها خاطره آزار و شکنجه گذشته آن‌ها را برای پسرشان تداعی کرد.

آقای لیو در سال ۲۰۰۰ به یک سال کار اجباری و در سال ۲۰۰۲ به ۴ سال حبس محکوم شد

خانم ژانگ و آقای لیو در ۲فوریه۲۰۰۰، سه روز قبل از سال نو چینی دستگیر شدند. آن‌ها هر دو به‌مدت دو ماه در بازداشتگاه دوم ناحیه آچنگ نگهداری شدند. نگهبانان از خانواده این زوج قبل از آزاد کردن آن‌ها ۲۰۰۰ یوان اخاذی کردند.

آقای لیو در نوامبر۲۰۰۰ سوار قطار شد تا برای دادخواهی از فالون گونگ برود. او در قطار دستگیر شد یک مأمور پلیس محلی، ژو شیائوژانگ از اداره پلیس شنگلی در منطقه آچنگ، شهر هاربین، او را دو روز بعد گرفت و قبل از رها کردنش، ۱۰۰۰ یوان و شش بسته سیگار از او اخاذی کرد.

آقای لیو در حوالی مارس۲۰۰۱ دستگیر شد و مأمور ما یونفنگ با چوب بیلیارد او را به مرکز شستشوی مغزی بردند در حدود سپتامبر۲۰۰۱ به یک سال کار اجباری محکوم و به اردوگاه کار چانگلینزی منتقل شد.

نگهبانان اردوگاه کار و زندانیان از چماق‌های لاستیکی سیاه برای ضرب و شتم سر آقای لیو استفاده کردند و با باطوم‌های الکتریکی به او شوک دادند.

آقای لیو در ۲۰مه۲۰۰۲ با یک غریبه درمورد فالون گونگ صحبت کرد و مرد غریبه از او خواست که فالون گونگ را یاد بگیرد رئیس ژائو هونگ گوانگ از اداره پلیس منطقه آچنگ بود که طولی نکشید بیش از ده مأمور برای دستگیری آقای لیو و همسرش وارد شدند.

پلیس آقای لیو را به زمین انداخت و پا روی او گذاشت آن‌ها دستانش را گرفتند تا اثر انگشتش را روی برخی از اسناد نامعلوم بگذارند.

پس از اینکه این زوج به بازداشتگاه اول منطقه آچنگ منتقل شدند، پسر ۱۱ساله‌شان در خانه تنها ماند تا مراقب خودش باشد.

یک پزشک بازداشتگاه به نام ژانگ، آقای لیو را با لباس زیر به تخت بست و چند نفر از زندانیان او را با زنجیر فلزی شلاق زدند او اجازه نداشت برای استفاده از توالت بلند شود. در نتیجه خودش را کثیف می‌کرد. شب، ژانگ او را از روی تخت بلند کرد و دستانش را به پنجره‌ها بست. آقای لیو هفت روز متوالی اینطور شکنجه شد. پس از آن، او را یا آویزان کردند یا به حلقه روی کف زمین زنجیر کردند. او در طول سه ماه به علاوه بازداشت خود در بازداشتگاه اول ناحیه آچنگ، هرگز نتوانست یک شب راحت بخوابد. بدنش دچار عفونت شده بود.

بازآفرینی شکنجه: بر روی تخت در وضعیت عقاب با بالهای گشوده بسته شده است

تصویر شکنجه: زنجیر شده به حلقه در کف زمین

دادگاه منطقه‌ای آچنگ آقای لیو را به چهار سال حبس محکوم کرد و در زندانی تازه‌ساز پذیرش شد. در آنجا با چماق‌های لاستیکی به سرش ضربه زدند. یک هفته بعد او را به زندان هولان منتقل کردند.

نگهبانان زندان با استفاده از وسایل مختلف آقای لیو را شکنجه کردند. یک بار بیش از دو ساعت آویزان شد در حالیکه پاهایش از زمین کمی فاصله داشت. او همچنین در سلول انفرادی نگهداری شد و مجبور شد از کاسه توالت آب بنوشد. زمانی که از دادن خون به زندان خودداری کرد نگهبانان او را کتک زدند و دوباره او را آویزان کردند. زندان برای کسب سود خون‌ها را می‌فروشد. شب‌ها نیز به او اجازه نمی‌دادند بخوابد.

تصویر شکنجه: آویزان شدن

آقای لیو در ۲۰مه۲۰۰۶ آزاد شد.

خانم ژانگ به ۳ سال کار اجباری در سال ۲۰۰۲ محکوم شد

در حالی که آقای لیو هنوز در مرکز شستشوی مغزی بازداشت بود، مأمور ما در مه۲۰۰۰ وارد خانه خانم ژانگ شد. پسر ترسیده بود و گریه می‌کرد: «مادرم را کتک نزن! مادرم را کتک نزن!»

خانم ژانگ بیش از ۲۰ روز در بازداشتگاه ناحیه دوم آچنگ نگهداری ‌شد تا اینکه به همان مرکز شستشوی مغزی منتقل شد که در آن او را وادار می‌کردند تا هر روز فیلم‌های افتراآمیز نسبت به فالون دافا را تماشا کند. برای تضعیف اراده او حتی پسرش را هم آوردند. لباس‌های پسر پاره شده بود، صورتش کثیف و موهایش ژولیده بود. او نمی‌توانست چیزی بگوید و بی‌وقفه گریه می‌کرد. قلب خانم ژانگ با دیدن پسرش خون شد. بعداً ۲۰۰۰ یوان از او اخاذی و او را آزاد کردند. تقریباً در همان زمان، آقای لیو به یک سال کار اجباری محکوم شد.

در ژانویه ۲۰۰۱، کمی قبل از سال نو چینی، چند مأمور از اداره پلیس شنگلی به خانه خانم ژانگ حمله و او را دستگیر کردند . حتی به او اجازه ندادند کفش‌هایش را بپوشد. آن‌ها او را حدود سه ماه در بازداشتگاه دوم ناحیه آچنگ نگه داشتند. اندکی پس از آزادی او، افسر ما و چند نفر دیگر به خانه او یورش بردند و او را به اداره پلیس شنگلی بردند. ما از لوله پی‌وی‌سی برای ضربه زدن به سینه و پشت او استفاده کرد.

ما خانم ژانگ را به بازداشتگاه دوم ناحیه آچنگ برد. قفسه سینه‌اش آنقدر درد می‌کرد که برای غلت زدن به کمک نیاز داشت. او همچنین نمی‌توانست چیزی را که می‌خورد در معده‌اش نگه دارد. نگهبانان او را به بیمارستان بردند و مشخص شد که مایعی در قفسه سینه‌اش جمع شده است. آن‌ها به دنبال هیچ درمانی برای او نبودند، در عوض او را به سلول مرطوب بازداشتگاه بردند. تمام بدنش دچار گال شد. دستانش چروکیده بود و خون و چرک از آن ترشح می‌کرد. هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد از ترس آلوده شدن او را لمس کند. نگهبانان به جای آزاد کردنش او را به بازداشتگاه اول ناحیه آچنگ منتقل کردند که از پذیرش او خودداری کرد. آن موقع او آزاد شد.

خانم ژانگ همراه با همسرش در ۲۰مه۲۰۰۲ دستگیر و و به بازداشتگاه اول ناحیه آچنگ منتقل شدند. مدیر سانگ به‌مدت هفت روز دستانش را پشتش به نرده‌ای بسته بود. یک تمرین‌کننده دیگر، خانم چانگ لیپینگ، از سونگ خواست که از شکنجه خانم ژانگ دست بردارد و به‌مدت ۹ روز تحت همین شکنجه قرار گرفت. سونگ همچنین به عمد دستبندهای خانم چانگ را سفت کرد تا او بیشتر رنج ببرد.

یکی دیگر از مدیران لو یونگ وی، زمانی که خانم ژانگ گفت قصد دارد اعتصاب غذا کند، تهدید کرد که مانند شوهرش، خانم ژانگ را در یک تخت در حالت عقاب با بالهای گشوده می‌بندد.

بعداً خانم ژانگ به سه سال کار اجباری محکوم و به اردوگاه کار اجباری وانجیا منتقل شد. به‌محض اینکه او را آوردند، نگهبانان اردوگاه کار به او دستور دادند که چمباتمه بزند. هنگامی که او خودداری کرد، حدود پنج نگهبان او را محاصره کردند. نگهبان یائو فوچانگ موهایش را گرفت و با لگد به او زد. او را به اتاق شکنجه برد و در آنجا انواع و اقسام وسایل شکنجه را دید. یائو او را روی یک صندلی فلزی نگه داشت و با باطوم‌های الکتریکی به او شوک اعمال کرد. یک تمرین‌کننده دیگر، خانم وانگ می‌جوان، نیز تحت همین شکنجه قرار گرفت و صورتش به‌شدت سوخته بود.

بازآفرینی شکنجه: صندلی فلزی

خانم ژانگ از نوشتن بیانیه‌ای برای انکار ایمانش امتناع کرد و مجبور شد برای سه روز متوالی هر روز ساعت‌های طولانی چمباتمه بزند.

یک روز یکی از نگهبانان متوجه شد که خانم ژانگ برگه‌ای درمورد فالون گونگ داشت. به‌طرز وحشیانه‌ای او را کتک زد، آن‌ها به انجام کارهای سخت وادارش کردند و به او اجازه ندادند بخوابد.