(Minghui.org) در روند تزکیهمان، پیوسته خود را تغییر دادهایم و بهبود بخشیدهایم، و نظم و ترتیبات نیروهای کهن را از بین بردهایم و نفی کردهایم، به دافا اعتبار بخشیدهایم و موجودات ذیشعور را نجات دادهایم.
میخواهم به شما بگویم که چگونه جیاجیا با استفاده از افکار درستش، مانع از این شد که پلیس به تعقیبش ادامه دهد.
جیاجیا متوجه شد که هر وقت بیرون میرفت، پلیس او را تعقیب میکرد. او سعی میکرد کاری کند آنها او را گم کنند، اما بیهوده بود. یک روز برگشت و به مأموری که دنبالش میکرد پرسید: «بهدنبال من میگردی؟ اسمت چیست؟» مأمور گفت: «نه، نیستم.» از آن زمان، پلیس از تعقیب او از نزدیک، به تعقیب او از راه دور تغییر رویه داد.
یک شب با شوهرش به رستوران رفت. آنجا شلوغ بود و درحالیکه در صف منتظر بودند، او نگاه کرد تا ببیند آیا کسی او را تعقیب میکند یا خیر. متوجه شد که مأموران لباسشخصی در آن سوی خیابان، به او خیره شدهاند، درحالیکه برای گرمشدن پاهایشان را به زمین میکوبیدند. او ناراحت شد و فکر کرد: آیا هنوز یک تمرینکننده دافا را تعقیب میکنید؟ باید تا سرحد مرگ یخ بزنید! بهمحض اینکه این فکر به ذهنش آمد، صاحب رستوران گفت که دیگر جا ندارند و آنها باید آنجا را ترک کنند. او بلافاصله متوجه شد که کار اشتباهی انجام داده است و از استاد راهنمایی خواست.
سپس یک فکر در ذهنش ظاهر شد: «صدمیلیون سال.» او متوجه شد که در طول نظم و ترتیبات نیروهای کهن که احتمالاً برای یکصدمیلیون سال ادامه داشته است، ممکن است به آن مأموران، نقش عوامل لباسشخصی اختصاص داده شده باشد. او احساس کرد رقتبار است که چنین نقشی به فردی محول شود. چگونه میتوان آنها را نجات داد؟ اما او خیلی خوششانس بود که تمرینکننده دافا بود. اشکهایش جاری شد.
درست در همان لحظه، صاحب رستوران گفت: «شما دو نفر دم در، بیایید داخل. اینجا یک جا برای دو نفر وجود دارد.» مدت کوتاهی پس از آن، گروهی از مأموران پلیس آمدند و از صاحب آن رستوران میزی 9نفره خواستند و گفتند: «ما الان از شیفتمان مرخص شدیم. مأموریتمان را انجام دادیم.» جیاجیا نگاه کرد و متوجه شد آنها همان کسانی بودند که او را تعقیب کرده بودند. از آن روز به بعد، پلیس دیگر او را تعقیب نکرد!
با شنیدن ماجرای او متوجه شدم که وقتی با مزاحمت یا انواع دیگری از آزار و اذیت مواجه میشویم، نمیتوانیم از روشهای بشری مانند پنهانشدن از آنها، در خانه ماندن، دعوا کردن با آنها یا کینهتوزی استفاده کنیم. هیچکدام از اینها کارساز نخواهند بود. ما باید پاسخهایی را در فا پیدا کنیم تا نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نفی کنیم.
درخصوص کسانی که ما را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، به این دلیل نیست که آنها بد هستند؛ این عمل توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده میشود. ما باید افکارمان را تغییر دهیم. اگر همچنان پلیس را افراد بدی بدانیم و آزار و شکنجه را چیزی در سطح بشری در نظر بگیریم، دیدن حقیقت برای ما دشوار خواهد بود: پلیس توانایی این را نداشت که نقش خود را تغییر دهد، آنها فقط میتوانند به پایین رفتن ادامه دهند و درنهایت نابود شوند، مگر اینکه تصمیم بگیرند که توسط دافا نجات یابند. ما تنها امید آنها برای ایجاد ارتباط با دافا هستیم. ما باید از منظر فا به مسائل نگاه و با آنها با شفقت رفتار کنیم.
هر چیزی برای اصلاح فا وجود دارد، و زمان حال نیز برای اصلاح فا ادامه دارد، در غیر این صورت همهچیز در جهان قدیم، مدتها پیش وجود نمیداشت.
همه موجودات ذیشعور، صرفنظر از اینکه در چه قلمرویی هستند، صرفنظر از اینکه در چه سطحی هستند، و صرفنظر از اینکه چه نقشی دارند، همه برای رستگاری به اینجا میآیند و منتظرند که خالق آنها را نجات دهد.
این درک من در سطح خودم است. لطفاً به هر مورد نامناسب اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه بینشها و تجربیات