(Minghui.org) یک روز خواهرم تماس گرفت و گفت شوهرش دچار حمله قلبی شده و در بیمارستان بستری است. حالش وخیم بود.

از خواهرم خواستم او را تشویق کند که عبارات فرخنده «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند. خواهرم حقایق مربوط به دافا را درک می‌کند و گفت که فوراً از او می‌خواهد آن‌ها را تکرار کند.

سریع به بیمارستان رفتم. شوهرخواهرم خیس عرق شده بود. پزشک به ما گفت که وضعیتش بسیار خطرناک است و باید برای بدترین شرایط آماده شویم.

همچنان شوهرخواهرم را تشویق ‌کردم که عبارات را تکرار کند. وضعیتش به‌سرعت بهبود یافت و اندکی بعد مرخص شد. حتی پزشک هم از بهبودی او شگفت‌زده شد. شوهرخواهرم به من گفت که می‌داند این استاد هستند که جانش را نجات دادند و همیشه هنگام تکرار عبارات احساس راحتی می‌کرد.

بعداً از همکارم فهمیدم که شوهر او هم سکته قلبی کرده و اوضاعش خیلی شبیه شوهرخواهرم است. قبل از اینکه پزشک فرصت احیای شوهرش را پیدا کند، او از دنیا رفت.

شوهرخواهرم بعداً سکته دیگری کرد و پزشک به او توصیه کرد که تحت عمل جراحی قرار گیرد و در رگ‌هایش استنت قرار داده شود. او مدام عبارات را تکرار می‌کرد. روزی که قرار بود جراحی انجام شود، پزشک دوباره او را معاینه کرد و متوجه شد که بهبود یافته و دیگر نیازی به جراحی ندارد. روز بعد مرخص شد. او از استاد بابت نجات دوباره جانش تشکر کرد.