(Minghui.org) یک شب اندکی پس از گذراندن یک آزمون شینشینگی، سطحی از آرامش و ثبات معجزهآسا را تجربه کردم که قبلاً هرگز تجربه نکرده بودم.
من بهتازگی تمرین دافا را آغاز کردهام. درحالیکه این متن را مینویسم، کمی بیش از سه ماه است که فالون دافا را تمرین میکنم. میخواهم تجربه درهم شکستنِ وابستگیها در تزکیهام را به اشتراک بگذارم.
جدا شدن از شهوت
چند روز پیش شینشینگم را درخصوص موضوع شهوت حفظ نکردم، و بعد از آن بسیار پشیمان شدم. به صورتم سیلی زدم تا هشیار شوم.
مدام از خودم میپرسیدم: «برای بهبود تزکیهام باید چهکار کنم؟ زمان منتظر هیچکسی نمیماند.» به خودم گفتم که دیگر نباید سستی کنم.
متوجه شدم که معمولاً شهوت ریشه بسیاری از وابستگیهاست. بهطور مثال، میل من به راحتی و لذت، فرار از تحمل سختیها، بیتمایلی به فداکاری، و علاقهام به خواندن و تماشای فیلمها و مقالات مردم عادی و غیره، همه ریشه در شهوت داشت.
تمام آن رفتارهای بد باعث ایجاد و تقویت امیال بد من میشود. هر روز صبح مصمم هستم که عملکردِ روز قبلم را با فا مقایسه کنم.
فردای شکست در آزمون شهوت، بعد از بیدار شدن شروع به انجام تمرینها کردم. هنگام انجام تمرین پنجم، بهوضوح میتوانستم حرکت یک خوشه انرژی را زیر کف دستم احساس کنم.
وقتی سعی میکردم کمی آن را فشار دهم، میتوانستم مقداری مقاومت احساس کنم. سپس در ساعت 12 ظهر، هنگام فرستادن افکار درست توانستم همان حس را از کف دست راستم که عمودی قرار داشت احساس کنم.
خوشه انرژی همچنان به حرکت خود ادامه میداد، و میتوانستم مقداری مقاومت درحین فشار دادن دستم بهسمت چپ احساس کنم. گمان میکردم، چون میتوانم آن فشار را احساس کنم، تشویقی از سوی استاد است. درواقع، اغلب این اتفاق در رؤیاهایم میافتاد، اما حالا درست در مقابلم ظاهر شده بود.
یک شب قبل از خواب، پس از فرستادن افکار درست، ناگهان شهوت بهشدت به من حمله کرد. خیلی سریع کارهای اشتباهی که در طول روز انجام داده بودم به یادم آمد، و متوجه شدم که در زمان استراحت ناهار، حدود دو ساعت خوابیده بودم، که بازتابی از تمایلم به راحتی و لذت، فرار از سختیها و غیره بود.
فا را با صدای بلند از بر خواندم و احساس کردن ازبرخوانی فا با صدای بلند بهتر از آرام خواندن آن در ذهنم است. در بدنم احساس لرزش داشتم و به نظرم کمی آرام شده بودم.
بعد از مدتی، بازهم شهوت به سراغم آمد، اما شدیدتر از قبل و احساس خیلی بدی داشتم. در آن زمان، به یاد فای استاد افتادم:
«برای به كمال رساندن خودتان،
برای دستیابی به ثمره بوداشدن،
سختی را همانند لذت درنظر بگیرید.
رنجهای جسمی، رنجی كوچک شمرده میشوند،
تزكیه ذهن، سختترین است.
تکتک موانع باید درهم شكسته شوند،
اهریمن هر جایی كمین كرده است.
رنجهای فراوان با هم میبارند،
همه برای دیدن اینكه: آیا میتوانید آن را با موفقیت پشت سر گذارید؟
وقتی رنجهای جهان را تحمل كرد،
دنیا را كه ترک میكند، یک بودا است.» («آبدیده کردن اراده،» هنگیین)
لرزشی را در تمام بدنم احساس کردم و پس از مدتی کوتاه بهبود یافتم.
همچنان به درون نگاه کردم و چیزهای ناپاک زیادی را دیدم. روح اصلیام آنقدر فریفته شده بود که نمیتوانست بفهمد آن چیزها چقدر کثیف هستند.
با نگاه از سطحی بالا، آن چیزها باید بسیار بد باشند، زیرا آنها فقط میخواستند امیال مختلفم را ارضا کنند. به این نتیجه رسیدم که آنها از سرشت ذاتیام نیستند، بلکه عقاید و وابستگیهایی هستند که درحین بزرگ شدن کسب کردهام.
متعهد شدم که هرچه زودتر از آنها خلاص شوم، و مصمم بودم که آنها را رد کنم، و به خودم گفتم که این امیال و خواستههای شدید، خودِ واقعی من نیستند.
فهمیدم صرفنظر از اینکه امیالم چقدر شدید ظاهر میشوند، باید ارادهای قوی داشته باشم، و باید خودم تصمیم بگیرم. وقتی به این فا فکر کردم، شوکی را در سراسر بدنم حس کردم و سپس احساس آرامش کردم.
ازبین بردن چیزهایی که تمایلی به رها کردنشان نداشتم
در روند رد کردن وابستگیهایم، هنوز در تلاش بودم تا بین آنچه آن وابستگیها میخواستند و آنچه خودم واقعاً میخواستم تمایز قائل شوم. ناگهان به ذهنم رسید که باید دوباره به درون نگاه کنم و وابستگیهای کشفنشدهام را پیدا کنم. فهمیدم که انجام این کار تنها راه رهایی از محنتهایم است.
بالاخره مشکلم را پیدا کردم. میتوانستم چیزهای ناپاک را ببینم و نسبت به آنها احساس بدی داشتم، اما در اعماق ذهنم نسبت به رها کردن آنها «بیمیل» بودم. متوجه شدم که فریفته شدهام.
از خودم پرسیدم که واقعاً از رها کردن چه چیزی امتناع میورزم. متوجه شدم که چون تواناییهایی در فناوری دارم، میتوانم چیزهایی را بیابم که دیگران قادر به انجام آن نیستند، مانند استفاده از هوش مصنوعی برای ترجمه همزمان، و فناوریهای دیگر.
با استفاده از مهارتهایم در حوزه تکنولوژی، بهدنبال خیلی از چیزهای بد بودم، که همچنین توضیح میداد چرا شهوت و امیال، بسیار خشونتبار به من ضربه میزدند. احساس کردم وابستگیام را پیدا کردهام.
با یادآوری سخنرانیهای استاد متوجه شدم که چون جهان اکنون به نقطه نهایی مرحله نابودی رسیده، همهچیز به انحطاط کشیده شده است. اگر فردی به دنبال کردن این روندِ روبهانحطاط ادامه دهد، به تعداد بسیار بیشتری از این چیزهای بد آگاه خواهد شد. اما آنها مانند هدایایی از سوی شیطان هستند که سم هستند و مهارتهای واقعی نیستند.
بهعنوان تمرینکننده دافا، باید تمام چیزهای بد را رها کنم، سعی کنم فضیلتها و چیزهای شگفتانگیز و آرزوی قلمرویی روشن، زیبا، باشکوه و عالی را داشته باشم.
درحالیکه به این فکر میکردم، احساس کردم از سر تا پا پاک شدهام، که با احساس شوک و لرزشی که در گذشته در سراسر بدنم احساس میکردم، متفاوت بود. ناگهان واقعاً آرام شدم و شینشینگم تثبیت شد.
از زمان نوشتن این مقاله، شهوت دوباره ظاهر نشده است. به یاد دارم که وقتی به ساعتم نگاه کردم، متوجه شدم که کل آن روند حدود یک ساعت و نیم طول کشید.
من بهتنهایی تمرین کردهام، زیرا فرصتی برای ملاقات با سایر تمرینکنندگان ندارم. روشی که قبلاً خودم را مدیریت میکردم دشوار بود، اما اکنون میتوانم بهخوبی از پس کارها برآیم، زیرا میدانم که استاد و فا همیشه با من هستند و همهچیز بهتر خواهد شد.
این تجربه باعث افزایش اعتمادبهنفسم شده است. واقعاً آرام و باثبات بودن را تجربه کردهام.
امیدوارم بتوانم به سختکوشیام ادامه دهم و هر روز گفتار و اعمالم را بررسی کنم تا ببینم آیا آنها با فا مطابقت دارند یا خیر.
فا را با پشتکار مطالعه خواهم کرد، به دافا اعتقاد راسخ خواهم داشت و در انجام تمرینات مصر خواهم بود. همچنین افکار درست میفرستم، موجودات ذیشعور را نجات میدهم، قبل از رفتن به رختخواب، افکارم را پاک میکنم، و بررسی میکنم که آیا کاری را که قرار است بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا انجام دهم، انجام دادهام یا خیر.
لطفاً به هر مطلب نامناسب در متن اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه آغاز تزکیه