(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در تعطیلات سال نو چینی در سال 1999 شروع کردم.

در آن زمان، دو سال زودتر از کالج فارغ‌التحصیل شده بودم و در یک مدرسه، دوره‌ای حرفه‌ای را تدریس می‌کردم. بعد از جشن سال نو چینی، ناگهان تمایل شدیدی پیدا کردم که به دیدن یکی از دوستان قدیمی‌ام بروم. به خانه‌اش رفتم و متوجه کتابی در پشت کاناپه شدم. آن را باز کردم و عکس نویسنده را دیدم که به من لبخند می‌زد. «درباره دافا» را خواندم و فهمیدم که آن کتابی معمولی نیست، بنابراین آن را از دوستم قرض گرفتم.

بعد از بازگشت به خانه و صرف شام، آن شب همۀ کتاب را خواندم. تحت تأثیر آموزه‌‌ها قرار گرفتم. آیا ممکن است که دافای ذکرشده در این کتاب به خود این کتاب اشاره داشته باشد؟ هیچ وقت در خواندن کتاب‌های دیگر اینقدر دقت نکرده بودم. مراقب کتاب بودم.

روز بعد کتاب را به دوستم پس دادم و یک نسخه از جوآن فالون برای خودم خریدم. این آغاز تمرین تزکیه‌ام بود.

سپس ح.‌ک.‌چ شروع به آزار و اذیت دافا و تمرین‌کنندگان دافا کرد. مجموعاً شش سال به‌طور غیرقانونی به کار اجباری و زندان محکوم شدم. در طول 20 سال گذشته، سختی‌ها، شکست‌ها و محنت‌های بی‌شماری را تجربه کرده‌ام. شغلم را از دست دادم و والدینم درگذشتند، اما همچنان از استاد پیروی کرده‌ام و به دافا اعتقاد راسخ دارم.

جوآن فالون را سه بار ازبر کرده‌ام و می‌خواهم تجربیاتم را به اشتراک بگذارم.

اولین بار در بهار سال 2003 پس از آزادی‌ام از اردوگاه کار اجباری بود. بیش از یک ماه را صرف ازبرکردن تمام جوآن فالون کردم. در آن زمان، فقط درکی سطحی از فا داشتم، بنابراین فقط آن را به‌صورت مکانیکی، به‌طور متوسط هر روز حدود 10 صفحه ازبر می‌کردم. اما احساس می‌کردم ذهنم بسیار روشن و هشیار است، انگار نیازی به خوابیدن نداشتم. ازآنجاکه نیازی به خوابیدن نداشتم احساس می‌کردم زمان کندتر سپری می‌شود، اما همچنان خودم را مجبور می‌کردم که هر شب خواب کوتاهی داشته باشم.

بار دوم پاییز 2022 بود و تقریباً دو ماه طول کشید. دیگر آن را به‌صورت مکانیکی ازبرنکردم و احساساتم متفاوت بود، زیرا درکم از فا عمیق‌تر شده بود. در طول روند ازبرکردن، بارزترین احساس این بود که انرژی بسیار قوی بود.

وقتی مدیتیشن می‌کردم، می‌توانستم انرژی را در پاها، بازوها و پشتم احساس کنم. انگشتان پایم گرم و قسمت‌هایی از پاهایم هم داغ بود. وقتی تمرین دوم را انجام می‌دادم، انرژی قوی از بازوهایم عبور می‌کرد. وقتی تمرینات ایستاده را انجام می‌دادم، گرمای قابل‌توجهی را در کف دستم احساس می‌کردم؛ با وجود اینکه دمای هوا بسیار پایین بود، احساس گرما می‌کردم.

وقتی داشتم افکار درست می‌فرستادم، می‌توانستم انرژی را در دستانم احساس کنم. احساس بسیار راحتی بود. می‌توانستم به‌مدت یک ساعت بدون احساس خستگی، افکار درست بفرستم. و مشکل اونیکومایکوز (عفونت قارچی) مزمن روی ناخن شست پای راستم که سال‌ها آزارم می‌داد خوب شد و ناخنم کاملاً به شکل طبیعی درآمد.

ازبرکردن برای سومین بار در پاییز 2023 بود و 50 روز طول کشید. این احساس حتی قابل‌توجه‌تر بود. نه‌تنها انرژی به‌شدت در بدنم جریان داشت، بلکه احساس می‌کردم که درحین مدیتیشن، وارد فضایی خالی می‌شوم. گاهی به نظر می‌رسید بدنم درحال پرواز است. درحین انجام تمرینات ایستاده احساس می‌کردم دستانم به‌طور خودکار مکانیسم‌ها را دنبال می‌کنند. هنگام فرستادن افکار درست، انرژی در دستانم و تمام بدنم بسیار قوی بود و به‌سرعت ساطع می‌شد و بدنم بسیار داغ بود.

علاوه‌بر این، تغییرات بزرگی در تمرین روزانه‌ام ایجاد شد. احساس می‌کردم تا زمانی که فا را ازبر می‌کنم، حتی اگر فقط دو یا سه صفحه را ازبر می‌کردم، استاد مرا به‌سمت جلو هل می‌دهند. به‌تدریج به درکی واقعی از واکنش‌های مختلف، تغییرات بدنی و انرژی‌ای که استاد در سخنرانی‌هایشان درباره آن‌ها صحبت کرده‌اند، دست یافتم.

در طول روزهایی که فا را ازبر می‌کردم، به‌طور شهودی در مسائل روزمره افکار و اعمالم را براساس فا بررسی می‌کردم. هر زمان که وقت آزاد داشتم در ذهنم فا را ازبر می‌خواندم. تمرینات را بیشتر انجام می‌دادم، گاهی دو بار در روز و گاهی سه تا چهار ساعت در روز. هر بار نیم ساعت یا یک ساعت افکار درست می‌فرستادم.

مثل کودکی معصوم و بی‌خیال هر روز خوشحال بودم. حس بسیار فوق‌العاده‌ای بود. استاد، بابت نیک‌خواهی عظیمتان سپاسگزارم.