(Minghui.org) یک تمرینکننده محلی بهطور غیرقانونی دستگیر و پروندهاش به دادستانی ارسال شد. ما پیشنهاد دادیم که شوهرش (که او نیز تمرینکننده است) وکیل مدافع او باشد و مدارک دفاعیه را به بخشهای مختلف قضایی بفرستد تا برای کارکنان روشنگری حقیقت کند. شوهرش، چن، کشاورزی مسن از یک منطقه روستایی است، بنابراین احساس عدم کفایت میکرد؛ او نگران سن و تحصیلات محدودش بود.
پس از تبادلنظر درباره وضعیت با تمرینکنندگان محلی، تصمیم گرفتیم یک وکیل استخدام کنیم و با وکیلی که توسط تمرینکننده دیگری توصیه شده بود تماس گرفتیم. اما، وقتی به دفتر وکالت رفتیم، نتوانستیم وکیل را ببینیم و درعوض با دستیارش ملاقات کردیم. به نظر نمیرسید دستیار مزبور به جزئیات پرونده یا نحوه ادامه دفاع علاقهمند باشد، اما درخواست کرد که اگر ممکن است وکالتنامه فوراً امضا شود. ازآنجاکه چن حضور داشت، وکالتنامه را درجا امضا کرد.
وقتی به خانه رسیدم، احساس کردم چیزی درست نیست و فکر کردم بهتر است از پرداخت هزینه به این وکیل خودداری و سعی کنیم وکیل دیگری پیدا کنیم. اما پس از آن، وکیل با چن تماس تلفنی گرفت و از او خواست که هزینههای حقوقی را بپردازد. چن توضیح داد که هنوز درحال تصمیمگیری است که آیا باید به دریافت خدمات از او ادامه دهیم یا خیر، اما وکیل گفت که او درحالحاضر در راه بازداشتگاه است، که تلویحاً نشان میداد کار روی پرونده را شروع کرده است.
با خودم فکر کردم: چرا وکیل از قبل به چن نگفت که قرار است همسرش را ببیند یا از چن نپرسید که آیا چیزی هست که بخواهد به همسرش بگوید؟ آیا اگر پرونده یک فرد عادی بود، وکیل به این شکل عمل میکرد؟ بعداً، وکیل گفت که او پیشقدم شده، زیرا معتقد است که تمرینکنندگان فالون دافا از پرداخت هزینهها خودداری نمیکنند.
با توجه به شرایط، تصمیم گرفتیم هزینههای وکیل را برای کاری که او قبلاً انجام داده بود، که بیش از ۱۳هزار یوان بود، بپردازیم که شامل هزینههای سفرش نیز بود. چن در طول یک سال، آنقدر پول درنمیآورد، بنابراین بسیاری از تمرینکنندگان برای کمک به پرداخت هزینهها کمک مالی کردند. تمرینکنندگان با درک اینکه نباید فقط به وکیل تکیه کنیم، شروع به همکاری برای ارسال اسناد قانونی به دادگاه محلی و دادستانی کردند تا برای محاکمه آماده شوند. ما همچنین یک نسخه برای وکیل فرستادیم تا حقیقت را برایش روشن کنیم، اما او با آنچه نوشته بودیم مخالف بود.
وقتی تاریخ محاکمه تعیین شد، وکیل از ما خواست که هزینههای دادگاهش را قبل از محاکمه پرداخت کنیم. ما تبادلنظری داشتیم و توافق کردیم که ابتدا باید نسخهای از دفاعیه او را دریافت کنیم تا مطمئن شویم که دفاعیهاش مناسب است. وکیل گفت که دفاعیه ندارد، زیرا همیشه در دادگاه بسته به شرایط، بداهه صحبت میکند.
ما اصرار کردیم که یک نسخه از دفاعیه او به ما داده شود و گفتیم اگر دفاعیه او شرایط ما را برآورده نکند، همکاری با او را متوقف خواهیم کرد. وکیل بالاخره یک نسخه ارائه داد.
ما اظهاریه او را در یک انجمن حقوقی تمرینکنندگان منتشر و درخواست مشاوره کردیم. بازخورد به تعدادی از کاستیهای اظهاریه اشاره کرد و پیشنهاد داد که اگر وکیل ترسو یا مایل به استدلال قاطع در برابر قاضی نیست، قبل از اقدام با او، باید بهدقت فکر کنیم. انجمن مذکور همچنین توصیههایی درباره نحوه ارائه دفاعیه در دادگاه ارائه داد.
پس از بحث بیشتر با تمرینکنندگان در انجمن، مسیر روشنتری برای ادامه کار داشتیم. چن چند بار با وکیل تماس گرفت تا به او بگوید که دفاعیه به اندازه کافی قوی نیست. وکیل از تغییر اظهاریهاش خودداری کرد.
ازآنجاکه وکیل صداقت یا شجاعت کمی برای تقویت دفاعیه خود نشان داد و به نظر نمیرسید که مایل به اصلاح اظهاراتش باشد، تصمیم گرفتیم او را برای محاکمه در دادگاه استخدام نکنیم.
چن مدتی بود که از کار او رضایت نداشت، اما در اخراج او مردد بود، زیرا برخی از تمرینکنندگان میگفتند که پیداکردن وکیلی که جرئت دفاع از یک تمرینکننده دافا را داشته باشد، آسان نیست، بنابراین نباید خیلی سختگیر باشیم. اما سایر تمرینکنندگان معتقد بودند که اگر وکیل نتواند از موکل خود با تمام وجود دفاع کند، نباید با او ادامه دهیم، حتی اگر به این معنی باشد که چن مجبور شود خودش در دادگاه از همسرش دفاع کند. ما با افراد حاضر در انجمن مشورت کردیم و اسناد قانونی ما بهخوبی آماده شده بود. دلیلی نداشت که یک وکیل در دادگاه چیزهای مبهمی بگوید، که میتوانست ضررش بیشتر از سودش باشد.
درنهایت چن تصمیم گرفت نمایندگی قانونی وکیل را لغو کند. در طول روزهای قبل از محاکمه، چن مقالات مرتبطتری را در انجمن خواند که اعتمادبهنفس او را برای دفاع از همسرش در دادگاه بسیار افزایش داد. او گفت: «من میتوانم بهتنهایی و بدون وکیل از پسِ آن برآیم.»
دیدن این تغییر در او بسیار شگفتانگیز بود، ابتدا گیج و منگ بود، تحت فشار مکرر آه میکشید و درنهایت پر از افکار درست و آماده برای حضور در دادگاه شده بود؛ تحول او واقعاً تحسینبرانگیز بود.
چن بهطور فعال با دادگاه و دادستانی ارتباط برقرار کرد تا حق قانونی برای بررسی مدارک و شرکت در جلسه پیش از محاکمه را به دست آورد. او در طول جلسه، افکار درست قوی خود را حفظ کرد و با شرکتکنندگان به شیوهای مسالمتآمیز، معقول و منطقی ارتباط برقرار کرد. این رویکرد منجر به درک و همدردی قاضی و دادستان شد و وی درعینحال توانست حقیقت را بهطور مؤثر و رو در رو برای شرکتکنندگان روشن کند.
او با قدردانی به ما گفت: «من اصلاً ترسی نداشتم و وقتی همسرم را در جلسه پیش از محاکمه دیدم، بسیار آرام ماندم. تنها چیزی که در ذهنم بود اصول حقوقیای بود که میتوانستم برای دفاع به کار بگیرم... احساس میکردم که از نظم و ترتیبات استاد پیروی میکنم.»
استخدام وکیل برای دفاع هیچ مشکلی ندارد، اما باید درباره نحوه مشارکت آنها برای دستیابی به بهترین نتایج مراقب باشیم. نباید فراموش کنیم که ما بازیگران اصلی هستیم. برای تعیین اینکه آیا یک وکیل در پروندهای مربوط به تمرینکنندگان دافا، خوب عمل میکند یا خیر، ابتدا باید از عقاید مردم عادی خود دست بکشیم.
لطفاً هر مورد نامناسبی در تبادل تجربهام را ذکر کنید.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.