(Minghui.org) ماه درخشانی بر فراز دریا طلوع میکند که همه در سراسر جهان از آن بهرهمند میشوند. تمرینکنندگان فالون دافا در تورنتو، کانادا، صبح روز ۲۸سپتامبر۲۰۲۵ در پارک کریستی پیتس گرد هم آمدند تا تبریکشان به مناسبت نیمه پاییز را به استاد لی هنگجی تقدیم کنند.
آنها از آموزههای فای استاد که زندگی آنها را پاک و متعالی کرده است، قدردانی کردند و ارادهشان برای پیشرفت با هم و کمک به استاد در اصلاح فا را ابراز کردند.
در زیر ماجراهایی از سه تمرینکننده جوان تورنتو آمده است که به اشتراک میگذارند چگونه با پیروی از آموزههای استاد چالشهای زندگی را بهآرامی پشت سر میگذارند.
تمرینکنندگان فالون دافای تورنتو در پارک کریستی، جشنواره نیمه پاییز را به استاد تبریک میگویند.
تمرینکنندگان فالون دافای تورنتو در پارک کریستی، جشنواره نیمه پاییز را به استاد تبریک میگویند.
تمرکز بر انجام کسب و کار با صداقت
چیچی جشنواره نیمه پاییز را به استاد تبریک میگوید.
چیچی از کودکی به همراه خانوادهاش فالون دافا را تمرین کرده است. اما، آزار و اذیت این تمرین توسط حزب کمونیست چین، زندگی آرام آنها را از بین برد. چیچی با دیدن دستگیری و شکنجه مادر و سایر اعضای خانوادهاش توسط ح.کچ، عمیقاً غمگین و افسرده شد. در سایه وحشت سرخ، چیچی محیط تمرین معنویاش را از دست داد.
چیچی در سال ۲۰۱۳ برای تحصیل به کانادا رفت. او در این کشور که آزادی مذهبی رعایت میشود، در جشن روز فالون دافا در پایتخت کانادا شرکت کرد. او گفت: «در پایین ساختمان پارلمان، دیدن بسیاری از تمرینکنندگان که لباسهایی با عبارت «فالون دافا خوب است» پوشیده بودند و با چهرهای آرام روی چمن تمرین میکردند و دیدن چند عضو پارلمان که برای ابراز حمایتشان حضور داشتند، عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد. آرزو داشتم که به تزکیه برگردم.»
چیچی پس از اینکه تمرین تزکیه را از سر گرفت، به فردی کاملاً متفاوت تبدیل شد. او گفت: «قبلاً کمی افسرده و ضعیف بودم. از زمانی که به تمرینم بازگشتم، دیگر بهندرت احساس ناخوشی میکنم و شخصیتم اجتماعی و شاد شده است.»
چیچی فارغالتحصیل برجسته دانشگاه مکگیل کانادا است. او در آن زمان در رشته مهندسی، رشتهای چالشبرانگیز، تحصیل میکرد که منجر به فشار شدید تحصیلی شد. اما او علاوه بر تمرکز بر تحصیلاتش، در روشنگری حقیقت نیز پافشاری کرد. چیچی هنوز شادیای را که هنگام کمک به یک زن چینی برای اولین بار در سال اول دانشگاه برای خروج از حزب کمونیست چین و سازمانهای مرتبط با آن احساس کرد، به یاد میآورد.
در غرفه فالون دافا، یک کارمند چینی از غرفه کناری به او نزدیک شد و چیچی حقیقت را برایش روشن و به او کمک کرد تا از حزب کمونیست چین خارج شود. او با نگاهی به دوران حضورش در دانشگاه گفت: «هر روز احساس رضایت و شادی میکردم. همچنین عمیقاً احساس میکردم که تزکیه خرد مرا باز کرده است. با وجود اینکه مشغول روشنگری حقیقت بودم، با نیمی از تلاش در تحصیلاتم، دو برابر نتیجه گرفتم و درنهایت با نمرات عالی فارغالتحصیل شدم.»
پس از فارغالتحصیلی، چیچی و همسرش یک شرکت تبلیغاتی تأسیس کردند. اما، با شروع این شرکت، چالشهای جدیدی پدیدار شد. چیچی خود را نسبت به سود مالی بیتفاوت میدانست، اما شروع یک کسبوکار، پول را به دغدغه اصلی تبدیل کرد. در ابتدا، او و همسرش معتقد بودند که در تجارت استعداد دارند، و این منجر به تمایل به موفقیت سریع و رضایت فوری شد، به امید اینکه یکشبه ثروتمند شوند.
اما، واقعیت به هیچ وجه ایدهآل نبود. گاهی اوقات چکهای بزرگ بهطور غیرمنتظره از مشتریان میرسید، درحالیکه در مواقع دیگر، کسبوکار کاملاً راکد بود. چیچی در میان ناامیدیاش، ناگهان چیزی را به یاد آورد که استاد زمانی گفته بودند:
«بگذارید به شما درخصوص انجام کسبوکار درباره ذهنیت آنهایی بگویم که در کشورهای دیگر هستند. خواه کسبوکار بزرگ یا کوچکی را اداره کنند، آن را بهعنوان بخشی از زندگیشان درنظر میگیرند و بهترین سعیشان را برای آن میکنند و رویکردی بلندمدت را برمیگزینند.» («آموزش فا ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۵»، آموزش فا در کنفرانس، جلد سیزدهم)
او متوجه شد که بهجای اینکه اجازه دهد خلق و خوی او با فراز و نشیبهای کسب و کار نوسان کند، بهتر است با آرامش با مسائل روبرو شود و شرکت را بهطور پیوسته اداره کند. او گفت: «وقتی جریان نقدی شرکت نوسان دارد، هنوز هم بر من تأثیر میگذارد، اما در مقایسه با طرز فکر بیش از حد جاهطلبانه اولیهام، بسیار متعادلتر شدهام.»
با نزدیک شدن به جشنواره نیمه پاییز، چیچی میخواهد به استاد بگوید: «استاد، در جشنواره نیمه پاییز شادی را برایتان آرزو میکنم. از تمام زحماتتان متشکرم!»
حل و فصل چالشها با مهربانی و درک
شیشی و پسرش جشنواره نیمه پاییز را به استاد تبریک میگویند.
شیشی سی و یک ساله از دانشکده مالی دانشگاه تورنتو فارغالتحصیل شده و بهعنوان حسابدار ارشد در یک شرکت بزرگ بینالمللی کار میکند. در سال ۱۹۹۶، پدر شیشی پس از گذر از کنار یک محل تمرین فالون دافا شروع به تزکیه کرد. در کودکی، پدرش اغلب او را در آغوش میگرفت درحالیکه با هم آموزهها را مطالعه میکردند.
او در دوازده سالگی، پس از جدایی والدینش، به همراه مادرش به کانادا آمد. شیشی بهتنهایی جوآن فالون را مطالعه کرد، زیرا مادرش این تمرین را بهطور کامل درک نمیکرد. شیشی پس از ورود به دبیرستان، هر روز بعد از کلاسها به کتابخانه میرفت تا جوآن فالون را مطالعه کند.
با مطالعه فا، طرز فکرش به حالت آرامشی که در کودکی با پدرش تجربه کرده بود، بازگشت. او گفت: «در آن زمان، هر وقت کسی را میدیدم، عصبی میشدم و خشکم میزد. بعد از تمرین، میتوانستم واقعاً به افرادی که زمانی فکر میکردم هیچ ربطی به من ندارند، اهمیت بدهم - و حتی در خیابان با غریبهها سلام و احوالپرسی کنم.»
در محل کار، یکی از زیردستان به نام کِکِه تقریباً هر روز با سؤالاتی به سراغ او میآمد و وظایف کاری شیشی را به تأخیر میانداخت. درنتیجه، از کِکِه دلخور شد و حتی به تغییر شغل فکر کرد.
شیشی بعداً متوجه شد که علت اصلی حسادت او به کِکِه است، که همیشه دیگرانی را داشت تا در حل مشکلات به او کمک کنند و در مواجهه با مشکلات، مسئولیتش را به دوش بکشند. در همان زمان، شیشی متوجه شد که باید بفهمد چرا کِکِه مستعد نوسانات عاطفی است و باید به او کمک کند تا اعتماد به نفس پیدا کرده و رشد کند.
شیشی گفت: «از طریق مطالعه آموزههای دافا، متوجه شدم که تمرینکنندگان باید به احساسات دیگران اهمیت دهند و نسبت به درد و شادی آنها ابراز نگرانی کنند. با قلبی پاک، میتوانید خودتان را به روی دیگران باز کنید.»
شیشی، کِکِه را به ناهار دعوت کرد و در آنجا ماجراهایی درباره خانوادههایشان تعریف کردند. او متوجه شد که کِکِه در خانه با فشار مالی قابل توجهی روبرو است که منجر به اختلافات شدید خانوادگی شده است. این موضوع تمرکز کِکِه را دشوار میکرد و باعث میشد هنگام مواجهه با مشکلات احساس درماندگی کند. درنتیجه، شیشی نگرانی و درکش را ابراز کرد، بینشهایی درباره چگونگی مدیریت روابط در محل کار را به اشتراک گذاشت و زمانی را بهطور خاص برای رسیدگی به چالشهای کاری کِکِه اختصاص داد.
شی شی گفت: «بعد از اینکه نگرشم را نسبت به او تغییر دادم، به فردی متفاوت تبدیل شد. سؤالاتش روشنتر شد، میتوانست به تنهایی از پس مشکلات پیچیده برآید و حتی شروع به کمک به من در حل مسائل کاری کرد.»
شی شی به مناسبت جشنواره نیمه پاییز به استاد گفت: «از شما متشکرم که ظرفیت مرا گسترش دادید و مرا از فردی غرق در شک و تردید به خود و خودخواهی به تزکیهکنندهای تبدیل کردید که قادر به مراقبت و حمایت از دیگران است.»
حل اختلافات با بردباری
شو یان درحال مدیتیشن. او معتقد است که شادترین چیز در تزکیه، بهبود ویژگیهای اخلاقی است.
شویان، با سی سال سابقه بهعنوان توسعهدهنده وب، سی سال است که تمرینکننده فالون دافا بوده است. مادرش به یاد میآورد که وقتی شویان فقط صد روز داشت، تمام خانواده با هم شروع به تمرین کردند. شویان سنگینترین ضربه زندگیاش را در ده سالگی متحمل شد. والدینش تحت نظر پلیس بودند، تحت تعقیب قرار داشته و بارها مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند؛ مادربزرگ عزیزش برای فرار از آزار و اذیت مجبور به تبعید شد؛ و عمه بزرگ شصت سالهاش زندانی شد. این تجربیات قلب جوانِ شویان را خرد کرد.
شو یانِ جوان در مواجهه با آزار و اذیت وحشیانه شروع به تعمق کرد: تزکیه چیست؟ چرا تزکیه میکنیم؟ فالون دافا چیست؟ در اعماق قلب معصومش، پاسخی روشن یافت: «تزکیه هدف زندگی است و فرد را قادر میسازد تا وجودش را ارتقا دهد و از رنجهای دنیوی فراتر رود. فالون دافا روش تزکیه است.»
شویان و مادرش بروشور پخش میکردند، برچسب میچسباندند و پس از تاریکی هوا بنر آویزان میکردند. در ابتدا، شویان از ترس آزار و اذیت در صورت کشف شدن توسط پلیس، احساس ناراحتی میکرد. اما وقتی تصمیم گرفت که این یک عمل درست برای کمک به مردم در درک حقیقت فالون دافا است، قلبش باز شد و شجاعت پیدا کرد. هر بار که آنها تمام مطالب اطلاعرسانی را توزیع میکردند، بنرها را در خیابانها آویزان میکردند یا با کسی روبرو میشدند که حقیقت را درک میکرد، شویان سرشار از شادی و سپاسگزاری میشد. او این تجربه فراموشنشدنی دوران کودکی را گرامی میداشت.
شویان پس از بزرگ شدن، برای تحصیل به کانادا آمد و بعداً وارد بازار کار شد. او بهعنوان یک توسعهدهنده وب، اغلب نیاز داشت با مشتریان ارتباط برقرار کند. هنگام برخورد با مشتریانِ دشوار، همکارانش تحت فشار از پا در میآمدند و احساس ناامیدی کرده و برانگیخته میکردند. آنها بیوقفه پیشنهادات را مطابق با خواستههای مشتریان اصلاح میکردند، اما مشتریان همچنان ناراضی باقی میماندند. وقتی از آنها دلیلش پرسیده میشد، نمیتوانستند توضیح دهند.
شویان در مواجهه با چنین موقعیتی، آموزههای استاد را به یاد آورد:
«بردباری کليد رشد شينشينگ شخص است. تحمل کردن همراه با خشم، شکايت و يا اندوه، بردباري يک فرد عادي است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، بهطوري که کاملاً بدون خشم و شکايت باشد، بردباري يک تزکيهکننده است.» («بردباری (رن) چیست؟» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
شویان به خودش گفت که نه تنها باید خشم خود را سرکوب کند، بلکه باید واقعاً آن را از درون رها کند. او با صبر و حوصله با مشتری ارتباط برقرار میکرد و بر حل خود مسئله تمرکز میکرد، نه اینکه اجازه دهد احساساتش بر او غلبه کنند. رفتار آرام او نه تنها با موفقیت اختلافات را با مشتری حل کرد، بلکه قدردانی و تحسین همکارانش را نیز برانگیخت.
شویان گفت: «جشنواره نیمه پاییز مبارک، استاد! من عمیقاً از اصولی که به من آموختهاید و در سی سال گذشته راهنمای رشد من بودهاند، سپاسگزارم. متشکرم، استاد!»
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.